زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

کاهش قیمت سکه از ...به ...

سکه بهار آزادی طرح جدید  ۸۹۷ هزار تومان، سکه بهار آزادی طرح قدیم ۸۹۷ هزار تومان درتاریخ 30آبان

باران میکربی هیجده هزار نفر را درخورستان بعلت مشکل تنفسی راهی بیمارستان کرد

باران‌های اهواز ۱۸ هزار نفر را راهی بیمارستان کرد

معاون درمان دانشگاه جندی شاپور خوزستان گفت: در مجموع دو بارش باران میکروبی در استان ۱۸ هزار و ۱۴۱ نفر راهی بیمارستان ها شدند.

به گزارش فرارو، ساسان موگهی در نشست کارگروه بررسی بیماری های تنفسی مردم خوزستان که ظهر روز پنج شنبه در هتل پارس اهواز برگزار شد، اظهار کرد: در اولین بارش باران میکروبی در شهر اهواز ۲ هزار و ۹۹۶ نفر به بیمارستان ها مراجعه کردند؛ همچنین به موجب این بارش باران ۱۰۰ نفر از هموطنان دیگر شهرهای استان راهی بیمارستان شدند.

معاون درمان دانشگاه جندی شاپور خوزستان خاطرنشان کرد: دومین بارش باران میکروبی موجب شد که ۱۶ هزار و ۳۴۴ نفر به بیمارستان های استان مراجعه کنند که از این تعداد ۱۵ هزار و ۱۹۷ نفر به صورت سرپایی درمان و یک هزار و ۱۳۶ نفر بستری شدند؛ همچنین ۱۱ نفر در بخش ICU تحت مراقبت های ویژه قرار گرفتند.

موگهی در پایان با بیان اینکه در مجموع دو بارش باران و ۱۴۱ نفر به علت تنگی نفس راهی بیمارستان ها شدند، تصریح کرد: از این تعداد ۱۶ هزار نفر به صورت سرپایی درمان و یک هزار و ۳۲۰ نفر بستری شدند. همچنین ۱۰ نفر در بخش ICU تحت مراقبت های ویژه قرار دارند.

مصرف آب را اصلاح کنیم !

توضیح معاون وزیر نیرو درباره کمبود آب و برق؛ کمبود آب را باید مدیریت کنیم

به زعم بسیاری از کارشناسان اقتصادی اصلی ترین بحران سال آینده بی تردید به کمبود آب و برق اختصاص پیدا خواهد کرد. این گمانه زنی تا اندازه ای جدی و مهم به شمار می آید که وزیر نیرو در روزهای پایانی آبان به صراحت نسبت به کمبود آب در سال آینده هشدار داد و اعلام کرد در این رابطه مذاکراتی با رسانه ملی صورت گرفته تا الگوی مصرف شهروندان اصلاح شود. اینکه چرا در حال حاضر با کمبود آب و برق روبرو هستیم و بسیاری از کارشناسان به این موضوع هشدار داده اند سبب شد تا به سراغ علیرضا دائمی، معاون برنامه ریزی و امور اقتصادی وزارت نیرو برویم تا او در این رابطه توضیح دهد. دائمی که دارای لیسانس مهندسی آبیاری و آبادانی از دانشگاه ارومیه، فوق لیسانس مهندسی هیدرولیک از موسسه بین المللی دلفت هلند و دکترای هیدرولیک دانشگاه دولتی کان فرانسه است، اعتقاد دارد الگوی مصرف آب و برق باید اصلاح شود تا ما به ازای آن بحرانی که در این رابطه وجود دارد از بین برود.

آنچه در ادامه می آید متن کامل گفت و گوی خبرآنلاین با علیرضا دائمی، معاون برنامه ریزی و امور اقتصادی وزارت نیرو است:

موضوعی که این روزها به دفعات شنیده می شود و حتی وزیر نیرو نیز در رابطه با آن هشدار داده بحث کمبود آب و برق در سال آینده است. به عنوان معاون وزیر نیرو گمان می کنید اصلی ترین دلیل کمبود آب و برق در کشور ما چیست؟

در رابطه با آب باید اینطور بگویم که ایران در منطقه ای خشک از جهان قرار گرفته است. حضور ایران در منطقه خشک یک بخش است و در کنار آن باید به خشکسالی ها اشاره کرد که اتفاق افتاده است. چهارده سال است که خشکسالی در کشور تدوام پیدا کرده است. ما شاهد تغییر اقلیم در دنیا هستیم. تغییر اقلیم سبب شده که قسمت هایی از دنیا با طوفان های بزرگی مواجه شوند و در این میان کشور ما با خشکی دست به گریبان است. بر این اساس لازمه چنین شرایطی این است که از میزان آبی که در اختیازر داریم بهترین استفاده را کنیم.

