زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

http://gholamalirajaee.blogfa.com/post/674/ گزارشی ازعزاداری جن های شیعه برای امام حسین و کراماتی ارعرفاء

سفرنامه دکترغلامعلی رجائی ازنجف به کربلا

حسین ،سلطان عالم وجود!

در راه بیشتر زوار ساکت هستند و هر کس با خود خلوتی دارد .حتی کسانی که با هم زن و شوهر هستند و نزدیک نیز همین گونه اند. همین سکوت و درخود فرو رفتن باعث می شود با دیدن بعضی صحنه ها حس ذوقی  آدم گل کند و بعضی نکات لطیف وغیرلطیف! به ذهن برسد.در یک لحظه که به بالای سرم نگریستم دسته ای پرنده دیدم که بال زنان در بالای سر ما بطرف کربلا در حال حرکت بودند. بگمانم زائر بودند!

درغیرسفرکربلا هم همینطوراست .کافی است ساکت شویم و برای دقایقی در خود فرو رویم تا کسی با ما حرف بزند! از بزرگی پرسیدم معنای درویش چیست؟ گفت اصلا این واژه "درخویش"بوده و بتدریج مخفف شده وشده درویش ! یعنی کسی که درخویش فرو می رود!برداشت زیبایی بود ولی بعید می دانم اساس ادبی داشته باشد!

ما اساسا آدم های شلوغی هستیم وبیش ازآنچه که باید متوجه خودمان باشیم به اطرافمان توجه داریم. بیش از آنچه  باید ولازم است ساکت باشیم وتامل وتعمق کنیم ،حرف می زنیم وعمل می کنیم ونتیجه هم معلوم است! غالبا پشیمانی و دوباره بازگشت به اول خط! البته اگرامکان بازگشت به اول خطی باقی مانده باشد!.

در راه برای اینکه از وقت هم استفاده ای بشود گاه دوستان درموردی که بذهنشان می رسد ونکته ای دربردارد حرف می زنند .

در بین راه روستاهای کوفه به طرف کربلای عشق ،به آقای نوروز شاد که تاملات تفسیری وقلم روان و خوبی دارد و از سنش بیشتر از خودش کارکشیده و از نوجوانی درجنگ حضوری مفید داشته است وازهمه مهمتر فروتن است و دو سفر است توفیق همراهی اش را دارم گفتم: شنیده ام پس از اینکه بعضی زائرین این مسیرکه در دنیا پیاده به کربلا مشرف می شدند از دنیا می روند چون پس از مرگ آرزو می کنند کاش زنده بودند و باز پیاده به کربلا می رفتند به ارواح آنها اجازه این سیر پیاده و زیارت وهمراهی داده می شود.

کیفیتش را نمی دانم.اینقدر می دانم که عالم برزخ آنطور که بعضیها در گوش ما کرده اند که عالم بی بازگشت و یکطرفه ای است، نیست! لااقل برای بعضی ارواح بزرگ از انبیا ومعصومین وحتی اولیای خدا اینگونه نیست واین سفرنامه ظرفیت پرداخت به آن را ندارد.برای نمونه می گویم من اصلا نمی پذیرم که ائمه معصومین ما - که صلوات دائم خدا بر ارواح واجساد مطهرشان باد-  دراین نشئه خاکی حضوری ندارند و راهشان از برزخ به سمت روز قیامت و به طرف دنیا کاملا یکطرفه است.

من اصلا نمی پذیرم که فاجعه کربلا با آن عمق وعظمت اتفاق بیفتد وپیامبر وعلی و زهرا از نزدیک شاهد این صحنه های تکان دهنده و بس باشکوه فرزند و جگرگوشه شان حسین نباشند ومثلا ملائکه بیایند و از نحوه کشته شدن حسین برای آنها خبر ببرند!

چند نمونه را به اشاره می گویم ومی گذرم.

در همه مقاتل معتبرنوشته شده تنها شهیدی که تشنه از دنیا رفت وامام حسین نتوانست تا جان در بدن دارد بربالینش حاضرشود جناب علی اکبر بود.ایشان در آخرین لحظات که به رسم عربها سلام وداع را به پدر داد به امام گفت :هذا جدی رسول الله وبیده کاس... ای پدر این رسولخداست که اینک بربالین من است و در دست او جامی دیده می شود که می خواهد مرا سیراب کند و در دستش جامی دیگراست ومی گوید: فرزندم حسین بشتاب این جام برای تواست!

من برمبنای نقل مقاتل معتبر معتقدم علی اکبر درهمین دنیا وقتی جان در بدن داشت وداشت حرف می زد پیامبر را دید ودرهمین دنیا از آب کوثرنوشید.

دراحوالات بعضی عرفا خوانده ام از خدا خواسته اند جسمشان درقبرسالم بماند و درعالم برزخ اختیارجسمشان در دستشان باشد تا در مواقعی که می توانند موقتا به عالم خاک برگردند درجسمشان باشند وخواص اصحابشان آنها را با همان وضع وظاهری که در دنیا می دیدند ،ببینند ودیده اند.

نمونه دیگر

 چند سال پس از ارتحال امام که شبی مهمان جناب آقای انصاری کرمانی از اعضای نزدیک و موثر دفترامام بودیم به نقل از یکی ازعرفای ساکن درمشهد- مرحوم مولوی قندهاری- که چند سالی است از دنیا رفته است و به امام ارادتی خاص داشت شنیدم که گفت :از آن بزرگ  که می دانستم چشم باطن دارد واهل سیر برزخی ومکاشفه است، پرسیدم: وقتی به زیارت مرقد امام می آیید امام را دراینجا چگونه می بینید؟ گفت: امام درست باهمان ظاهر لباس و مثل همان حالاتی که دراتاقش درجماران می نشست از قبر بیرون می آید و با من صحبت می کند .

