زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

جنبش آهسته خوری با تاسی ازسفارش ائمه معصومین به خوب جویدن غذا

این روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاى آهسته ( Slow Food ). این جنبش می‌گوید که

مردم باید به آهستگى بخورند و بیاشامند ، وقت کافى براى چشیدن غذایشان داشته باشند، و بدون

هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند. غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سریع (Fast Food) و الزاماتى که در سبک زندگى به همراه دارد قرار می‌گیرد. غذاى آهسته پایه جنبش بزرگترى است که توسط مجله بیزنس طرح شده و یک "اروپاى آهسته" نامیده شده است. این جنبش اساساً حس شتاب و دیوانگی به وجود آمده بر اثرنهضت جهانى شدن را زیر سوال می‌برد. نهضتى که کمیّت را جایگزین کیفیت در همه شئون زندگى ما کرده است.

مردم فرانسه با وجودى که ٣٥ ساعت در هفته کارمی‌کنند امّا از آمریکائی‌ها و انگلیسی‌ها مولّدترند .

آلمانی‌ها ساعت کار هفتگى را به 28/8 ساعت تقلیل داده‌اند و مشاهده کرده‌اند که بهره‌ورى و قدرت

تولیدشان ٢٠% افزایش یافته است. این گرایش بهآهستگى و کندکردن جریان شتاب آلود زندگى، حتى نظر آمریکائی‌ها را هم جلب کرده است.

البته این گرایش به عدم شتاب، به معنى کمتر کارکردن یا بهره‌ورى کمتر نیست. بلکه به معنى انجام

کارها با کیفیت، بهره‌ورى و کمال بیشتر، با توجه بیشتر به جزئیات و با استرس کمتر است. به معنى برقرارى مجدّد ارزش‌هاى خانوادگى و به دست آوردن زمان آزاد و فراغت بیشتر است. به معنى چسبیدن به حال در مقابل آینده نامعلوم و تعریف نشده است. به معنى بها دادن به یکى از اساسی‌ترین ارزش‌هاى انسانى یعنى ساده زندگى کردن است.

هدف جنبش آهستگى، محیط‌هاى کارى کم تنش‌تر، شادترو مولّدترى است که در آن‌، انسان‌ها از انجام دادن کارى که چگونگى انجام دادنش را به خوبى بلدند، لذت می‌برند.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که توقف کنیم و درباره این که چگونه شرکت‌ها به تولید محصولاتى با کیفیت بهتر،در یک محیط آرامتر و بی‌شتاب و با بهره‌ورى بیشترنیاز دارند، فکر کنیم.

× بسیارى از ما زندگى خود را به دویدن در پشت سرزمان می‌گذرانیم امّا تنها هنگامى به آن می‌رسیم که براثر سکته قلبى یا در یک تصادف رانندگى به خاطرعجله براى سر وقت رسیدن به سر قرارى، بمیریم.

× بسیارى از ما آنقدر نگران و مضطرب زندگى خود در آینده هستیم که زندگى خود در حال حاضر، یعنى تنها زمانى که واقعاً وجود دارد را فراموش می‌کنیم.

× همه ما در سراسر جهان، زمان برابرى در اختیارداریم. هیچکس بیشتر یا کمتر ندارد. تفاوت در این است که هر یک از ما با زمانى که در اختیار داریم چکار می‌کنیم. ما نیاز داریم که هر لحظه را زندگى کنیم.

به گفته جان ‌لنون، خواننده معروف: زندگى آن چیزى است که براى تو اتفاق می‌افتد، در حالى که تو سرگرم برنامه‌ریزی‌هاى دیگرى هستى.

دوستان متفاوت داشتن سبب شادی میشه

نویسنده دل آرام  

داشتن دوستهای عجیب خوب است. اصلا داشتن آدمهای متفاوت اتفاق جالبی است. آنقدر هیجان دارد که ببینی کسی، رفتاری متفاوت از باقی در برابر حرفهایت، عقایدت، افکارت و یا اعمالت نشان میدهد و یا به کل رفتار و اخلاقی متفاوت با باقی آدمهای اطرافت دارد. من از این آدمها کم ندارم در اطرافم و هرکدامشان یک پنجره از دنیایی را انگار باز میکنند جلوی رویت.