وضعیت بارندگی در ایران طی سال های گذشته چگونه بوده است؟

ما میزان بارندگی هایمان به طور متوسط بین ۱۰ تا ۳۰ درصد کاهش داشته است. از سوی دیگر میزان روان آب های مان ۴۰ درصد کاهش داشت. همچنین باید به این نکته اشاره کنم که حجم سالانه آب ما در حال حاضر به کمتر از ۶۰ میلیارد متر مکعب رسیده است. در عین حال جمعیت هم افزایش پیدا کرده است. با افزایش جمعیت قاعدتا مردم الگوی زندگی شان تغییر پیدا می کند و مصارف شان بیشتر می شود. این در حالی است که با افزایش مصرف قاعدتا منابع مان نیز محدود می شود.

یک گلایه ای نزد شهروندان وجود دارد و بر اساس آن برخی اعتقاد دارند وقتی موضوع کمبود آب و برق مطرح می شود سریعا مسئولان به مردم هشدار می دهند که صرفه جویی کنند و وظیفه ذاتی دولت برای تامین نیاز آنها نادیده گرفته می شود. تحلیل شما از این گلایه چیست؟

اینگونه نیست که دولت کاری نکند. استحصال آب در همین دو دهه ای که پشت سر گذاشتیم را در نظر بگیرید و تعداد مخازنی که ساخته شد را مورد توجه قرار دهید. مگر می شود که یک ابر شهر تهران که در روز جمعیت آن به ۱۲ میلیون نفر می رسد را ساخت بدون تاسیسات بزرگ مدیریت کرد؟ دولت اینگونه نبوده که بیکار بنشیند. یا در مورد برق هم باید این توضیح را بدهم که ما چهاردهیمن تولید کننده برق جهان هستیم. بر این اساس میزان برقی که تولید می کنیم کفایت نیاز داخل را می دهد. مشکلی که در آب و برق مواجه هستیم این است که مردم باید در اوج مصرف، مقداری مراعات کنند.

در رابطه با تامین برق این سوال وجود دارد که آیا می توان ولتاژ برق را از ۲۲۰ ولت به ۱۱۰ ولت کاهش داد؟

در برخی کشور های دنیا از برق ۱۱۰ استفاده می شود. ما مجموع نیاز مصرفی مان برق ۲۲۰ ولت است. کار بسیار دشواری است که این روند را تغییر داد. به خاطر اینکه تمام دستگاه هایی که در حال حاضر مردم در خانه های شان برای مصرف برق دارند ۲۲۰ ولت است. اینکه بخواهیم از برق با ولتاژ ۱۱۰ استفاده کنیم قاعدتا برای مناطق جدید امکان پذیر است ولی آن هم توصیه نمی شود.

« برق دزدی » اصطلاح عامیانه دیگری است که در رابطه با مشکلات مصرف برق وجود دارد. تحلیل شما از این موضوع چیست؟

این ترکیب را ما استفاده نمی کنیم. این ها استفاده های غیر مجاز است. هم در آب شاهد آن هستیم و هم در مصرف برق وجود دارد. یک عنوانی به نام آب به حساب نیامده در بخش آب داریم و در رابطه با برق میزان تلفاتی هست. آب به حساب نیامده عددی معادل ۲۶٫۵ است. یعنی آبی که ما تولید می کنیم و در شبکه توزیع می شود ۲۶٫۵ درصد آن درآمدی برای وزات نیرو ندارد. در رابطه با برق هم چنین وضعیتی وجود دارد. به ویژه در برخی نقاط جنوب کشور این موضوع مشاهده می شود. مصرف اینگونه برق به شدت خطر دارد. این رویه ها مجاز نیست و هم خطر آفرین است. از سوی دیگر چنین مصرفی در دین ما غیر مجاز است.

