یحیی تابش*
ریشههای تاریخی آموزشعالی در ایران به دوران باستان بازمیگردد. دانشگاه جندی شاپور در دوره ساسانیان یک کانون علمی فعال برای جذب دانشمندان و نخبگان محسوب میشد. در دوران طلایی تمدن اسلامی نیز سرزمین ایران گاهواره علم و دانش شناخته میشد ولی پس از حمله مغول و با درهمشکسته شدن مبانی تمدن و ساختار اجتماعی، نهادهای علمی و آموزشی نیز فرو پاشید.
در عصر جدید، نیازهای جامعه مدرن توجه به توسعه آموزش عالی و توسعه علم و فناوری را ضروری ساخت و موجب شد در سده اخیر اهتمام ویژه به آن مبذول گردد و در این راستا آموزشعالی برای توسعه کشور دستاوردهای ویژهای داشته؛ هرچند که با کاستیهایی نیز همراه بوده است. شکست ایران در جنگهای ایران و روس و عقد قرارداد ترکمانچای در سال ۱۲۰۶ ه.ش، دولتمردان و بهویژه عباسمیرزا را با این حقیقت مواجه ساخت که عامل عمده این شکست ضعف نیروی انسانی و عدم دسترسی به علم و فناوری بوده است. از اینرو نسبت به اعزام دانشجو به اروپا برای کسب معلومات و دانش نوین اقدام شد؛ این اولین گام در توسعه علم و فناوری، با اقدام امیرکبیر در تاسیس دارالفنون در سال ۱۲۳۱ ادامه پیدا کرد.
دارالفنون بهعنوان اولین موسسه آموزشعالی در عصر جدید به تربیت نیروی انسانی در رشتههای پزشکی، مهندسی، معدن و علوم نظامی میپرداخت. ولی هنوز آموزشهای پایه و عمومی در ساختارهای سنتی بهصورت مکتبخانه ارائه میشد.
اولین دبستان با همت میرزا حسن رشدیه در سال ۱۲۶۶ در تبریز تاسیس شد و ده سال بعد رشدیه توانست اولین دبستان را در تهران راهاندازی کند. با وقوع انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ و کشف نفت در ایران در سال ۱۲۸۷ دوره جدیدی از توسعه در کشور آغاز شد. پس از فراز و نشیبها در دومین دوره مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۸ قانون ایجاد وزارت معارف به تصویب رسید و نظام آموزشی به سه دوره ابتدایی و راهنمایی و متوسطه تقسیم شد.
پس از کودتای ۱۲۹۹ و تلاش برای توسعه زیرساختهای اقتصادی و صنعتی در سال ۱۳۰۶ قانون اعزام دانشجو به اروپا به تصویب رسید تا سالانه بهمدت پنج سال و هر سال صد دانشجو برای تحصیل در دورههای عالی درشتههای مختلف علوم، مهندسی و پزشکی به اروپا اعزام شوند. توسعه راهآهن در سالهای ۱۳۱۰ عامل محرکه توسعه اقتصادی محسوب شد و توجه به توسعه اقتصادی، سازماندهی نوین آموزشعالی را ضروری ساخت و پیرو آن، در سال ۱۳۱۳ دانشگاه تهران تاسیس گردید. و در سال ۱۳۱۹ دانشکده نفت آبادان به منظور تربیت نیروی متخصص مورد نیاز صنعت نفت راهاندازی شد. پس از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین همزمان با جنگ جهانی دوم در شهریور ۱۳۲۰، دوره جدید دیگری از فراز و نشیبها آغاز گردید که پس از پایان جنگ، برنامهریزی برای توسعه کشور به تاسیس دانشگاههای شیراز، اصفهان، تبریز و مشهد در سالهای ۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ انجامید.
در دهه چهل شمسی پس از تلاطمهای سیاسی ملی شدن نفت در ایران، برنامهریزی برای توسعه صنعتی با ایجاد کارخانه ذوبآهن در اصفهان در سال ۱۳۴۴ وارد مرحله جدیدی شد. نظام آموزشعالی نیز با استقبال از تحولات صنعتی دستخوش نوسازی گردید. تاسیس دانشگاه در شیراز و صنعتی (شریف فعلی) فضای دانشگاهی را متحول ساخت که به تاسیس وزارت علوم و آموزش عالی و اداره دانشگاهها زیر نظر هیات امنا منجر شد و توسعه دانشگاهها از نظر کمی و کیفی مورد توجه قرار گرفت.