دوستی دارم به شدت دقیق. این به شدت یعنی خیلی شدید. چیزی فرای باور من. هم دانشگاهی بودیم و بعد شد دوست. یعنی همان روز اول استارتش زده شد. اما از آنجا که یخ من طول میکشد تا آب شود، ماهها گذشت تا بتوانم به عنوان دوست قبولش کنم. این دختر آنقدر دقیق است که میتواند برای شما بگوید درز مانتوی فلانی توسط چرخ خیاطی کج و کوله دوخته شده. باور کنید اغراق نمیکنم. این برای من عجیب بود. ذاتا آدم کلی گرایی بوده و هستم. یعنی راستش را بخواهید مغزم کشش این را ندارد که این همه ریزه کاری را ثبت و ضبط کند. و داشتن چنین آدمی کنار شما اتفاق بامزه ای است. البته گاهی هم حس خنگ بودن را به شما القا میکنند، همچین نامحسوس!

دوستی دارم به شدت حساس. یعنی شما پایتان را کج بگذارید میگوید "حتما منظوری داشتی". پایت را راست بگذاری میگوید "حتما منظوری داشتی". اصلا تصمیم بگیری کلا روی دستهایت راه بروی میگوید "دیدی منظوری داشتی". یعنی شما تمام مدت باید حواست به رفتارهایت، او و عکس العملهایش باشد و آخر سر هم تو هر چی بگو، مگر باور میکند که فلان کار را عمدا نکردی، بیسار کار را سهوا انجام دادی و الی ماشالله. گاهی حس گناهکار بودن را به شما القا میکند، بسیار مستقیم!

در این گنجینه رنگارنگ دوستان بنده، شخصی پیدا میشود که بسیار با مطالعه است. یعنی وقتی میخواهم برایش کتاب هدیه بگیرم، باور کنید هزار دور کتابفروشی ها را میگردم و میگویم "آقا تازه ترین کتاب فلان نویسنده را میخواهم". حالا اینکه قسمت ساده ماجراست. داستان از آنجا شروع میشود که حرفهایش تماما مستند است. یعنی مدام میگوید "به قول فلانی اینجوری. به قول بهمانی اونجوری. اتفاقا در این باره در کتاب ایکس اینطور نوشته شده که ..." . یک حس غروری میدهد داشتن چنین دوستی. البته بعضی اوقات هم حس بی سواد بودن را به شما القا میکند، گاهی یک خط در میان!

یکی دیگرشان اهل سیاست است. سیاست معمولی که تمام ما درگیرش هستیم نه ها! یک سیاست باز حرفه ای است. یعنی اخبار و رویدادهای ایران و جهان را از ایشون پیگیری کنید. خودش به تنهایی قابلیت این را دارد که خبر بگوید و تحلیل کند. هرچی من بگویم شما عمق مطلب که دستتان نمی آید. باید ببینیدش تا درک کنید. من فکر میکردم زیادی آدم درگیر سیاستی هستم اما باور بفرمایید اسم کسانی را میداند و حرفهای افردی را در گنجینه ذهنش دارد که من که هیچ، کل اجدادم هم به این اندازه غرق در سیاست نبودیم و شرط میبندم تا هفت نسل آینده هم نخواهیم بود. خوب است بودن چنین فردی در زندگی اما گاهی حس بی رگ بودن را به شما القا میکند، همچین از بیخ و بن!

نمیدانم به خاطر اینهمه تفاوتی که با بقیه آدمها دارند انقدر دوستشان دارم یا به کل آدمهای دوستداشتنی ای هستند... 

مطلب وترانه ضمیمه از محجوبه خانم درادامه

ادامه مطلب ...

تحمل درد توسط خانم ها بیشتراز مردان است

مامای مهربون : 