شاید به این دلیل که ما الگوی درستی برای مصرف نداریم. در رابطه با آب هم اینگونه است. در زندگی شهری هزینه های بعضا قابل توجهی برای آب مصرفی پرداخت می شود اما در حاشیه های شهر های بزرگ به طور خاص مشاهده می شود با حفر چاه های غیر قانونی برداشت هایی وجود دارد. بر این اساس یک عدم توازن مصرفی شکل می گیرد. یعنی با رفتار های نادرست مصرف قاعدتا اتفاق های ناخوشایندی برای محیط زیست رقم خواهد خورد. در این رابطه نظر شما چیست؟

نزدیک به ده سال است که ما این مشکل را اعلام کردیم. پیش از آن هم مطرح بوده اما در ده سال گذشته که خشکسالی بیشتر شده این موضوع را بیشتر مطرح کردیم. مردم ما در بخش کشاورزی از برق یارانه ای استفاده می کنند. به طور مثال اگر برق ۷۰ تومان تمام می شود ۱۴ تومان به کشاورزان فروخته می شود. بنابراین از ثروت ملی استفاده می شود. وقتی ما چاه غیر مجاز می زنیم و با برق یارانه ای آب بدون حساب را مصرف می کنیم، طبیعتا مشکلاتی ایجاد می کند. این مشکلات جلوه فعلی آن این است که ۱۱ میلیارد متر مکعب بیش از توان سفره های آب زیر زمینی، آب مصرف می کنیم. در برق نیز همین مشکل وجود دارد. همین سبب می شود سرمایه های توسعه ای و سرمایه هایی که باید برای نسل بعدی مان استفاده شود، کاهش پیدا می کند.

یکی از راهکار های تولید برق این روزها بهره مندی از انرژی های خورشیدی است. در ایران چرا از انرژی های خورشیدی به شکل گسترده استفاده نمی کنیم؟

انرژی های تجدید پذیر مزایای بالایی دارد و ما هم در کشورمان شروع کردیم. ولی مادامیکه برق به عنوان یک کالای دولتی است و اقتصادی نیست واقعا سرمایه گذاری در انرژی های نو که پر هزینه است خیلی دشوار است. در کشور ما هر کیلو وات ساعت برق ۲٫۱ سنت است در صورتیکه همین برق در شیلی ۱۱٫۴ است. در ترکیه که در همسایگی ما قرار گرفته ۱۳٫۲ است. مقایسه که می کنیم مشاهده می کنیم هنوز به برق داریم به عنوان یک کالای دولتی نگاه می کنیم. از این جهت اقتصادی نیست.

در شرایطی که ما کمبود برق و آب روبرو هستیم آیا صاردات این محصولات سبب صدمه زدن به اقتصاد مان نخواهد شد؟

نخست اینکه ما صدور آّب در سال ۸۸ را تا سطح تصویب مجلس پیش بردیم، اما انجام نشد. یعنی از کرخه به هیچ کجا آب صادر نمی کنیم. قرار بر این بود که شرکت ثاثلی بیاید اما به اجرا نرسید. اما برق را صادر می کنیم. صادر کننده خوب برق هستیم و درآمد های خوبی دارد. اینکه به مردم می گوییم صرفه جویی کنند چون ثروت ملی است. ما صادرات آب نداریم چون اساسا پر هزینه است اما کمبود آب را داریم که باید مدیریت کنیم تا مصارف مان درست باشد. ما باید به نسل آینده مان فکر کنیم. اگر قرار باشد منابع طبیعی و انرژی که در اختیاز داریم بی رویه مصرف کنیم و اندوخته ای برای نسل آینده نگذاریم، به مخاطره خواهیم افتاد. ما از مولفه هایی در بهره وری انرژی و آب استفاده می کنیم. مولفه اول فرهنگ سازی است. یعنی مردم بدانند که چرا مصرف شان باید بهینه باشد. مولفه دوم مولفه اقتصادی است. یعنی رویکرد مان دولتی نباشد؛ بلکه اقتصادی باشد. مولفه سوم ابزار سازی است. یعنی به طور مثال لامپ های رشته ای را کنار بگذاریم و از لامپ های کم مصرف استفاده کنیم. این مولفه ها باید کنار همدیگر کار می کند. اگر اقتصاد را داشته باشیم و فرهنگ سازی را در نظر نگیریم به نتیجه نخواهیم رسید. این است که ما تمام تلاش مان این است که این محور ها با همدیگر هماهنگ کار کند.