بعضی از آمار و ارقام وضعیت آموزشعالی تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی قابل توجهاند. تا قبل از شهریور ۱۳۲۰ در دانشگاه تهران بهعنوان تنها موسسه عمده آموزشعالی ۱۰۰۰ دانشجو به تحصیل مشغول بودند که نسبت به جمعیت آن زمان به ۱۳ دانشجو به ازای هر صدهزار نفر جمعیت میرسید، در دهه چهل شمسی تعداد دانشگاهها و موسسات آموزشعالی بالغ بر۵۰ دانشگاه و موسسه شد که حدود بیست و دوهزار دانشجو را در خود جای داده بود. قبل از پیروزی انقلاب تعداد دانشگاهها و موسسات آموزشعالی به ۱۰۰ دانشگاه و موسسه با جمعیت دانشجویی حدود ۱۵۰ هزار نفر رسید که به ازای هر صدهزار نفر جمعیت، حدود ۴۰۰دانشجو در آموزشعالی به تحصیل اشتغال داشتند. از بدو تاسیس دانشگاه تهران فعالیتهای فرهنگی و ترویجی اعم از تالیف کتاب و یا فعالیتهای پژوهشی تا حدودی مورد توجه بود ولی از دهه چهل به بعد مورد توجه بیشتری قرار گرفت بهطوری که آمار مقالات پژوهشی منتشر شده توسط اعضای هیات علمی در سال ۱۳۵۶ حدود ۷۰۰ مقاله ذکر شده است. پس ار انقلاب اسلامی ساختار آموزشعالی دستخوش تحولات جدیدی شد که با یکسانسازی دانشگاهها از لحاظ ساختار و برنامههای آموزشی شروع گردید و در دوره انقلاب فرهنگی در اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت این تمرکزگرایی نهادینه شد.
با افزایش جمعیت، توسعه دانشگاهها و موسسات آموزشعالی اعم از دولتی و خصوصی مورد توجه قرار گرفت و پس از آن در راستای توسعه کیفی آموزشعالی راهاندازی دوره دکتری در اکثر رشتههای علوم و مهندسی و علوم انسانی در نیمه دهه شصت قابل ذکر است که این امر به نهادینه شدن پژوهش و نوآوری در آموزشعالی انجامیده است هرچند اشکالاتی بر آن مترتب است که به آن خواهیم پرداخت. در این دوره دانشگاهها و موسسات آموزشعالی علاوه بر فعالیتهای آموزشی و پژوهشی به فعالیتهایی در زمینه ترویج علم و کارآفرینی و ارتباط با صنعت نیز روی آوردهاند که این امر نیز با برخی نارساییها روبهرو بوده است.
نگاهی به آمار و آرقام آموزشعالی در آستانه سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ نیز خالی از لطف نیست، یکصد دانشگاه و موسسه آموزشی و پژوهشی دولتی در کشور مشغول به فعالیت هستند، دانشگاه آزاد اسلامی در اکثر شهرها گسترده شده است و بزرگترین نهاد آموزشی غیردولتی محسوب میشود. حدود ۳۰۰ موسسه آموزشعالی خصوصی نیز تاسیس شدهاست و دانشگاه علمی-کاربردی در جوار بخشهای صنعتی و خدماتی به تربیت نیروهای حرفهای مشغول است. بیش از ۴میلیون دانشجو در مقاطع مختلف کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری مشغول تحصیلاند که بیش از نیمی از آنها را دختران تشکیل میدهند.
با توسعه دوره دکتری و نهادینه شدن پژوهش، انتشار مقالات علمی مورد توجه قرار گرفته است. آمار مقالات علمی منتشر شده توسط اعضای هیات علمی دانشگاهها و موسسات آموزشعالی، در سال ۱۳۸۴ حدود ۵ هزار مقاله ذکر شده است که این آمار در سال ۱۳۹۱ با جهش زیادی بالغ به ۲۵ هزار مقاله رسیده است ولی در باب کیفیت این مقالات توجه ویژهای ضروری است. توسعه کمی آموزشعالی در سالهای اخیر به جایگاه قابل توجهی رسیده است ولی آیا از لحاظ کیفی نیز به مقام درخوری دست یافتهایم؟
برنامهریزی متمرکز در آموزش عالی از یک طرف نوآوری و خلاقیت در دانشگاههایی که ظرفیت فعالیت فراسوی برنامههای رسمی دارند را با دشواری مواجه میسازد و از سوی دیگر در بعضی موسسات با امکانات محدودتر میتوان تاکید بیشتری بر بعضی برنامههای کاربردی و تکنیکی مطرح کرد تا فارغالتحصیلان دانشگاهی آمادگی بیشتری برای حضور در بازار کار داشته باشند، حال آنکه با تاکید بر اجرای برنامههای متمرکز عمدتا با فارغالتحصیلانی مواجه هستیم که از یادگیری خلاقانه محروم بودهاند و فقط آشناییای با برخی مفاهیم کسب کردهاند و از عمق علمی یا توانایی تکنیکی برخوردار نیستند. از اینرو ضروری است برنامههای آموزشی از تنوع و انعطافپذیری، البته در قالب برنامههای کلان و تحت نظارت کافی برخوردار شوند تا نسبت به توانمندسازی خیل عظیم دانشجویان با توجه به متنوع بودن استعدادها و علایق آنان هرچه بهتر اقدام گردد.