آقای انصاری گفت: فرصت راغنیمت شمرده ازاو خواستم نظرامام را درباره کارهایی که برای مرقدش می کنیم بپرسد تا اگرنسبت به آنها عدم رضایتی دارد بفرماید. اوهم پرسید وجواب داد: امام گله مندانه  می گوید: به آقای انصاری بگویید این ساز و دهلها-  اجرای مراسم تشریفاتی اجرای گروه مارش نظامی درمواقع خاص درحرم – چیه که دور قبر من راه می اندازند؟!

در احوالات مرحوم آقای سید علی آقای قاضی طباطبایی هم از زبان عارف درگذشته شیرازی، مرحوم آیت الله نجابت دراین زمینه داستان جالبی در وادی السلام نقل شده است. که می توان به کتاب عطش  از انتشارات موسسه مطالعاتی شمس الشموس مراجعه نمود.

خود من ازبزرگی که زنده است شنیدم در تاسیس مرکزی خیریه ومذهبی  بنام مهدویه در شمال تهران ،استاد وی که عارفی بزرگ بود و چند دهه است از دنیا رفته است موقع کندن پی بنای ساختمان مکررا درمحل بنا درکنار کارگران حاضر شده و با عصایی لبخند زنان به کارشان می نگریسته و پس از دقایقی می رفته است.

آن بزرگ می گفت: یکبار که ازکارگران پرسیدم: خبرخاصی نیست ؟آنها که قضیه را نمی دانستند با تعجب گفتند: چرا ،پیرمردی هر از چند گاهی اینجا می آید و به بنا نگاهی می کند و لبخند می زند وهیچ نمی گوید و می رود .

آن بزرگ پس از نقل این مساله با لبخند بمن گفت: فلانی این استاد من مرحوم سیدعلی آقا. .. است!

امید که دوستانی که تا بحال اینگونه مسائل رانشنیده اند اگر هم این قضایا را نمی پذیرند، بقول امام حداقل آانکار نکنند و احتمال بدهند که این مسائل درست باشد و دوستان فاضلی که علمشان د ر روایت ازمن بیشتراست دراین زمینه نظری کارشناسانه بدهند تا من هم استفاده ای ببرم.

به دوستان گفتم من مطمئن هستم دراین مسیروسیر پیاده اجنه هم هستند .اما چشم گنه کرده من توان دیدنشان را در این مسیر ندارد.

بحث جن و اجنه هم بحث خیلی قشنگی است که مجال پرداخت به آن نیست وتاسف باراینکه با اینکه حقیقت مسلم قرآنی است ونیاز ه استدلال ندارد بعضی از اقشارجامعه حتی قشر شریف دانشجو، آن را امری خیالی و ذهنی و گاه حتی امری خرافی می دانند!

از استادعزیز تازه درگذشته ام، مفسر قرآن مرحوم سید علی اکبر پرورش که دو سه هفته ای است از این خاکدان پر کشیده و در گلستان شهدای اصفهان تربتی نورانی دارد، حکایت عجیبی به نقل از شهید آیت الله قدوسی- داماد علامه آیت الله علامه طباطبایی به نقل ازهمسرش- دختر علامه- شنیدم .استاد می فرمود :آقای شهیدحقانی به نقل از همسرش گفت:

شبی درکنار پدربودم که دیدم صدای عزاداری دسته سینه زنی می آید و صدای ناله وفریاد زیادی ازعزاداران بلند است. به پدرم گفتم: آخردر محل این چه وضعیتیه  ؟ مردم دراین وقت شب می خواهند استراحت کنند آن وقت اینها اینجورسر وصدا و عزاداری می کنند .پدرم لبخندی زد و گفت: نگران نباش کسی متوجه این صداها نمی شود !

با تعجب پرسیدم :یعنی چه؟ اینها  که با داد و فریادشان کوچه را روی سرشان گذاشته اند! پدرم باز لبخندی زد و گفت: نه، نگاه کن ببین، اصلا کسی در کوچه نیست!وقتی متعجب ازاین فرمایش پدر، پنجره اتاق را باز کردم و به بیرون نگریستم دیدم در کوچه حتی پرنده هم پر نمی زند!  حیرت زده به سوی پدر باز گشتم و اصل ماجرا را پرسیدم .

فرمود:دخترم ،چندی قبل طایفه ای ازاجنه شیعه پیش من آمدند و گفتند مکان مناسبی برای روضه سیدالشهدا ندارند و ازمن خواستند اجازه دهم درمنزل من برای سیدالشهدا عزاداری کنند ومن هم درخواستشان را پذیرفتم والآن دارند برای سیدالشهدا عزاداری می کنند وهیچ کس هم صدایی از آنان نمی شنود .این که تو هم صدای عزاداریشان را می شنوی، ازسر لطفی است که خدا بتو داشته است و الا مثل بقیه از این همه سر و صدا و ناله عزاداران جن چیزی نمی شنیدی.