قیمت کنتور خانگی افزایش پیدا کرده است؟

این قیمت افزایش پیدا نکرده بلکه شفاف سازی شده است. در گذشته ما در سه قسمت برای کنتور برق هزینه می گرفتیم. امروز این سه مورد به یک مورد رسیده است. طبیعتا مردم گمان می کنند که هزینه افزایش پیدا کرده است. هنوز این مبلغی که دارد بابت کنتور گرفته می شود هزینه ها را پوشش نمی دهد.

امربه معروف و نهی از منکر ،خیرخواهی ، انتقاد، ارزیابی ، ...

هلیا حسینی  

انتقاد کردن,انتقاد از دیگران,انتقاد درست

"حالم گرفته! آخه این چه کاری بود کرد، چند وقته میخوام ازش انتقاد کنم، اما چه جوری بهش بگم که وضع از اینکه هست بدتر نشه؟" شاید شما هم تا به حال این جملات را در ذهن خود مرور کرده باشید، نسبت به همسر، دوست، همکار، ...
هر فرد در طول حیات خود ممکن است بارها توسط دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی از این ارزشیابی‌ها دارای جنبه‌های تشویقی و برخی دیگر منتقدانه است. انتقاد وسیله‌ای است برای انگیزش، آموختن، توسعه، آموزش و ایجاد روابطی قوی، تبادل اطلاعات، تاثیر گذاشتن و برانگیختن. انتقاد از دیگران در صورتی که هوشمندانه انجام شود آثار بسیار مفیدی خواهد داشت، درغیر این صورت ممکن است با واکنش‌های منفی مختلف مواجه شود. این رفتار، هنری است که باید آموخت و بدون آگاهی از روش کاربرد آن زیانبار خواهد بود.

 

انتقاد درست آن است که ضمن تأکید بر نقاط قوت به نقاط ضعف فرد نیز اشاره کند و با ارایه راهکارهای مناسب برای رفع آن سخن به میان آورد. پذیرش انتقاد از دیگران بین طبقات مختلف متفاوت است. برای مثال در بیشتر مواقع انتقاد از سوی افراد یک خانواده قابلیت پذیرش بیشتری در مقایسه با سایرین دارد. به طور معمول ما در برابر قضاوت افراد بیگانه آسیب‌پذیری بیشتری داریم.

شاید حرفهای نزده ای داشته باشید که راه بیانش را نمی دانید. پس با ما همراه باشید و چند دقیقه از وقت عزیزتر از گل تان را به ما بدهید:

در اینجا آگاهی از شیوه های انتقاد و ایراد گرفتن ضروری به نظر می آید زیرا در بسیاری از موارد ناآگاهی از این شیوه ها باعث سوئ تفاهم ودر نهایت منجر به بحث وجدل بیهوده، نارضایتی و کینه ونفرت می شود.
برای بهره‌مندی از نتایج سحرانگیز «انتقاد»، شیوه عملی آن را در توصیه های زیر فرا بگیرید.
استقبال از انتقاد : کار شما به هر حال انتقاداتی در پی داشته و شما باید با روحیه‌ای مثبت از انتقاد استقبال کرده و از آن در جهت بهبود کار خود استفاده کنید.

در قدم اول برای انتقادپذیری، عبارتی مثبت درباره انتقاد روی کارت بنویسید و آن را در جایی قرار دهید که در دید شما باشد. هر بار که شما و دیگران آن را ببینید موجب می‌شود دیدگاه مثبت شما درباره انتقاد تقویت شود. جملاتی از قبیل «انتقاد اطلاعاتی است که موجب رشد من می‌شود » یا « انتقاد مهارت‌ها و دانش مورد نیاز را به من آموزش می‌دهد.» قدم دوم، کمی ‌مشکل اما بسیار باارزش‌تر است. شما باید از دیگران بخواهید از شما انتقاد کنند. صادقانه از آنان بپرسید که به نظر آنان شما چگونه می‌توانید کارهایتان را بهتر انجام دهید.