خب تا اونجا گفتم که رفتیم سر عمل هرنی که اقا هم بودن.یکیشون واقعا ترسیده بود .وحشت از قیافش میبارید.متخصص بیهوشی ازش پرسید میخوای بیهوش بشی یا بیحس؟؟؟اونم گفت نمیدونم کدومش بهتره.خلاصه تصمیم گرفتن بیحسش کنند.خانم دکتره ازمون پرسید بیحسی اسپینال دیدین؟(یه امپول میزنن تو کمر و از کمر به پایین بیحس میشن)ما هم گفتیم نههههههههه.ولی دوست داریم ببینیمخلاصه تزریقو انجام دادن ولی بیحس نشدظاهرا جای سوزن تغییر کرده هنگام تزریق.به هر حال بیهوششم کردناستادمون گفت بنده خدا چقدم حساس بود.حالا عوارض جفتشو باید تحمل کنه.ولی به یه نکته ی جالبی دست پیدا کردیم .اینکه اقایون اصلا تحمل درد ندارن.یکیشون وقتی بهوش اومده بود اتاق عملو رو سرش گذاشت درحالی که عملش اون همه هم سنگین نبود.طفلی خانما سزارین میکنن بعدش صداشون در نمیاد با اون همه درد بعد این اقایون....

۳روز اول هفته مرکز بهداشت میریم.۲۴تا از بیمارایی که پرونده داشتن سل هم داشتن.امروزم بیمار من اچ دی ال وی وان داشت(بیماری مشابه ایدز .)

خیلی جالب بود برام تاحالا با این افراد برخورد نداشتم.البته اینم بگم که این مرکز بهداشت از نظر اموزشی خیلی عالیه .خیلی هم منطقه ی جالبی نیست.یه جورایی اخر مشهده که اصلا اسمشم نشنیده بودم

۳روز دوم هفته میریم زایشگاه.بیمارستانمون عوض شد و الان هاشمی نژادیم.کماکان عادتمو حفظ کردم و تا میتونم به بیماری که کنترلش با منه کمک میکنم و باهاش صحبت میکنم .حتی اگه دردش شدید باشه از ماساژ درمانیم استفاده میکنم براش.خیلی از دوستام از این کارا نمیکنن و براشون مهم نیس بیمار چقد درد میکشه اما برا من مهمه.وقتی میتونم کمکش کنم پس وظیفه ی انسانی من همینه.از این ترم هم به صورت مستقل بهمون زایمان میدن انجام بدیمحتی برش اپی و بخیه اخرش

البته هنوز نوبت به من نرسیده ولی به همین زودی میرسه انشالله.

۲روز پیش یکی از دوستام زنگ زده میگه من باردارم میخوام تو زایمانمو انجام بدی چون میدونم دلسوزیبهش گفتم من این کارو نمیکنم خدایی نکرده اتفاقی بیفته تا اخر عمرم عذاب وجدان دارم

استادمون یه حرف قشنگی زد.گفت اگه با بیمار ارتباط برقرار کنی و بهت اعتماد کنه تو از نظر اون بهترینی حتی اگه کارت خوب نباشه و برعکس.

اقااااااااااا من دیگه منفجر شدم.یعنی چی که پزشکای زنان و ماما ها البته بعضیاشون بیمارو درک نمیکنن؟؟؟؟حالا درسته زیاد دیدن  ازاین مسایل اما دلیل بر عدم درک بیمار نیس.باور کنید من بعضی شبا که از زایشگاه برمیگردم دستمو از درد نمیتونم حرکت بدم .علتشم اینه که خانم بارداری که تحت نظر منه و درد داره دستمو انقد فشار میده که احساس میکنم داره میشکنه ولی چیزی نمیگم چون میدونم چقد درد داره بنده خداحالا اون روز اگه بدونید این خانم دکتر چطوری با بیمار خصوصی خودش واسه اینکه همکاری کنه چطوری صحبت میکرد

حرف واسه گفتن زیاده بقیش باشه واسه پست بعد


سابقه موضوع  

http://zatun.blogsky.com/1391/12/16/post-521/ 

مطلب مرتبط درادامه

ادامه مطلب ...

روش فراگیری آرامش و تمدد اعصاب

هر چه زمانی را که شما بدون داشتن آرامش اعصاب می گذرانید ، بیشتر باشد به همان نسبت مسائل زندگی برایتان دشوارتر و علائم آن نیز در چهره ی شما بیشتر نمایان می شود .

در آغاز هر کار ابتدا به تمدد اعصاب بدن خود بپردازید تمام علائم و نشانه هائی که در زیر آمده نیاز بدن شما را به تمدد اعصاب نشان می دهد.

1ـ چین انداختن و در هم کشیدن ابروها

2ـ سفت و سخت شدن پوست سر

3ـ احساس درد در ناحیه ی گردن به هنگام فشار دادن ملایم محل اتصال جمجمه به گردن

4ـ بالا رفتن شدید شانه ها و سفت شدن عضلات بطوریکه به آسانی در هر قسمت از گردن احساس شود.