نمونه دیگر

سالها قبل یکی ازدوستان شوشتری که از سرداران نیروی انتظامی بود با شخصی در یکی ازشهرهای خراسان  که با اجنه ارتباط قوی داشت -دوست و ارتباط نزدیک داشت.وی گاه از بعضی مسائل آن شخص دررابطه با اجنه برایم داستانهایی را که خود شاهد بود تعریف می کرد ازجمله چون برادر این دوست شوشتری من مفقودالاثر بود و وی نگران بود ونمی دانست برادرش زنده است یا نه و از آن آقا خواسته بود به او خبری بدهد. از او شنیده بود، برادرت شهید شده و در فلان روز  هم جنازه اش به ایران باز می گردد. بعد برای اطمینان به او گفته بود :برای من درفلان تاریخ بلیط هواپیما بگیر تا برای شرکت درتشییع او به اهواز بیایم. و تقریبا همان هم شد که گفته بود جنازه شهید پیدا شد و دراهواز تشییع ودفن گردید-

 این دوست شوشتری وقتی شنید من به اعتبار نوحه سرایی این سالهایم با بعضی نوحه خوانهای کشور- البته نه از نوع مسلحش!-  مرتبط هستم، گفت: فلانی بمن گفته است اجنه ای که با او درارتباط هستند از وی تقاضا کرده اند چون مداح وذاکر خوش صدا و مسلطی برای گرم کردن مراسم عزاداری امام حسین ندارند از نوحه خواهان بنی آدم! برایشان کسی را دعوت کنم . بعد گفت اگرکسی را معرفی می کنید که جرئت دارد برای اجنه نوحه و روضه بخواند بمن معرفی کنید تا به ایشان اطلاع دهم .

پذیرفتم وبا حاج مهدی آقای منصوری ذاکردلسوخته اصفهانی که روحی پاک و زلال دارد و بصیرتی عمیق ودرجنگ از زحمتکشان همیشه حاضردر جبهه ها بود و چه شهدایی که  با دیدگانی تر با دم خالص او در شبهای عملیات به دیدا خدا پر نکشیدند ،خواستم این کاررا بکند که با کمال میل پذیرفت اما این هماهنگی بدلایلی محقق نشد.

 فدای این حسین که دامنه عشقش عالم  وآدم را در نوردیده وسلطان عالم وجود است!

pH خون افراد سالم متعادل است(اسیدی یعنی خوراکی سرد و قلیائی یعنی خوراکی گرم که حرارت داخلی بدن را بالا میبرد)

سیده زهره طباطبائی


pH خون افراد سالم متعادل است


مواد غذایی مصرف شده در هنگام گوارش، مواد بازی یا اسیدی تولید می‌کنند. بدن انسان برای داشتن عملکرد خوب و پیشگیری از بیماری‌ها و به خصوص پیری پوست به pH ثابتی در حدود 7 نیاز دارد.

نتایج پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهد زمانی که کمتر غذا می‌خوریم احتمال ابتلا

به بیماری‌های مربوط به افزایش سن مثل بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت و بیماری آلزایمر کاهش می‌یابد

تأثیر اسیدی شدن pH خون این است که بدن مواد معدنی را از استخوان ها بیرون می‌کشد تا سطح اسیدیته ی خون را پایین بیاورد. این حالت زمانی پیش می‌آید که گوشت قرمز، قند و غلات تصفیه شده‌ی زیادی بخورید و سبزیجات و میوه‌ها سهم اندکی در رژیم غذایی‌تان داشته باشد. برای همین سعی کنید در هر وعده غذایی نسبت مواد غذایی قلیایی به مواد غذایی اسیدی را 70 به 30 تنظیم کنید؛ یعنی 70 درصد مواد غذایی قلیایی مثل سبزیجات و میوه های تازه و 30 درصد مواد غذایی اسیدی مثل گوشت، تخم مرغ، پنیر، نان، آرد، پاستا، مواد غذایی صنعتی. توصیه می‌کنیم مواد غذایی اسیدی را با مواد غذایی به اصطلاح «جبرانی» مصرف کنید مثلاً گوشت را با سبزیجات، پاستاها را با گوجه فرنگی و پنیر را با انجیر خشک میل کنید.


منبع:تبیان




Alkalinizing Foods
Photo Credit Brand X Pictures/Brand X Pictures/Getty Images



اسیدی شدن PH خون علل گوناگونی دارد:

1- استرس هیجانی. استرس و تنش اسیدیته خون را افزایش میدهد.

2- رژیم غذایی اسیدی کننده خون.

3-تجمع مواد سمی.

4-واکنش سیستم ایمنی بدن.


***

بدن برای جبران PH اسیدی از املاح معدنی قلیایی استفاده میکند. چنانچه رژیم غذایی حاوی مواد معدنی کافی برای جبران نباشد،  تجمع اسید در سلولهای بدن و یا آزادسازی مواد معدنی استخوانها را در پی خواهد داشت.

البته بیش از حد قلیایی شدن خون نیز برای بدن مضر میباشد و باید سعی شود تا تعادل اسید و باز بدن با مصرف رژیم غذایی مطلوب حفظ گردد. از آنجایی که بدن در محیط اندکی قلیایی تر بهترین کارایی را داراست بنابراین باید بیشتر از غذاهایی که پس از گوارش یافتن تولید باز میکنند استفاده شود. میزان اسیدی و قلیایی بودن مواد غذایی پس از گوارش آنها تغییر می یابد. مثلا پرتغال که یک میوه بسیار اسیدی ست پس از متابولیزه شدن ادرار را قلیایی میکند.