به‌ طور استراتژیک انتقاد کنید:  پیش از اینکه انتقاد کنید، این سوالات را از خود بپرسید: « به‌طور دقیق چه چیز را می‌خواهم بیان کنم؟ چه چیز را می‌خواهم تغییر دهم؟ انگیزه ومحرک من برای بیان این انتقاد چیست؟ چه راه حل‌ها و اهداف خاصی را می‌توانم ارایه کنم؟ درباره موقعیت‌های غیرقابل پیش‌بینی که نیاز به عکس‌العمل‌های فوری دارد، چه باید کرد؟»

بهبودگرا باشید: دو روش برای انتقاد بهبودگرا : اول، شما نوک پیکان انتقاد را متوجه آینده کنید. به جای اینکه به کارآموز خود بگویید: « در ارایه داده‌ها عملکرد ضعیفی داشتی »، بگویید: « دفعه بعد برای نمایش اطلاعات از اورهد استفاده کن ». روش دوم: پیامی ‌دهید که موجب تقویت اعتماد به نفس او شود، « اطمینان دارم که موفق می‌شوی ». با این ذهنیت، کارآموز به جای اینکه از عملکرد گذشته خود دفاع کند، با تمام انرژی برای بهبود عملکرد آتی خویش تلاش می‌کند و ماهیت انتقاد به جای سرکوب‌گرا، بهبود‌گرا می‌شود.

کلمات صحیح انتخاب کنید : در درجه اول اطمینان حاصل کنید آنچه را می‌گویید، همان چیزی است که در ذهن دارید. در بسیاری از مواقع، تغییر جزیی کلمات، موجب تفاوت‌های بزرگی می‌شود. اگر هنگام انتقاد بگویید: « کار شما زیر استانداردهای ماست »، به‌طور قطع موجب بیدار شدن حس دفاعی او می‌شود. در حالی که اگر بگویید: «کار شما فقط کمی‌ با استانداردهای ما تفاوت دارد » این حالت را به وجود نمی‌آورد. به جای « هرگز یا همیشه»، پیشنهاد می‌شود « گاهی اوقات » استفاده شود. کلمه دیگری که نتایج مخرب در پی دارد، عبارت « باید » است. کلمه « می‌توانی » را آزمایش کنید.

انتقادات خود را نقد کنید : فقط به دلیل اینکه انتقاد، اطلاعات با ارزش را در اختیار شمار قرار می‌دهد و با استفاده از آنها می‌توانید خود و کار خویش را بهبود بخشید، نمی‌توانید هر انتقادی را که به شما وارد می‌شود به کار ببندید. از سوی دیگر، فقط چون یک انتقاد خاص، احساسات شما را خدشه‌دار ساخته است، دلیل نمی‌شود که شما به سرعت هر انتقادی را نادیده بگیرید. به هر حال اگر درباره انتقاد درست فکر کنید، انتقاد می‌تواند برای شمار بسیار مفید واقع شود. بنابراین برای دست‌یابی به نقدی سازنده درباره انتقاد، شایسته است.

مخاطب خود را در فرآیند انتقاد شرکت دهید : شرکت دادن مخاطب در فرآیند انتقاد با ارتباط متقابل و با روشی مثبت، یک هم‌افزایی به دنبال دارد. برای مثال، ممکن است شما به جای صدور دستوراتی مبنی بر انجام دادن یا ندادن کار، با دستیار خود در حل موقعیت مورد انتقاد، همکاری کنید. با استفاده از تکنیک پیش‌بینی و به‌کار بردن جملاتی مانند «این نظر من است. البته می‌دانم که ممکن است نظر شما متفاوت باشد، خوب مساله‌ای نیست و شاید هم موافق باشید»، او را در انجام تغییرات کمک کنید.