5ـ کلید شدن دندانها به روی یکدیگر، سفت شدن فک

6ـ تند و خشن شدن صدا

7ـ فرو کردن ناخنها در کف دست

8ـ بروز عادات جسمی مانند پیچاندن و تاباندن موها به دور انگشتان یا خاراندن بینی

9ـ تنفس سطحی

10ـ تند شدن متناوب نبض بدون کوچکترین حرکت و فعالیت

11ـ جمع و فشرده شدن انگشتان پا در کفشها

12ـ سوزش قلب

13ـ جویدن ناخن ها

اکنون چه تعداد از این علائم و نشانه ها در بدن شما نمایان شده است؟ هر چه تعداد علائم ظاهر شده در بدن شما بیشتر باشد به همان نسبت نیز شما از آرامش و تمدد اعصاب کمتری برخوردار هستید.

....

نویسنده :سعیدهمسرفریبا

کپسول های تربیتی برای کودکان

 نکات زیر را بخوانید و در هنگام رشد فرزندتان به کار برید:‌1-‌ در زمان گذشته، مردم بر این باور بودند که میزان هوش ثابت است و هر آنچه از پدر و مادر خود به ارث ‌برده شود ، همان است، ولی امروزه می گویند سطح هوش برحسب محیط تغییر می پذیرد و اگر شما بتوانید حواس ‌فرزند خود را تحریک کنید ، سطح هوش و استعداد او را افزایش می دهید.‌2-‌ تحریکات به موقع در نظر کودک می تواند باعث تغییرات در اندازه و اعمال شیمیایی مغز شود، آزمایش ‌روی هزاران حیوان منجر به این نتیجه شد که حتی حیواناتی که از طریق نژاد خود کم هوش بودند با تحریکات ‌لازم از حیوانات نژاد باهوش جلوتر افتادند.3-‌ بدانید ارتباط بین وراثت و محیط، بسیار پیچیده است و محیط خوب می تواند باعث رشد و شکوفایی و باروری ‌هوش گردد و استعدادهای ژنتیکی را به فعلیت رساند. چنانکه اگر فرد با استعدادی مثل "ادیسون" هم به دنیا ‌بیاید اگر محیط پویا نداشته باشد، شاید عقب افتاده گردد.‌‌ ‌4-‌ در سنین اولیه ، محیط اثرات خیلی سریع تر و بیشتری در مغز کودک دارد و اثر آموزش در دوران کودکی با ‌سنین بالاتر تفاوت دارد و از این جهت است کهمی گویند تا سن چهار سالگی نصف ظرافت فکری کودک رشد ‌کرده و تا سن هشت سالگی حدود 70 تا 80 % آن رشد کرده است و میزان هوش یک فرد نهایت تا هجده ‌سالگی رشد دارد. طبق نظریه دانشمندان میزان هوش یک کودک در چهار سال اول به اندازه سیزده سال بعد از ‌آن است، پس وظیفه شما در دوران کودکی خیلی مهم و کارساز است.‌5-‌ بهترین سنین آموزش خواندن و نوشتن بین 4 تا 5 سالگی است و باید به طور غیرمستقیم و با شوق و علاقه باشد ‌و لازم است که کودک هر آنچه را دوست دارد بیاموزد و هرگز این موقعیت های بسیار حساس را از دست ندهید، ‌ولی باز تأکید می شود آموزش با سیستم خشن و خشک کارآمد نیست.‌6-‌ فجیع ترین اشتباه این است که بگوییم نباید کودک قبل از 6 سالگی آموزش ببیند؛ زیرا بهترین دوران طلایی ‌را از دست داده ایم، اما آموزش سخت و شدید تاثیر منفی دارد.‌7-‌ هیچ وقت به کودکان تیز، کنجکاو و توانمند ، شیطان نگویید، بلکه در صدد باشید تا از همه استعداد آنها در ‌جهات مختلف، مثل بازی، نقاشی و کار کردن استفاده کنید و حتی از ابتدای کودکی در صدد تحریک کودک باشید. مثلاً شما اگر به یک کودک پنج روزه یک شیء قرمز نشان دهید او را تحریک می کنید.‌8-‌ بدانید فرزند عزیز شما استعداد، غریزه ، شایستگی و صلاحیت را دارد و این یک میل باطنی است، فقط یک ‌مانع دارد، آن هم شما هستید ، اگر بد برخورد نمایید مانع هستید.‌هرچه بیشتر طفولیت انسان ها را مورد بررسی قرار دهید ، به این نتیجه می رسید که دراین سنین فقط جنبه رشد را ‌نباید در نظر گرفت، بلکه این سنین، زمان فعال سازی، کسب آموزش و معلومات می باشد و کودکی خوش شانس خواهد بود ‌که اطلاعات و تجربیات زیادی کسب کرده باشد.پس سعی کنید حداقل روزی دو ساعت کلاس آموزش غیرمستقیم همراه با شادی برای فرزند خود بگذارید ، ‌کلاس ها با زمان کوتاه ولی لذت بالا باشد. ‌با او بگویید ، بخندید ، بازی کنید ، کشتی بگیرید، توپ و آب بازی کنید. حتی اگر فرزند شما خیلی ‌کوچک باشد، این تاثیر زیادی در پیشبرد او خواهد داشت و فقط آنچه مهم می‌باشد احساس لذت و شادی ‌را به وجود آوردن است که کودک شوق یادگیری در او زیاد شود و اصلاً فکر تنبیه یا محرومیت هم نکند که ‌مادر به او بگوید: اگر انجام ندهی قهر می کنم!