در زمینه تولید علم و فناوری ِاعمال سیاستهای خاص به انتشار مقالات زیادی در نشریات علمی منجر شده است و صرفا با استناد به تعداد مقالات منتشر شده توسط اعضای هیات علمی که در سایتهای بینالمللی نمایهسازی شدهاند شاخصی برای تعیین جایگاه کشور از لحاظ علمی در مقایسه با سایر کشورها در نظر گرفتهایم ولی تعداد کمی مقالات به هیچوجه شاخص مناسبی در این رابطه نیست زیرا باید ارزش کیفی چنین مقالاتی را نیز درنظر گرفت.
ارزش کیفی از یکسو با ارجاع به مقالات و از سوی دیگر با فاکتور تاثیرگذاری نشریات مشخص میشود که با درنظر گرفتن این شاخصها جایگاه قابل انتظاری نخواهیم داشت، علاوه بر این، شاخصهای دیگری مانند تعداد اختراعات و نوآوریها، تبدیل دستاوردهای علمی و اختراعات به فناوری و تجاریسازی آنان، بودجههای پژوهشی، جوایز علمی معتبر بینالمللی و دهها فاکتور از این دست در این امر باید در نظر گرفته شوند. باید درنظر داشت که صرفا با سیاستهای صحیح میتوان فارغ از ارائه آمار به پیشرفتهای علمی دست پیدا کرد.
امروزه رقابت در دانشگاهها علاوه بر فعالیتهای آموزشی و پژوهشی به تولید فناوری و کارآفرینی نیز باز میگردد؛ ولی نکته مهم این است که محور اصلی و عامل محرکه برای توسعه فناوری در کشورمان چه زمینهای است؟ پس از جنگ جهانی اول، توسعه راهآهن عامل محرکه توسعه صنعتی گردید و در دهه چهل نیز ذوبآهن و صنایع فولاد این نقش را ایفا کردند، در آستانه هزاره سوم میلادی به نظر میرسد محور اصلی و عامل محرکه برای توسعه را باید فناوریهای پیشرفته(های ِتک) اعم از فناوری اطلاعات، فناوریهای زیستی و فناوریهای نانو پنداشت. هرچند در این زمینهها موفقیتهای پراکندهای حاصل شده است ولی هنوز نمیتوان از آنها بهعنوان عامل محرکه توسعه همهجانبه و تاثیرگذار یاد کرد. در دانشگاهها واحدهای رشد به منظور ایجاد امکانات برای فعالیتهای خلاقانه دانشجویان راهاندازی و پارکهای علم و فناوری نیز در نقاط مختلف کشور بهمنظور تجاریسازی دستاوردهای فناورانه ایجاد شده است؛ ولی این نهادها نیز درگیر بوروکراسی شده و از گامهای اولیه در راه توسعه فناوری فراتر نرفتهاند.
چه عواملی را میتوان بهعنوان عامل بازدارنده ذکر کرد؟ بدون تردید برای موفقیت یک ایده نوآورانه از پژوهش و نوآوری تا تبدیل آن به یک محصول و تجاریسازی آن یک اکوسیستم ویژه مورد نیاز است که در توسعه چنین اکوسیستمی چندان توفیق نداشتهایم. مهمترین عامل این عدم موفقیت از یکسو ضعف بخش خصوصی و تسلط بخشهای دولتی و شبهدولتی بر اقتصاد است. از سوی دیگر امروزه علم و فناوری و اقتصاد در یک چرخه جهانی معنا پیدا میکند و نمیتوان با حجم بازار کوچک و با درونزایی انتظار تحولی بزرگ داشت. عوامل امیدوارکننده نیز البته زیاد است. مهمتر از همه وجود جمعیت جوان و خواهان پیشرفت و ترقی و استقبال آنان از فناوریهای روزآمد ارتباطی و اطلاعاتی قابل ذکر است.