به آنها بگویید که چه چیز می‌خواهید: با ارایه انتقادی روشن، می‌توانید مخاطب خود را در اصلاح رفتار و شیوه عملکرد کمک کنید. این توصیه می‌تواند برای مخاطب، پیام مشخص و روشنی داشته باشد: «اگر لغو جلساتت را به دقایقی قبل از شروع جلسه موکول نکنی و سهم خود را در کار به موقع انجام دهی و درباره تلاش دیگران مثبت‌تر قضاوت کنی، می‌توانی روابط خود را با همکارانت بهبود بخشی».

 

انتقاد کردن,انتقاد از دیگران,انتقاد درست

 

وقت‌شناس باشید : چه زمانی برای انتقاد مناسب‌تر است؟ آیا بهتر است در خلوت انتقاد کنیم یا در جمع؟ چه‌قدر باید منتظر بمانید تا زمان انتقاد فرا رسد؟ هیچ‌گاه با عصبانیت از کسی انتقاد نکنید زیرا ممکن است انتقاد شما تحت‌تاثیر احساسات‌تان قرار گیرد. وقتی احساس شود پشت انتقاد مطرح شده محرک‌های احساسی و عصبانیت شدید وجود دارد، از درجه اعتبار ساقط شده و تاثیر خود را از دست می‌دهد. هیچ‌گاه افرادی را که عصبانی هستند مورد انتقاد قرار ندهید. عصبانیت سبب تغییرات فیزیولوژیکی در مغز شده و در نتیجه از عقیده خود سرسختانه دفاع می‌کند.

از انتقادهای خود بهره ببرید: از انتقادات شتاب‌زده دوری کنید. از تجربیات گذشته به عنوان پایه و معیار استفاده کنید. اگر توقع دارید که فروشندگان شما میزان فروش را در سال آینده 30 درصد افزایش دهند، ولی تجربیات گذشته نشان می‌دهد که بهترین میزان افزایش فروش 20 درصد بوده است بنابراین شما انتقاد خود را بر اساس یک توقع غیر معقول بنا کرده‌اید.

به خودتان گوش دهید: در مورد آنچه به خود می‌گویید، نظارت کرده و ببیند آیا کمک‌کننده هستند یا آسیب زننده. هر روز به مدت پنج دقیقه با آرامش نشسته و به گفتگوی درونی که در آن لحظه در ذهن شما جاری است، گوش فرا دهید. این تمرین را به مدت یک هفته ادامه دهید. در موقعیت‌های بسیاری، هنگام ورزش و جلسات اداری، روی افکار درونی و شنیدن گفتگوی درونی خود تمرکز کنید. اگر شنیدید که به خود می‌گویید: «او می‌خواهد مرا سرزنش کند»، اثر آن را با این جمله، خنثی کنید: «واقعا از کجا می‌دانم؟ شاید او فقط می‌خواهد به من بگوید چگونه کارم را بهتر انجام دهم». یک روش خوب برای تمرین: مسایل را برای خودت تشریح کن، به آنچه می‌گوید گوش کن، می‌توانم از این وضعیت چیزهایی یاد بگیریم، یک نفس عمیق بکش و به عقب تکیه بزن.

امربه معروف جهاد علیه فقر فرهنگی است محرم ماه امربه معروف است تقارن هفته کتاب با محرم

شهیددکترعلی شریعتی : فقر کتاب های به فروش نرفته یک کتابفروشی است "

 محجوبه : 

به مناسبت روز کتاب و کتاب خوانی :

بخش اول : کتابدار عاشق ؛ به نقل از مریم گریوانی  

اگر روزی، خبرنگاری این سوال کلیشه ای را ازمن بپرسد که اگر دوباره به بیست و دو سالگی برگردم آیا باز هم شغل کتابداری را انتخاب می کنم .با افتخار جواب می دهم:"بله حتما ". اینکه می گویم خبرنگاری این سوال را می پرسد، جزو تخیلاتم است، چرا که هیچ خبرنگاری هرگز به ذهن اش خطور نمی کند که از یک کتابدار این سوال را بپرسد، فرض محال عرض کردم.