          یکشنبه,30 فروردین,1388 - شماره : 2606آفتاب یزد

نازکی قشر مخ، نشانه خطر ابتلا به افسردگی است

   

محققان آمریکایی در پژوهش جدیدی اعلام کردند: نازک شدن قشر نیمکره راســت مـغــز مــی‌تـوانـد بـا افـــزایـــش خــطـــر ابــتـــلا بــه افسردگی در ارتباط باشد. ایـــن پـــژوهـــش روی 131 داوطلب درگروه‌های سنی 6 تا 54 ساله صورت گرفته است. این افراد شامل کسانی بودند که یا سابقه خانوادگی ابتلا به افسردگی را داشتند و یا نداشتند. به گفته پژوهشگران؛ اسکن‌های مغزی نشان داد در افرادی که سابقه خانوادگی ابتلا به افسردگی دارند، احتمال نازک شدن قشر مخ در نیمکره راست 28 درصد بیشتر است.گفتنی است، در افرادی که سابقه خانوادگی ابتلا به این اختلال روانی را نداشتند پدیده نازک شدن قشر مخ مشاهده نشد. پژوهشگران مرکز پزشکی دانشگاه کلمبیا در این باره خاطرنشان کردند: درجه نازک شدن قشر مخ برابر است با از دست رفتن قسمتی از مغز که عموما در بیماران مبتلا به آلزایمر و شیزوفرنی مشاهده می‌شود.دکتر برادلی پیترسون رئیس بخش روان پریشی اطفال و نوجوانان و رئیس تحقیقات MRI در کلمبیا و انستیتو روانپزشکی ایالت نیویورک در این باره اظهار داشت: تفاوت در ضخامت قشر مخ بین افراد افسرده و سالم به حدی فاحش و زیاد بود که در ابتدا ما تقریبا آن را باور نکردیم اما با چند بار بازبینی تمام اطلاعات بدست آمده، تقریبا مطمئن شدیم که این اتفاق رخ می‌دهد. هرچه کورتکس یا قشر خارجی مخ نازکتر باشد احتمال ابتلا به اختلال افسردگی افزایش می‌یابد. پنج شنبه,20 فروردین,1388 - شماره : 2598آفتاب یزد