توسعه صنایع نفت و گاز نیز در کشور فرصت عمدهای در توسعه فناوریهای پیشرفته فراهم میسازد. هرچند صنعت نفت در گذشته صدساله خود کمتر با فرایند توسعه صنعتی و فناورانه کشور درگیر بوده است ولی اکنون تحولات ژئوپلتیک انرژی در خلیجفارس فرصتها و تهدیدهای جدیدی را پیشرو گشوده است. میتوان با توسعه اکوسیستم لازم برای فناوری و امید بر توسعه بخش خصوصی و حضور فعال در چرخه اقتصاد جهانی با اتکا به جوانان فرهیخته و با استعداد نگاهی امیدوارتر به آینده داشت.
* استاد دانشگاه صنعتی شریف
منبع: روزنامه آرمان
حدود ۵۰۰ هزار نابینا در حالی در کشور زندگی می کنند که تنها ۱۱۴ هزار نفر آنان تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند. این گروه از شهروندان امکان استفاده از خدمات و امکانات شهری، اقامتی، تفریحی و غیره را همانند افراد عادی ندارند و از بسیاری از حداقلهای حقوق شهروندی محرومند. مناسب سازی فضاهای شهری، کارآفرینی، حمایت از دانشجویان نابینا، دسترسی به کتابها، نشریات و سایر منابع اطلاعاتی و سخت افزارها و نرم افزارهای ضروری از جمله خواستههای آنهاست.
به گزارش مهر، براساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی در هر ۵ ثانیه یک نفر در جهان نابینا و هر دقیقه، یک کودک نابینا میشود. در حال حاضر ۲۸۵ میلیون نفر کم بینا در جهان وجود دارد که حدود ۳۹ میلیون نابینا و بیش از ۲۴۶ میلیون نفر کم بینا هستند. این در حالی است که از این تعداد نیز ۱۹ میلیون نفر از نابینایان، کودک و ۶۵ درصد از افراد نابینا و کم بینا شامل افراد بالای ۵۰ سال هستند. در ایران نیز حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر دارای معلولیت هستند که از این تعداد ۱۲۰ هزار نفر آنان نابینای مطلق هستند. براساس آخرین آمارها چنانچه اقدامات پیشگیرانه مناسبی انجام نشود تا سال ۲۰۲۰ تعداد نابینایان به دو برابر میزان فعلی خواهد شد.
کارشناسان مهمترین عوامل کم بینایی و نابینایی را آب مروارید، آب سیاه، بیماریهای عفونی چشمی از جمله بیماری تراخم، کمبود ویتامین A، اختلالات چشمی شبکیهای در بیماران مبتلا به دیابت، حوادث چشمی، بیماریهای دژنراتیو مادرزادی، ازدواجهای فامیلی و… عنوان می کنند. با اینکه از سالهای گذشته در ایران برخی برنامه ها و طرحهای غربالگری و پیشگیرانه اجرا می شود که این اقدامات کافی نیست و هنوز هم نیازمند تلاش گسترده برای مقابله با بیماریهای چشمی هستیم. متأسفانه در کشورما نیز به دلیل بروز حوادث رانندگی بیش از حد استاندارد جهانی و استفاده نکردن از عینکهای محافظتی در محیط کار و حتی خطرات ناشی از مواد محترقه و ترقهها، آمار اختلالات چشمی بسیار بالاست که نیاز به بازنگری جدی متولیان سلامت دارد. از سوی دیگر سالانه ۲۵۰ هزار نفر نیاز به عمل جراحی آب مروارید دارنداین در حالیست که سیستم و نظام سلامت کشور تنها قادر به عمل جراحی حدود ۱۸۰ هزار نفر است.
همچنین یکی دیگر از بیماریهایی که منجر به نابینایی می شود آب سیاه است که متخصصان آن را دومین علت و عامل نابینایی در جهان عنوان می کنند بطوریکه حدود ۶ تا ۷ میلیون نفر در سراسر جهان به دلیل درمان نامناسب آب سیاه نابینا شدهاند، از این رو افرادی که سابقه بیماری آب سیاه در خانوادههای آنها وجود دارد، باید مرتب معاینات چشمی شوند.