شغل من مثل بقیه شغل های اداری نیست که اول کارمند ساده باشی وبعد کارشناس و رئیس بخش، معاون و در نهایت مدیر کل یا نماینده مجلس شوی. خیلی متفاوت است، توی این شغل همیشه کتابدار می مانی  با همان حقوق و مزایای کارمند ساده،نه در جلسات تصمیم گیری دعوتت می کنند و نه نظراتت برایشان مهم است، مدیرانت بیشتر وقتها غیر مرتبط اند و توقع کارهای عجیب و غریب و بی ربط دارند، جرات داری فقط یک کتاب بخر تا توبیخ ات کنند و کارت هدیه روز زن را به ات ندهند، اگر خواستی اینکاره شوی باید خیلی انعطاف پذیر باشی، چون که احتمال دارد که در یک روز چندین شغل را تجربه کنی، اول صبح که می روی سرکار مثل یک مدیرکل هستی که برنامه هایت راچک می کنی وآیین نامه های مختلف مثلا رف خوانی، امانت، عضویت، خیرین کتابخانه ساز و...را می خوانی و یک برنامه استراتژیک برای افزایش اعضا و کتاب و مراجعان اجرا می کنی ، مثلا درهر ماه تعداد اعضای کتابخانه ات نباید کمتر از صدو پنجاه نفر باشد و برای رسیدن به این هدف، ازروشهای مختلف از قبیل عضویت مراجعان داخل سالن ،عضویت کودکان، تشویق مراجعان و خویشاوندان به عضویت در کتابخانه و بازدید مدارس و... استفاده می کنی. بعد، مثل یک مدیر روابط عمومی خبرهای کتابخانه ات را توی ذهنت مرور می کنی  آنچه را که ارزش خبری دارد، انتخاب و برای سایت استان می فرستی، نیم ساعت بعد، مثل یک کارمند نامه های اتوماسیون اداری را جواب می دهی و غر می زنی که خسته شدی از دست این نامه ها ی اداری، هنوز یک ساعت از غرزدنت نگذشته که مثل یک تکنسیین ماهر می نشینی پشت سیستم و کتاب ثبت می کنی و با مهارت کامل لیبل و بارکدها را با فاصله سه و نیم سانتی متر نه بیشتر و نه کمتر می چسبانی .ساعت ده،کار فنی را تمام می کنی و مثل یک فروشنده ماهر پشت سیستم می نشینی وبه مراجعان خدمات ارائه می دهی. اگر کسی سوالی درباره کتاب و مطالعه داشته باشد مثل یک مشاور، مراجعان را در انتخاب کتاب راهنمایی می کنی که بهترین ها را انتخاب کنند،کتابهایی راکه خودت خواندی ولذت بردی معرفی می کنی و به گفته رانگاناتان کتابدارکارش این است به مراجعه کننده بگویدکه من قبلا این راه پیموده ام، دستت را به من بده تا تورا نیز راهنمایی کنم. مشاور امین بودن کتابدار هم  از همین بخش کارکتابخانه گرفته شده است.

سرت که خلوت می شود، می روی سراغ قفسه کودکان، نگران می شوی که با هفته ای یکبار نظافت مبادا به خاطرگرد و خاک قفسه ها، کودکان مریض شوند،خودت با یک عدد دستکش یکبار مصرف می افتی به جان قفسه های کودکان ، بعدش تعمیرات، خرید لوازم مصرفی ، آب دادن به گلها ، تزئین بخش کودکان ،آموزش کاردستی و ... این کارها تا بازنشستگی ات ادامه دارد فقط بستگی به خودت دارد که کدام بخش را فعال تری کنی : مدیریت ، نامه های اداری ، روابط عمومی ،خدمات فنی ، خدمات عمومی و مرجع ،مشاوره، قصه گویی برای کودکان و... به خاطر همین انعطاف پذیری اش است که   دوست اش دارم و عاشقش ام .

بخش دوم : موش کتابخانه ها ؛ بخشی از کتاب یک عاشقانه ی آرام ؛ نادر ابراهیمی

بسته های کتابهایم از راه می رسند – از انبار پیرمرد ، و کاه دانیِ پدرم .

بسته های خاک آلود را یک به یک باز می کنیم .

عسل ، مدتها ، مبهوت ، نگاه می کند ، و عاقبت می گوید : خدای من ! خدای من ! چقدر کتاب ! چقدر کتاب ! تو واقعا ، همه ی اینها را خوانده ای؟

+ بیشترشان را .