سابقه موضوع افسردگی: 

http://zatun.blogsky.com/1391/12/08/post-501/ 

http://zatun.blogsky.com/1391/12/01/post-483/ 

http://zatun.blogsky.com/1391/11/21/post-446/

اضافه کاری موجب نگرانی و افسردگی می‌شود

 مطالعه جدید که توسط پژوهشگران صورت گرفت، نشان می‌دهد: عادت به اضافه کاری و کارکردن بیش از حد باعث نگرانی و افسردگی در افراد می شود . محققان دانشگاه برجین نروژ ، با طرح سوالاتی میزان علائم نگرانی و افسردگی را در مردان و زنان نروژی بررسی کردند و توانستند رابطه افسردگی و نگرانی را با ساعات کاری بین 41 تا 100 ساعت در هفته بین 1350 نفر و ساعات کاری متعادل (40 سـاعـت درهفتـه) را در 9 هـزار نفـر دیگـر مورد بررسی قرار دهند که براساس نتایج آن اضافه کاری با افزایش سطح نگرانی و افسردگی برای افرادی که ساعت کاری مناسب داشتند 9 درصد و برای افرادی که اضافه کاری داشتند 5/12 درصد برآورد شد. این میزان افسردگی برای زنانی که ساعت کاری مناسب و یا اضافه کاری داشتند به ترتیب 7 و 11 درصد بود. همچنین سطح نگرانی در مردان و زنانی که درآمد پایین و فاقد مهارت‌های تخصصی بودند، بیشتر بود. بررسی‌ها حاکی از آن بود که ارتباط نگرانی یا افسردگی با افزایش ساعات کاری برای آنهایی که 49 تا 100 ساعت در هفته کار می‌کردند، بسیار عجیب بود. این افراد دارای کارهای سنگین و شیفت کاری و سطح پایین‌تر مهارت‌های تخصصی و تحصیل نیز بودند. جمعه,11 بهمن,1387 - شماره : 2557آفتاب یزد

چند راهکار برای کاهش فشار روانی در افراد مضطرب

روانشناسان، افرادی را که دچار استرس و فشار روانی زیاد هستند به سه گروه عمده تقسیم می‌کنند و راهکارهایی را برای رهایی از این استرس شدید پیشنهاد می‌نمایند. گروه اول، افرادی که دائما اضطراب دارند و نگران هستند و وقتی که یک اتفاق خاص رخ می‌دهد دچار گرفتگی عضلات، تنگی نفس و دردهایی در ناحیه شکم می‌شوند.گروه دوم، افرادی که خیلی عجول و بی نظم هستند و همیشه می‌ترسند که مبادا دیر به مدرسه یا محل کار برسند. این افراد دچار مشکلات گوارشی مثل احساس سوزش در معده یا دل پیچه می‌شوند و بالاخره گروه سوم، اشخاصی که یک اتفاق خاص هیجانی و استرس زا مثل امتحان یا مسابقه را در پیش دارند و نگران عـدم مــوفـقـیـت خود هــــــــســــــــتـــنــد. این افراد نیز به دل درد، دلـشــوره و لــرزش عـضــلات مبتـلا مـی‌شـونـد.بـه گفتـه روانشناسان، هر فردی که در این سه گروه گنجانده شود مضطرب است و برای کاهش اضطراب و نگرانی خود می‌تواند به توصیه‌های زیر عمل کند: - این افراد باید مراقب خواب خود باشند. یک خواب خوب و آرام در طول شب و در اتاقی پر از هوای تازه و جای راحت باعث می‌شود تا برای شروع یک روز جدید آماده شوند. - به طور منظم و چند بار در هفته ورزش کنند و تا جایی که می‌توانند راه بروند. - در فاصله بین غذا به خوراکی‌های دیگر ناخنک نزنند، برای نهار خوردن وقت کافی داشته باشند و در طول روز زیاد آب بخورند. - کارهایی را که دوست دارند انجام دهند، مثلا اگر به موسیقی علاقه دارند در کلاس‌های آن ثبت نام و شرکت کنند. - تا حد زیادی بخندند،چون خنده باعث ترشح زیاد هورمون‌هایی می‌شود که آرامش بخش و کاهش دهنده استرس هستند. به علاوه خوش اخلاقی و خوش بینی 2 فاکتور مهم و موثر برای مقابله با استرس است. - درست نفس کشیدن را یاد بگیرند. با تنفس درست می‌توان استرس را از خود دور کرد.