دیابت بیماری چشمی دیگری است که باید کنترل شود و بر اساس یافتههای به دست آمده، با کنترل قند خون، فشار خون و کلسترول خون حتی تا ۹۰ درصد اختلالات ناشی از بیماری دیابت را میتوان مهار و کنترل و از بروز اختلالات جلوگیری کرد.
نابینایان محروم از حقوق شهروندی
در حال حاضر نابینایان با مشکلات زیادی برای زندگی مواجه هستند که تحصیل، اشتغال، ازدواج، مناسب سازی محیط شهری برای تردد ، عدم دسترسی به حداقل امکانات و حقوق شهروندی، نبود وسایل توانبخشی و کمک توانبخشی استاندارد مانند عصا و … از مهمترین آنها است.
علی رغم اینکه سطح تحصیلات نابینایان نسبت به سالهای گذشته افزایش یافته است اما هنوز آمار اشتغال آنان بسیار پایین است بطوریکه حدود ۷۰ درصد نابینایان کشور بیکارند و برخی از شاغلان نیز کار مفید و مطلوب ندارند.این درحالی است که براساس قانون جامع حمایت از حقوق معلولان ۳درصد از استخدام دستگاههای دولتی باید به معلولان اختصاص پیدا کند که متاسفانه اینگونه نشده است.
سهیل معینی مدیرعامل انجمن باور در گفتگو با خبرنگار مهر به مشکلات نابینایان اشاره کرد و گفت: نظام حمایتی برای نابینایان ایران وجود ندارد چه آنها که از نظر مالی تامین هستند و صرفاً به خدمات توانبخشی نیاز دارند و چه آن تعداد کثیری که از نظر معیشتی در سطوح زیرین خط فقر قرار می گیرند.
وی با اشاره به اینکه مهمترین مشکل نابینایان اشتغال است اما متاسفانه آماری از این افراد در دست نیست فقط آمارهای جهانی نرخ بیکاری آنها را ۵۰ درصد می دانند که در این ایران بیش از این است، تاکید کرد: سازمان بهزیستی به معلولان مستمری و بیمه درمان و کمکهای یارانه ایی می دهد اما این ارقام و این کمک ها هیچ تناسبی با نیاز معلولان نداشته و حتی نمی تواند حداقل استانداردهای معیشتی را برای آنها فراهم آورد. پنج سال قبل احمدی نژاد رئیس جمهور وقت درمراسم روز جهانی نابینایان قول داد که ۲ هزار نفر از نابینایان در دستگاههای دولتی استخدام شوند اما متاسفانه این موضوع فقط در حد حرف و وعده بود و با گذشت چند سال عملی نشد.
معینی همچنین از ارسال نامه سرگشاده به نمایندگی از نابینایان کشور به رئیس جمهور خبر داد و گفت: به مناسبت روز جهانی نابینایان و رفع مشکلات این افراد جامعه که حدود ۵۰۰ هزار نفر می شوند شبکه تشکلهای نابینایان نامه ای سرگشاده به دکتر روحانی ارسال کرده است و خواستار توجه به این افراد و احقاق حقوقشان شده اند.
معینی مهمترین مطالبات نابینایان را در نامه به دکتر روحانی به این شرح اعلام کرد.
۱- صدور دستورالعمل فوری رئیس جمهور جهت تشکیل و آغاز به کار ستاد مناسب سازی فضاهای شهری کشور به ریاست وزیر کشور منطبق با آیین نامه اجرایی ماده ۲ قانون جامع حمایت از افراد دارای معلولیت و ایمن سازی محیط تردد شهروندان نابینا و کم بینا به عنوان شرط ضروری تحقق مشارکت اجتماعی آنان. (دستگاه ها و نهادهای ذیربط، وزارت کشور، شهرداری ها، سامانه های حمل و نقل به ویژه مترو)
۲- تدوین و اجرای برنامه ضربتی کارآفرینی برای نابینایان و کم بینایان جهت خروج آنان از چتر سازمان های حمایتی و برخورداری از درآمد متناسب با دانش و مهارت های این گروه. (دستگاه ها و نهادهای ذیربط، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، وزارت صنعت، معدن و تجارت، معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری و…)
۳- دستور تدوین بخش نامه و برنامه خدمات حمایتی دانشجویان دارای معلولیت به ویژه نابینایان و کم بینایان با محورهای، تولید منابع آموزشی و مطالعاتی مورد نیاز این دانشجویان به شکل های قابل دسترسی آنان (گویا، بریل و فایل های الکترونیکی)، اعطای وسایل کمک آموزشی مورد نیاز و سایر خدمات رفاهی و پشتیبانی با هدف ایجاد امکانات و فرصتهای برابر آموزشی و پژوهشی. دستگاه ها و نهادهای ذیربط، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، وزارت خانه ها و دستگاه ای دارای موسسات آموزش عالی، دانشگاه ها و موسسات غیر دولتی)