هنگامی که اسیدیته خون و مایعات بدن از حد معمول افزایش می یابند مشکلات بسیاری را در بلند مدت برای فرد پدید می آورد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1- پیری زود رس.

2-آسیب به سیستم قلبی-عروقی-افزایش تصلب شرایین.

3- افزایش وزن، چاقی و دیابت.

4-سنگ کلیه و نارساییهای کلیوی و مثانه ای.

5-کاهش عملکرد سیستم ایمنی بدن.

6-افزایش آسیبهای رادیکالهای آزاد خون.

7-پوکی استخوان.

8- درد مفاصل، آرتروز، درد عضلات و تجمع اسید لاکتیک.

9-خستگی مزمن-سردرد-سر گیجه-ترش کردن(رفلکس معده)-گاستریت معده-کاهش انرژی.

10-افزایش ترشحات مخاطی.

11-افزایش تنش واسترس-بی خوابی.

12-خشکی پوست ومو-ناخنهای شکننده.
 
13-کاهش توانایی بدن در جذب مواد معدنی و دیگر مواد مغذی.


***

توصیه ها:


*میوه‌ها، سبزیجات,بادام و آب میوه‌های طبیعی غنی از منابع باز هستند. مخصوصاً میوه‌های خشک نظیر کشمش سیاه. انجیر ,رازیانه و کلم سبز هم از بهترین نمونه‌ها می‌باشند.


 * انجام ورزش منظم به وسیله تسریع در عملکرد تنفسی و سیستم گردش خون باعث کاهش اسیدیته بدن شده و در تنظیم اسیدیته نقش موثری دارد. بهترین ورزش‌ها، پیاده‌روی، دو و دوچرخه‌سواری است.

ورزش و مراقبه به کاهش استرس کمک می کند.ایروبیک ,یوگا و تای چی بهترین ورزشها هستند.


* آب زیاد بنوشید. هر روز حدود 6 تا 8 لیوان آب بنوشید که 1 تا 2 فنجان آن می‌تواند چای گیاهی یا میوه‌ای باشد.

*با طولانی کردن مدت جویدن غلات میتوانید از خاصیت اسید سازی آنها بکاهید. (هر لقمه را 40 بار بجوید).



pH strip


http://www.trans4mind.com/nutrition/pH.html


مطالعه بیشتر:

http://feelandlookgoodnow.com/healthy-blood-ph-levels/



پی نوشت:

اشتباهات رژیم های لاغری از نگاه طب اسلامی، ایرانی


پ.ن:

دوستان عزیز با پوزش فراوان مدتی کوتاه وبلاگ به روز نمی شود.

شاد و تندرست باشید.

اگر وضو داریم جای آمپول را آب بکشیم کفایت میکند نیاز به وضوی مجدد نیست

http://gholamalirajaee.blogfa.com/post/662/%D8%A2%D8%A8%D8%B1%D9%88-%D8%B1%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-

این مطلب تکان دهنده را دیروز در فیس بوک دیدم . این مطلب  در تاریخ 30 فروزدین امسال در وبلاگ  اقای آشنانوشته شده است .ظاهرا نویسنده یا صاحب ماجرا علیرضا حجت نبا نام دارد که آقای آشنا در بالای مطلب خود از ایشان تشکر کرده است. داستان آموزنده است. اگر چه سوالاتی را به ذهن متبادر می کند که چرا این شیخ از خودش در برابر مردمی که سالها به او اقتدا می کرده اند و فرزندانش که آنها را بزرگ کرده است حتی حاضر نشده یک کلمه از خود دفاع کند و لاجرم آنها را در اشتباهشان محکمتر کرده است و...
واقعیت همین است که ما مثلا حزب اللهی ها! دراین عرصه خوب عمل نمی کنیم.عملا فکر می کنیم هرچه را می بینیم و می گوییم حق مطلق است و اینقدر خود رادرموضع مان محق می دانیم که گاه برای دیگران فرصتی برای پاسخگویی باقی نمی گذاریم.فکر می کنیم چون مثلا مسجد می رویم لابد از دیگران بهتریم ومی توانیم در باره آنان هر قضاوتی رابکنیم ولی اینگونه نیست.
مطلب آقای آشنا را در وبلاگ فرهنگ وارتباطات ببینید:
حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم پیش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام شیخ هادی که امور مسجد از قبیل نماز جماعت ، مراسم شبهای قدر ، نماز عید و جشن نیمه شعبان را برگزار می کرد اگر کسی می خواست دخترش را شوهر بدهد و یا برای پسرش زن بگیرد با شیخ هادی مشورت می کرد و در آخرهم شیخ خطبه عقد را جاری میکرد ، اگر کسی در محله فوت میکرد شیخ هادی برای او نماز میت می خواند و کارهای بسیاردیگر ...

یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه
> پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم ، منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حین، در یکی از دستشوییها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد.

من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می¬گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد ، خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب !!! فرادا می خوانم .

این ماجرا بین متدینین پیچید ، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مامومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائیکه بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی ، پدر را ترک کردند .
دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا مسلمان است ؟ آیا جاسوس است ؟ و آیا ...
شیخ بعد از مدتی محله ی ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود ... ، ما هم بهمراه دوستان و متدینین خوشحال از این پیروزی ، در پوست خود نمی گنجیدیم ، بعد از مدتی از حوزه علمیه یک طلبه ی جوان فرستادند و اوضاع به حالت عادی برگشت .

بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد . روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم ،پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم !!! چشمانم سیاهی می رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم می خواسته جای آمپول را آب بکشد .!؟!؟ نکند ؟! ؟! نکند ؟! ؟!

دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم .. خانواده اش را نابود کردیم و ...

از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی میگردم او گفت : شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. پس از خداحافظی با حاج احمد یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن می خواند سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم ظاهرا از دوستان شماست ، شما او را می شناسید ؟

پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد ، من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. بسیار تعجب کردم وعلتش را ازپرسیدم او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام ،خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند ، خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند ودیگر نمی توانم در این شهر بمانم ، فقط شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت : قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین (ع) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند من هم هرکاری کردم که مانعش شوم نشد. او گفت دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم ،او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم ...

ناگهان بغضم سرباز کرد و اشکهایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم ای کاش آن موقع کور می شدم و این جنایت را نمی کردم ای کاش حاج علی آن موقع بجای گوش دادن به حرفم توی گوشم میزد ای کاش ای کاش ... و این ای کاش ها که بیچاره ام میکرد .
الان حدود 20 سال است که از این ماجرا می گذرد و هر کس به نجف مشرف میشود من سراغ شیخ هادی را از او میگیرم ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست.
دوستان ، ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می بریم؟ ! زندگی ها را نابود می کنیم؟ !
بخاطر خدا چه ظلم هایی که نمی کنیم؟ ! بخاطر خدا دعایم کنید آیا خدا از گناهم میگذرد ؟ چه خاکی باید به سرم بریزم ؟.... ای کاش و ای کاش ....
منقول از وبلاگ نی نوا

اصول موفقیت

اصل ؟ریشه

اصل اول:هدف داشتن

اصل دوم : برنامه داشتن برای رسیدن به هدف

اصل سوم :الگوداشتن

اصل چهارم : پشتکار

اصل پنجم : کلیدهای طلائی موفقیت را بکارگرفتن مثلا هرروز قرآن خواندن - وضوداشتن- تسبیحات حضرت زهرا را معکوس 34سبحان الله 33الحمدلله 33الله اکبر گفتن وبه هدف رسیدن وشاد شدن وبهشت خوشروئی ونشاط را کسب کردن

انقلاب و رنسانس بزرگ در درمان بیماریهاى بشر ،غذا در مقابل سم

اولین گروه فارغ التحصیلی فوق تخصص غذادرمانی،انقلاب و رنسانس بزرگ در درمان بیماریهاى بشر !غذا در مقابل سم

منبع : 

khorsand.org


امروز اولین گروه فارغ التحصیلی رشته « فوق تخصص غذادرمانی » بر مبنای « سیستم خوددرمانی دنسروخ بدن » پس از حدود 30 ماه تحصیل و پژوهش، مدرک خودرا دریافت نمودندو مفتخر به عنوان « پژوهشگر غذادرمانی » بر مبنای « سیستم دنسروخ » بدن شدند ونیز به عضویت « کانون بین المللی پژوهشگران غذادرمانی - مرکز هلند » پــذیــرفته شدند.
از این جهت فارغ التحصیلان این رشته را عنوان « پژوهشگر »  میدهیم لازم است تا آخر عمر در دنیای بی کران « غذا» تحقیق و پژوهش کنند و بر دانش علم « غذادرمانی » بیفزایند؛ با اینکه این رشته ابداعی پرفسورخورسند، یک رشته علمی نوپا میباشد که بسرعت، اثرات شفا بخش آن در جهان گسترده است و هزاران نفر بیمار صعب العلاج و نوامید، و منتظر مرگ را شفا داده و خانواده های زیادی را شادمان ساخته، و هجوم هزاران هزار بیمار برای درمان خود به این روش را فراهم نموده است که میبایست بسرعت صدها و بلکه هزاران، نیروی کاردان را، در این رشته تربیت نمود و به نجات مردم بیمارایران و جهان، بسیج ساخت زیرا این رشته جدید « غذادرمانی » ما، هفت ملیارد مردم جهان را مخاطب دارد و کافیست نتیجه این راه را، تبلیغ کنیم و ملیونها خواستار را متوجه کار خود سازیم. پروفسور خورسند، به مطالعه تغذیه تمام مخلوقات از ابتدای خلقت تا به امروز و بویژه سیر تغذیه و نیز سیر بیماریهای نوع بشر در قرون مختلف پرداخت و پژوهش نمود وپژوهشگران و تحصیلکردگان این رشته هم میبایست تا آخرعمر مدام پژوهش کرد و نتایج اثر بخش انرا بر بیماریها کلاسه بندی کرد و تحقیق نمود بر دانستنی ها و علم این رشته « غذادرمانی » افزود.
 فلسفه کاری این روش غذادرمانی ، در مقابله با روش دارو درمانی میباشـد

(داغ زنده ها)رهاشدگی عاطفی که بدتر از داغ مرگ عزیزی است

http://zendegiirani.persianblog.ir/post/3330/ 

 

"داغ زنده سخت تر از داغ مرده است"

این اصطلاح در روان شناسی امروز با عنوان رها شدگی عاطفی اطلاق می شود. رهاشدگی عاطفی یعنی ایجاد خلا  یا حتی گسست جدی در ارتباط عاطفی فرد.............