افراد موفق سازگارترند

علت موفقیت بیشتر افراد موفق این است که آنها در ‌تجزیه و تحلیل و هماهنگ شدن با محیط، بهتر عمل کرده و هــمــیـــن امـــر بــســیـــاری از مـــوانـــع را از ســـر راهـشــان بــرمی دارد.‌محققان آلمانی در تحقیق بر روی بیش از هزار فرد بزرگسال دریافتند که افراد باهوش منتظر پیروزی و موفقیت‌های بزرگتر ‌می شوند و با افزایش هوش افراد، میزان خطر پذیری آنها نیز افزایش می یابد.‌بنابراین گزارش، هوش اجتماعی و تحمل و ریسک پذیری با یکدیگر در ارتباط هستند.‌بر اساس نتایج این تحقیق، افراد باهوش دو برتری دارند؛ از یک‌سو می توانند بر اساس توانایی‌های شناختی خود نسبت ‌به همسن و سالان خود بیشتر پیشرفت کرده و به اهداف خود برسند و از سوی دیگر به طور معمول در این راه با تحمل ‌تر و ریسک پذیرترند و این خصایص و برتری‌ها می تواند مـوفـقـیـت‌هـای شـغـلی را نیز برای آنها به دنبال داشته باشد.‌بررسی‌ها نشان داده است افراد تا دست به کارهای جدید نزنند تغییری در زندگی شان ایجاد نمی شود و افراد با هوش ‌به دلیل اینکه ریسک بیشتری کرده و دست به کارهای نو می زنند، بیشتر به موفقیت می رسند.  

آفتاب یزد چهار شنبه,14 اسفند,1387 - شماره : 2581

عوارض افسردگی ونشانه هایش

*افسردگی عامل افت سیستم دفاعی بدن است ، تأثیرمنفی برفعالیتهای مغز ، قلب، استخوان وسوخت وساز بدن دارد ( 15/1/84 ـ محققان دانشگاه اوهایو آمریکا ـ آفتاب یزد)  

افسردگی حالتی غمگین وگریان درما است که رفتارخودرا با آن رقم می زنیم پرده های اتاقها را می کشیم موسیقی کثیف غمگین گوش میدهیم انزواطلب وقطع ارتباط بادیگران داریم دستمان بکارنمیرود زیادمی خوابیم به تلوزیون یا فیلم دیدن می چسبیم وگاه خودسرانه دارو درمانی می کنیم

دانش آموزان خجالتی بیشتر دچار افت تحصیلی می شوند

  

فردی که دراوج بهداشت روانی است موقع صحبت چشم درچشم مخاطبش می دوزد. درحالیکه افرادکم روسرشان پائین یاکج است . کم روئی یکی ازعلائم اضطراب ومشکل دانش آموزان است،منشأاضطراب کم خونی وکمبودکلسیم وکسری ویتامین ب دربدن است میتوان تاحدزیادی ،دلشوره حضوردرجمع "خجالتی بودن"رادرمان کرد وباتمرین حضوردرجامعه واجتماعات وجمع خاص ازآن بیشترخلاصی یافت ،همه بچه هامدرسه میرونددرجمع عام حضوردارنداگربنابودبه صرف حضوردرجمع درمان شود. چه جائی بهترازمدرسه!:

آفتاب یزد22آبان: بررسی ها نشان داده عدم توانایی در برقراری ارتباطات اجتماعی، بر توانایی درک مطالب و یادگیری دانش آموزان تاثیر ‌منفی دارد.‌این گونه دانش آموزان بهتر است قبل از ورود به دبستان از نظر اجتماعی ‌تقویت شوند.‌شرکت در بازی‌های دسته جمعی و گروهی مناسب، زمینه را برای تقویت مهارت‌های اجتماعی و یادگیری کودکان فراهم ‌می آورد. ‌ کارشناسان به والدین توصیه می کنند که کودکان را بیش از حد محدود نکرده و با امر و نهی های مکرر آنها را از برقراری ‌ارتباط با دیگران دور نکنند زیرا این گونه کودکان به تدریج منزوی شده و دچار مشکلاتی خواهند شد. ‌ در عین حال چنانچه کودکان قبل از ورود به محیط های اجتماعی بزرگتر مانند دبستان، مهارت‌های اجتماعی را نیاموخته ‌باشند ممکن است در دبستان هم به دلیل افزایش ارتباطات و هم به دلیل مسائل گوناگون یادگیری دچار اضطراب بیش ‌از حد و افت تحصیلی شوند. ‌ چنانچه والدین از دوران کودکی امکان ابراز وجود فرزندان را از طریق بازی و حضور در جمع فراهم آورند در آینده فرزندانی ‌موفق تر خواهند داشت. ‌