+ پس تو ... تو از پشت یک دیوار بلند کاغذی و مقوّایی به زندگی نگاه کرده ای گیله مرد ! از پشت یک دیوار تنومند . تو هیچ چیز را به همان شکلی که هست ندیده ای . خدای من ! چه عمری را تلف کرده ای ! چه عمری را باطل کرده ای ...


گیله مردِ آرام ، ناگهان فرو می مانَد . یک دم گمان می برد که زن شوخ طبعی می کند ؛ اما در چشمان سخت و سیاه آذری تو چیزی می بینم که به درماندگی ام می کشد . من خود را برای مقابله با چنین احساسی آماده نکرده ام ، و هرگز به چنین برداشتی از مفهوم کتاب ، نیندیشیده ام : دیواری بین انسان و واقعیت ...

+ اینها پنجره است عسل ، دیوار نیست : عصاره ی واقعیت است نه کاغذ و مقوا ...

+ بشنو گیله مرد ! بشنو و یادت باشد که من ، موش های کتابخانه ها را اصلا دوست نمی دارم . تو هرگز به من نگفتی که زیر کوهی از کتاب دست و پا می زنی ؛ و الاّ برای زندگی با تو ، شرط ترک اعتیاد می گذاشتم . تو زندگی را خوانده ای ، لمس نکرده ای . فقط زندگی را ورق زده ای و بر زندگی ، حاشیه نوشته ای . جنگل تو کاغذ است ، تفنگ تو کاغذ ، اعتقاد تو به مردم ؛ اعتقادی کاغذی و پارگی پذیر . تو ، عطرها را خوانده ای ، دشتها را خوانده ای ، نگاه ملتمس بچه ها را خوانده ای...

کتاب عاشق نمی شود ، آواز نمی خواند ، پای نمی کوبد ، به دریا نمی زند ، درد مردم را حس نمی کند...

+ آرام ... آرام عسل ! فقط مقدار فاصله ، حد ارتفاع صدا را مشخص می کند . من و تو ، رو به روی همیم – بی فاصله .

+«آرام ، آرام » باشد ... حرفت را چون درست است قبول می کنم . سرت را قدری بیاور جلو تا باز هم آهسته تر بگویم : بهترین دوست انسان ، انسان است نه کتاب . کتابها ، تا آن حد که رسم دوستی و انسانیت را بیاموزند ، معتبرند ، نه تا آن حد که مثل دریایی مرده از کلمات مرده ، تو را در خود غرق کنند و فرو ببرند

تو در کوچه ها انسان خواهی شد نه در لابه لای کتابها . تو در کوهها ، در جاده ها ، و در کنار ستمدیدگان واقعی رسم زندگی را یاد خواهی گرفت نه با غوطه خوردن در آثاری که در اتاق های در بسته نوشته شده و نویسندگانش هرگز نسیم را ندانسته اند و قایقی در تَنِ طوفان را ... از همه ی اینها گذشته ، من عشق کتابی را هم دوست ندارم و تسلط کتاب ها بر خانه را هم . من دوست ندارم که وقتی برای کاری صدایت می کنم ، جواب بدهی : «همین صفحه را که تمام کنم ، می آیم » . من از این جواب بیزارم و از آن کتاب که مثل صخره ای میان دو عاشق قرار می گیرد .می فهمی ؟

+ ببینم عسل ! تو ... تو برای مبارزه با کتاب خوانی ، دوره دیده ای ؟

+ بله ... بله من دبیری داشتم که مجموعه ای از شریف ترین دلائل را برای کم خوانی در اختیار داشت . او می گفت : « صد کتاب ، برای یک عمر بلند کافیست » و آن صد کتاب را هم فهرست کرده بود و آن فهرست را همه ساله تکثیر می کرد و به یک یک شاگردان تازه اش می داد ...      

بخش سوم : دلدادگی های کتابی!!

دوستت دارم ای یار مهربان ... ای کتاب !!

و برای تو ، چه دل ها که بسته ام  و چه دل ها که  گشوده ام !

اما آخر نفهمیدم عاشق کتابم یا کتابدار عاشق یا کتابخوان فارغ : موش کتابخانه ها !
خدایا عشق هایمان را کتابی نکن بل عاشقانه های صادق مان را کتاب کن . آمین