۴-. پاسخ به حق شهروندی افراد نابینا و کم بینا برای دسترسی به کتب، نشریات و سایر منابع اطلاعاتی در اشکال فایل دسترس (گویا، بریل و فایل های الکترونیکی) از طریق اختصاص بودجه لازم از کل بودجه ملی تولید منابع اطلاعاتی به عنوان حق مغفول مانده نابینایان و کم بینایان (دستگاه ها و نهادهای ذیربط، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سایر دستگاه های فرهنگی ذیربط
۵- تخصیص بودجه لازم جهت دسترسی شهروندان نابینا و کم بینا به سخت افزارها و نرم افزارهای ضروری جهت استفاده نابینایان و کم بینایان از منابع اطلاعاتی دیجیتال، ظرفیت های فضای مجازی و اینترنت به عنوان تنها راه دسترسی این افراد به منابع مذکور و کمک ویژه دولت به تولید این تجهیزات و نرم افزارهای در کشور. (دستگاه ها و نهادهای ذیربط، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان دستگاه مادر و سازمان های تخصصی زیر مجموعه، وزارت اقتصاد و دارایی، وزارت صنعت، معدن و تجارت، معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری و معاونت علمی رئیس جمهور
ایجاد کارگاههای کارآموزی برای اشتغال نابینایان
اما یحیی سخنگویی معاون توانبخشی سازمان بهزیستی درمورد اقداماتی که برای اشتغال نابینایان انجام شده به خبرنگار مهر گفت: بزودی برنامههای کارآموزی و کارورزی حرفهای در سراسر کشور برای معلولان و ازجمله معلولان ناشنوا اجرا میشود و هدف از اجرای این برنامه حرفهآموزی تخصصی به معلولان است تا به این وسیله برای جذب در بازار کار آماده شده و با توانایی بهتری در این بازار ظاهر شده و در زمینه شغلیابی موفقتر عمل کنند، فکر میکنیم که بازار کار هم به ناشنوایانی که دورههای حرفهای تخصصی را پشت سرگذاشتهاند اقبال بهتری نشان داده و از آنها استقبال خوبی بکند.
وی با بیان اینکه یک میلیون و ۱۲ هزار و ۲۳۲ نفر فرد دارای معلولیت تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور هستند، گفت: ۱۱۴ هزار و ۱۱۱ نفر دارای معلولیت بینایی هستند که از این تعداد ۷۵ هزار و ۲۹ نفر مرد و ۳۸ هزار و ۹۹۱ نفر زن هستند.
یحیی سخنگویی با اشاره به اینکه ۹۰ درصد نابینایان جهان در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند، اظهار کرد: به طور کلی «اختلالات درمان نشده انکساری» شایعترین علت کاهش بینایی منتهی به کم بینایی است و کنترل عفونتهای چشمی عامل کاهش کم بینایی و نابینایی در طول ۲۰ سال گذشته است.
وی در مورد مراکز توانبخشی غیردولتی خانواده و کودک نابینا و کم بینا، اظهار داشت: در این مراکز کودکان نابینا و کم بینای زیر شش سال با در نظر مقاطع سنی، مهارتهای ارتباط با محیط و دیگران، جهتیابی و حرکت و تقویت حواس میبایست مهارتهای فکری و روزمره زندگی خود را بیاموزند و نیز خانوادهها به ویژه والدین کودک نحوه تعلیم و تربیت و چگونگی برخورد با کودک، بازیها و سرگرمیهای ویژه آنان را فرا گیرند.
ضرورت تحقق وعدهها
سخن آخر اینکه وجود هزاران نفر از نابینایان و کم بینایان تحصیل کرده و دارای مدارج عالی علمی نشان می دهد بیش از هر گروه دیگر افراد دارای معلولیت، نابینایان در بالاترین سطح فعالیت اجتماعی حاضرند و از توانایی خدمت در پستهای متعدد کارشناسی، اجرایی، آموزشی و مدیریتی برخورداند. به همین دلیل توجه خاص رئیس جمهور و پیگیری وزارتخانه ها و دستگاههای مرتبط برای تحقق وعده ها و بهبود شرایط زندگی این اقشار بیش از گذشته ضروری است.