 

سوتفاهم در روابط عاطفی

 

نمی دانم تا به حال این اصطلاح را شنیده اید که:

"داغ زنده سخت تر از داغ مرده است"

این اصطلاح در روان شناسی امروز با عنوان رها شدگی عاطفی اطلاق می شود. رهاشدگی عاطفی یعنی ایجاد خلا  یا حتی گسست جدی در ارتباط عاطفی فرد با افراد مهم زندگی وی.

همانطور که انسانها در برابر داغدیدگی یا همان از دست دادن عزیزان خود واکنشهای عاطفی جدی از خود نشان داده و حتی تا مرز افسردگی هم پیش رفته و گاه تا مدتهای طولانی با آن درگیر می شوند، از دست دادن زندگان یعنی قطع ارتباط عاطفی با اطرافیان نزدیک نیز چیزی کم از داغدیدگی ندارد.

مثل والدینی که مورد بی توجهی فرزندان قرار می گیرند، کودکانی که در خانه دیده نمی شوند، نوجوانانی که محبت دریافت نمی کنند، زن یا مردی که با بی توجهی یا حتی خیانت همسرش مواجه می شود و ....

البته خیلی از مردم نمی دانند که آنها از نظر عاطفی دچار مشکل شده و در حال تجربه رهاشدگی عاطفی هستند. آنها ممکن است احساس ناشادی و حتی افسردگی کنند
بدون آنکه بتوانند انگشت روی علت این احساس بگذارند. البته اکثر مردم رها شدگی عاطفی را مقوله ای ظاهری در نظر می گیرند و تصور می کنند که حتما باید یک دوستی کلا از بین برود، رابطه والدین و فرزندان کلا قطع شود و یا زن و شوهر از هم جدا شوند و یا اینکه مرگی اتفاق بیفتد تا رها شدگی عاطفی معنا یابد. شاید خیلی از افراد نتوانند تشخیص دهند که از دست دادن نزدیکی فیزیکی (جسمانی) به علت مرگ، طلاق و بیماری گاهی اوقات نوعی رها شدن یا ترک شدن احساسی تلقی می شود. اما در اصل ترک شدن احساسی هیچ ربطی به قرابت و نزدیکی ندارد. ممکن است این موضوع درست موقعی که
کسی کنار شما و در حال زندگی با  شما است، اتفاق بیفتد (زمانی که نمی توانید ارتباط برقرار کنید و خواسته های احساسی شما در ارتباطات و رابطه شما برآورده نمی
شود).

خواسته‌های احساسی (عاطفی)

اغلب، مردم از خواسته ها و نیازهای عاطفی (احساسی) خود آگاهی ندارند و تنها احساس می کنند که چیزی را گم کرده اند یا چیزی را از دست داده اند.

بقه طور طبیعی افراد در روابط نزدیک خود نیازهای عاطفی بسیاری دارند این نیازها عبارتند از: شنیده شدن و درک شدن، پرورش و تربیت شدن، قدر دانی شدن، باارزش بودن، پذیرفته شدن، نیاز به مهر و عاطفه و محبت، نیاز به عشق و دوست داشته شدن، نیاز یه همراهی و یاری و مصاحبت. لذا چنانچه کشمکش و تعارض شدید، سوء استفاده و یا خیانت زناشویی وجود داشته باشد این خواسته ها و نیازها برآورده نشده و
نارضایتی ایجاد می شود. گاهی اوقات خیانت های زناشویی نشات گرفته  از رها شدن عاطفی در رابطه زوجین با یکدیگر است. به علاوه چنانچه یکی از زوجین معتاد، خسیس، وابسته به والدین، افراط گر در کار و ... باشد دیگری ممکن است احساس نادیده گرفته شدن بکند زیرا مواد مخدر، پول، والدین، کار و ...
اولویت اول همسر می شود و توجه طرف مقابل را صرف خود کرده و از توجه و حضور او می کاهد.

وقتی که زوجین فاقد برنامه خواب، کار یا فعالیت و علاقمندی مشترک باشند یک یا هر دوی آنها ممکن است احساس رهاشدگی کنند ...

دلایل یا عوامل رها شدن عاطفی

دوران کودکی اول: رهاشدگی
عاطفی در دوران کودکی می تواند به این علت باشد که مادر نتوانسته است از لحاظ عاطفی خودش را به فرزندش نزدیک کند. این رفتار مادرها گاهی اوقات ناشی از استرس و گاهی
نیز به دلیل این است که او در حال تکرار تجربیات کودکی خودش است. برای رشد عاطفی کودک مهم است که مادرش خودش را با خواسته ها و احساسات کودکش هماهنگ و منطبق کند و
آنها را منعکس کند. ممکن است او (مادر) پرمشغله و سرد باشد و یا قادر به همراهی با موفقیت ها و نگرانی های عاطفی فرزندش نباشد. در این صورت کار او ختم به تنهایی، پس
زدگی و در نهایت رهاشدگی عاطفی گردد. در نقطه مقابل آن، پدر و مادرانی هستند که توجه افراطی به یک کودک بکنند ولی به نیازها و خواسته های واقعی کودک توجه نکنند و خود را با آنها منطبق نسازند. در این صورت خواسته های کودک برآورده و ارضا نمی شوند که این خود شکلی از انواع رهاشدگی است.