این تشرف که درمقدمه کتاب آیت الله نمازی آمده است حقیقتا خواندنی که نه ، چشیدنی است.
ماجرای این تشرف را بخوانید .من با خواندن آن خیلی اشک ریختم. چه اشکی بود؟ نمی دانم.
اشک فراق،اشک خجلت؟اشک ندامت؟اشک شوق ...
گوارایتان !
----------------------------------
· گم شدن در بیابان
· اضطرار و انقطاع کامل
· حرکت
· ایران از برکات اهل بیت برخوردار است
آن روز که مسوولان وزارت آموزشوپرورش پای یک میز نشستند و توسعه مدارس نمونهدولتی و سمپاد را طراحی کردند، شاید به ذهنشان خطور نمیکرد که طرح ورشکستگی صدها مدرسه غیردولتی را رقم میزنند تا جایی که موسسان این مدارس عطایش را به لقایش ببخشند. شاید هم میدانستند و برنامهریزیشده این طرح را عملی کردند.
البته توسعه مدارس نمونهدولتی و استعدادهای درخشان «سمپاد» تنها به مدارس غیردولتی آسیب نرساند، بلکه اولین گزند به خود این مدارس رسید چراکه کیفیت آموزشی آنها را به واسطه توسعه بیبرنامه بهشدت پایین آورده و آنها را در سطح مدارس عادی نازل داد. مدارس دولتی نیز گزند فراوانی از این طرح آنی و فوری دیدند تا جایی که سرپرست آموزش و پرورش در اولین نشست خبری خود در پاسخ به «شرق» گفت: توسعه مدارس نمونه آسیب جدی به مدارس دولتی و دانشآموزان آنها زد چرا که تمام دانشآموزان خوب در یک مدرسه جمع شده و اعتبار مدارس دولتی در نزد خانوادهها کاهش یافته است که این درست نیست.
هر وزیر یک مدرسه
گرایش وزیران مختلف به نحوه اداره مدارس موضوع تازهای در آموزشوپرورش نیست. یک وزیر اعتقاد به گسترش مدارس غیردولتی دارد، وزیر بعدی مدارس نمونهدولتی را توسعه میدهد، وزیر دیگر طرح مدارس هیاتامنایی را اجرا میکند، آن یکی هنرستانها را افزایش میدهد و این قصه در وزارت آموزشوپرورش سر دراز دارد، بهطور مثال حسین مظفر اعتقاد به توسعه مدارس نمونه مردمی داشت، علیرضا علیاحمدی گسترش فوری مدارس هیاتامنایی را در برنامه خود قرار داد و حاجیبابایی نیز بهسرعت مدارس سمپاد و البته نمونهدولتی را در یک سال افزایش داد.
توسعه مدارس سمپاد و نمونهدولتی با نگاه پوپولیستی
اما توسعه مدارس سمپاد یا همان تیزهوشان سابق و همچنین مدارس نمونهدولتی در دوره حاجیبابایی کلید خورد. وی معتقد بود که با توسعه این مدارس عدالت آموزشی را در همه کشور افزایش داده و کیفیت آموزشی را در بالاترین سطح خود قرار میدهد.
حاجیبابایی در پاییز سال ۱۳۹۰ به یکباره اعلام کرد میزان پذیرش دانشآموزان در مدارس سمپاد و نمونهدولتی صددرصد افزایش مییابد. قدم بعدی حاجیبابایی، ادغام آزمون ورودی این دو مدرسه و گام بعدی وی تبدیل سریع مدارس عادی به نمونهدولتی بود. به اینترتیب در سال تحصیلی ۹۲-۹۱ تعداد مدارس سمپاد به ۶۵۰ و نمونهدولتی به یکهزارو۴۵۶مورد افزایش یافت. این توسعه در حالی بود که وزیر سابق آموزشوپرورش توضیحی درباره آیتمهای موجود در این دو مدرسه نمیداد و تنها با عوضکردن تابلوهای سردر مدارس این تغییر را رقم میزد.
عبدالعظیم کریمی، کارشناس ارشد مسایل آموزشی در اینباره گفت: برای ایجاد مدارس نمونهدولتی و بهویژه سمپاد باید امکانات ویژه همچون آزمایشگاههای مجهز، کتابخانه تکمیل، کیفیت آموزشی بالا، نیروی انسانی خاص و مجرب فراهم شده باشد تا بتوان با آزمون ورودی دانشآموزان با استعدادهای بالا را جذب کرد. این رویه تا قبل از وزارت آقایان علیاحمدی و حاجیبابایی بهویژه در زمان مدیریت حجتالاسلام اژهای در سازمان استعدادهای درخشان دنبال میشد اما به یکباره با تغییر ایشان، روند جذب دانشآموز و اداره این مدارس تغییر کرد و کیفیت آموزشی آنها را بهشدت پایین آورد.