 

دوران کودکی دوم: همچنین احساس رهاشدگی عاطفی، در سال های بعد نیز ممکن است اتفاق بیفتد؛ درست زمانی که کودک زیاد نکوهش می شود، دایما کنترل می شود، نامهربانانه با او رفتار می شود و یا مکررا این پیغام  به او داده می شود که او یا تجربیاتش قابل اهمیت نبوده و یا حتی غلط هستند، زمینه برای رشد رهاشدگی عاطفی مهیا می شود. بچه ها بسیارآسیب پذیرند و زیاد طول نمی کشد که یک کودک احساس صدمه و آزردگی و یا رها شدگی کند.

همچنین این احساس می تواند زمانی که یک پدر و مادر به فرزند شان اعتماد و اطمینان ندارند و یا زمانی که توقعات نامتناسب با سن کودک از او دارند اتفاق بیفتد. در اینگونه موارد کودک باید احساسات و خواسته های خودش را نادیده بگیرد تا خواسته های بزرگسالان را برآورده کند.

زندگی مشترک: حتی در
پیوندهای سالم دوره هایی (چند روز و یا حتی چند ماه) از رها شدن عاطفی امکان دارد ایجاد شود که البته ممکن است عمدا و یا ناآگاهانه باشد.
علت این
امر می تواند موضوعاتی باشد مانند: بیماری، برنامه کاری فشرده و دارای تداخل با جنبه های دیگر، فقدان علاقمندی های مشترک و گذراندن وقت با هم، فقدان تعامل و ارتباط سالم با هم، رنجش ها و ناراحتی های برطرف نشده، ترس و پرهیز از ابراز تمایل و .........

وقتی که زوجین فاقد برنامه خواب، کار یا فعالیت و علاقمندی مشترک باشند یک یا هر دوی آنها ممکن است احساس رهاشدگی کنند.

لذا برای حفظ طراوت و حیات رابطه تان لازم است که تلاش کنید زمانی را صرف صحبت کردن با هم درباره تجربیات و احساسات و تمایلات تان نسبت به هم کنید.
مضرتر از این مسئله، الگوی تعامل ناسالمی است که در آن یکی یا هر دو زوجین آزادانه حرفهایشان را با هم در میان نمی گذارند، با احترام بهم گوش نمی دهند و با علاقمندی
به هم جواب نمی دهند. اگر حس می کنید که نادیده گرفته شده اید و یا همسرتان درک درستی از آنچه که به او می گویید ندارد این احتمال هست که ناگهان دست از حرف زدن با هم بکشید و در ادامه دیوارهای مابین شما شروع به پیدایش کنند و
خود را به لحاظ احساسی مجرد و تنها تصور کنید.
از جمله علایم این ا
مر می تواند این باشد که بیشتر از آنچه که با همسرتان خوش باشید و لذت ببرید، با دوستانتان حرف می زنید، تمام وقت تان را به فرزندان یا کار اختصاص می دهید و یا به
رابطه جنسی و گذراندن اوقات مشترک بی میل شوید.

وقتی که احساس ها و به ویژه خشم و صدمات خود
را نتوانید بیان کنید، رنجش و ناراحتی به راحتی میان زوجین به وجود می آید. وقتی که این مشکلات عمیق تر شوند ممکن است به لحاظ عاطفی خود را عقب بکشید و یا با سرزنش و
تذکرات رمق گیر به همسر تان هجوم بیاورید. اگر احساساتی دارید که نتوانسته اید آنها را منتقل کنید و در عوض معتقدید که همسرتان باید آنها را حدس بزند و یا آنها را برآورده سازد در واقع در حال سوق دادن خود  سوی ناامیدی و رنجش هستید. زمانی که شما یا همسرتان از ابراز علاقه و تمایل بترسید ممکن است عقب نشینی کنید، دیوار و حایل میانتان ایجاد کنید و یا دایما با یکدیگر دچار تعارضات جدی شوید.

البته در این دست شرایط مشاوره زناشویی بسیار می تواند موثر باشد. در مشاوره زوجین قادر خواهند بود درباره آرزوها و خواسته هایشان حرف بزنند که این امر آنها را بهم نزدیک تر می کند...

یا ایها الذین اَمنوا امِنوا

یا ایها الذین آمنوا امِنوا..../135نساء
ای مومنین ! ایمان بیاورید به خدا و پیغمبر و قرآن و کتاب هائی که قبلا نازل شده است ...
---------------- 
ماکه وبلاگ  می نویسیم ، بنویسیم که سبب پیشرفت اجتماعی ، علمی ما می شود  

تاکیدواستمرار دراین جمله بکاررفته است برای تشویق ادامه دادن مسیر است

محیط زیست طبیعی

همزمان با اینکه رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست از تشکیل اتاق فکر زیست‌محیطی در استان‌ها خبر داد، معاون محیط‌زیست طبیعی این سازمان گفت: بیش از ۴۰ تالاب ایران با وسعت یک میلیون هکتار از ۴۰ تا صددرصد خشک شده است.

احمد علی کیخا این اظهارنظر را در مراسم امضای تفاهمنامه فاز دوم پروژه مدیریت اکولوژیک تالاب انزلی انجام داد و با اشاره به چالش‌های زیست‌محیطی در جهان اظهار کرد: چالش‌های زیست‌محیطی در قالب توفان، سیل و افزایش درجه حرارت زمین در نقاط مختلف بروز می‌کند.

او چالش‌های زیست‌محیطی را نتیجه فعالیت‌های بشر عنوان کرد و افزود: ایران از چالش‌های مذکور مستثنی نیست. کیخا گفت: تالاب انزلی با توجه به روند مذکور با کمی تاخیر به سرنوشت دریاچه ارومیه دچار می‌شود. او بر تغییر رویکردها تاکید کرد و افزود: ۴۱ نوع تالاب از ۴۲ تالاب دنیا در ایران وجود دارد اما به دلیل توجه نکردن به مسائل زیست‌محیطی امروز با مشکل مواجه هستیم.

فلات ایران دارد غیر قابل سکونت می‌شود

براساس آمار سازمان محیط‌زیست حدود ‌هزار تالاب در ایران وجود دارد که ۲۵۰ مورد آن بطور رسمی به ثبت رسیده است. از این تعداد، ۸۰ تالاب حائز اهمیت ویژه هستند و ۲۵ تالاب در معرض خطر قرار دارد. برخی کارشناسان مشکل کمبود بارش و عدم مدیریت در استفاده از آب رودخانه‌ها و احداث بی‌رویه سدها را از دلایل خشکسالی تالاب‌ها در ایران عنوان کرده‌اند.

عیسی کلانتری، وزیر پیشین کشاورزی نیز پیشتر درباره خشک شدن تالاب‌ها گفته بود: فلات ایران دارد غیرقابل سکونت می‌شود و کسی به این فکر نیست. مساله اینجاست که آب‌های زیرزمینی تحلیل رفته‌اند وبیلان منفی آب بیداد می‌کند و کسی به فکر نیست. کم‌آبی کشور را به‌شدت تهدید می‌کند و بیلان منفی برداشت آب در ابتدای انقلاب زیر صد میلیون متر مکعب در سال بود. این بیلان در حال حاضر به ۱۱ میلیارد متر مکعب رسیده است یعنی ۱۱۰ برابر شده است.

او با تایید بر خشک شدن دریاچه‌ها در ایران اضافه کرده بود: پیکره‌های آبی طبیعی ایران خشکیده‌اند. از دریاچه ارومیه، بختگان، تشک، پریشان، کافتر، گاوخونی، هورالعظیم، هامون جازموریان دیگر چیزی باقی نمانده است. من از وقوع بحران حرف می‌زنم.

تشکیل کارگروه برای علت یابی خشکی تالاب‌ها

یک کارشناس محیط‌زیست درباره خشک شدن تالاب‌های کشور به آرمان می‌گوید: برای هر تالاب باید کارگروهی تشکیل شود و این موضوع بررسی شود که سهم خشکسالی چقدر است و سهم بارگذاری غلط در حوضه‌های آبخیز به چه میزان است.

محمد درویش ادامه می‌دهد: بارگذاری غلط در حوضه‌های آبخیز می‌تواند به توسعه نامتعادل کشاورزی، صنعت یا سکونتگاه‌های شهری برگردد که کارگروه مذکور می‌تواند سهم هر کدام را مشخص کند.

روز گذشته (یکشنبه) معصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست گفته بود: اتاق فکر زیست‌محیطی در استان‌ها با حضور نخبگان و اساتید، تشکل‌ها، بخش خصوصی و بخش‌های بهداشت ایمنی و محیط‌زیست صنایع (HSE) تحت مدیریت استانداران تشکیل شد.

درویش در پاسخ به این سوال که چنین اتاق فکری تا چه حد می‌تواند به جلوگیری از مشکلات زیست‌محیطی کمک کند، می‌گوید: سازمان محیط‌زیست باید به سمتی حرکت کند که نقش دیده‌بان را عمل کند و وظایف خود را به سازمان‌های مردم نهاد واگذار کند. این واگذاری فعالیت‌ها علاوه بر اینکه کمیت نظارت‌ها و مداخلات را بالا می‌برد، کیفیت کار را نیز افزایش می‌دهد.

این فعال محیط‌زیست همچنین در پاسخ به اینکه به نظر می‌رسد بخشی از مشکلات مثلا درباره تالاب‌ها به ندانستن دلایل بروز بحران برنمی‌گردد بلکه، افراد ذی نفع با اعمال فشار جلو اجرای قوانین را می‌گیرند، می‌گوید: اعمال فشار حتما وجود دارد اما نظر ما این است که سازمان محیط‌زیست باید وزن مردمی خود را افزایش دهد. وقتی سازمان‌های مردم نهاد در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌های محیط‌زیستی نقش داشته باشند و مسائل این حوزه به مطالبات مردمی بدل شود دیگر فشارها نمی‌تواند در کار خلل ایجاد کند.

مزد مناسب عامل بهره وری بالا است

 «محمود ساعتچی روان شناسی صنعتی » به ایلنا گفت: عوامل متعددی در بهره وری شغلی کارگران واحدهای تولیدی موثر است و این عوامل همانند اجزای بدن یک موجود زنده رابطه متقابل و دو سویه دارند، بنابراین برای افزایش بهره وری شغلی کارگران، کلیه عوامل باید همسو، هم افزا و در حد بهینه عمل کنند.مهم‌ترین عامل افزایش بهره وری شغلی واحدهای تولیدی، میزان پرداخت مزد و حقوق به کارگران است. انگیزش نیروی کار در گرو حقوقی است که نیازهای اولیه زندگی آن‌ها را تامین کند. وقتی از تامین نیازهای اولیه زندگی صحبت می‌شود یعنی حقوق دریافتی کارگران به اندازه‌ای باشد که علاوه بر تامین هزینه‌های جاری آن‌ها از جمله هزینه مسکن، آموزش، تفریح و گردش و…، مقداری هم برای پس انداز باقی بماند.