نخبهفروشی به جای نخبهپروری
وی ادامه داد: در زمان آقای علیاحمدی، اولین ضربه اساسی با تغییر مدیریت ناصحیح به مدارس سمپاد وارد شد و در دوره آقای حاجیبابایی این مساله تشدید شد چراکه مدیریت غلط و نگاه پوپولیستی به این مدارس آسیب شدیدی زد.
وی با توسعه بیبرنامه و آنی این مدارس در همه مناطق آموزشوپرورش از یکسو و برگزاری آزمون هماهنگ با نمونهدولتیها از سوی دیگر بهشدت کیفیت این مدارس را پایین آورد. یعنی نخبهفروشی را جایگزین نخبهپروری کرد. این نقد بر گسترش مدارس سمپاد را تنها کارشناسان مسایل آموزشی مطرح نمیکنند، بلکه فانی، سرپرست جدید این وزارتخانه نیز گفت: همینقدر بگویم که استاندارد جهانی دانشآموزان تیزهوش در دنیا یک بهدههزارم است که تصمیماتی که در رابطه با گسترش مدارس سمپاد صورت گرفت، با این استاندارد تفاوت فاحشی دارد.
کریمی همچنین معتقد است مدارس نمونهدولتی با همان تفکر پوپولیستی گسترش یافت یعنی مدارس دولتی که نام و آوازه خوبی در منطقه داشتند، تابلوشان در عرض یکی، دو ماه به مدارس نمونهدولتی تغییر یافت. در حالی که هیچیک از آیتمهای مدارس نمونه را نداشتند. این مدارس تمام دانشآموزان متوسط و متوسط رو به بالای مدارس عادی را طی یک آزمون جذب خود کرده و مدارس دولتی عادی را خالی از دانشآموزان با سطح هوشی خوب کردند و کیفیت را بهشدت پایین آوردند. همچنین این مدارس به محلی برای دریافت وجه نقد از اولیا تبدیل شد. والدین دانشآموزان سرمست از قبولی فرزندانشان در مدارس نمونه، هر رقمی را که مدیران پیشنهاد دهند، پرداخت میکنند.
کریمی با اشاره به آسیب جدی توسعه مدارس سمپاد و نمونهدولتی به غیردولتیها اظهار کرد: هماکنون بسیاری از مدارس غیردولتی ورشکسته شدهاند ضمن اینکه آقای حاجیبابایی مانع ایجاد صندوق حمایت از مدارس غیردولتی شد و آنها را بیشتر در ورطه نابودی کشاند.
فقط ۹۷۵هزار دانشآموز در مدارس غیردولتی
فرشته حشمتیان، رییس سازمان توسعه مشارکتهای مردمی و مدارس غیردولتی در اینباره گفت: قانون صندوق حمایت مالی از مدارس غیردولتی در زمان ما به دولت رفت اما برخی از مسوولان مالی وزارتخانه، شایبهای را در آقای حاجیبابایی ایجاد کردند که این قانون بار مالی برای وزارتخانه دارد در حالی که اینگونه نبود و دولت باید هزینهها را میپرداخت و به این ترتیب جلو این قانون گرفته شد.
وی با بیان اینکه مدارس غیردولتی در طول دو سال اخیر با کاهش شدید دانشآموزان روبهرو شده است، اظهار کرد: هماکنون نزدیک به ۱۱هزار مدرسه غیردولتی داریم که تنها ۹۷۵هزار دانشآموز در آن تحصیل میکنند. با این حساب اگر هر مدرسه غیردولتی با ظرفیت تنها ۲۵۰دانشآموز ایجاد شده باشد، باید دومیلیونو۷۵۰هزار دانشآموز در این مدارس تحصیل کنند در حالی که هماکنون آمار دانشآموزان آن کمتر از نیم است.
حشمتیان افزود: توسعه مدارس خاص آسیب جدی به مدارس غیردولتی وارد کرد.
البته علیاصغر فانی، سرپرست وزارت آموزشوپرورش نیز در این مورد به ایسنا گفته است: اقدامی که در سالهای گذشته صورت گرفته، مغایر با اساسنامه مصوب دبیرستانها و مدارس غیردولتی است و باید آن را تغییر داد.
فانی گفته است در حال حاضر در کنار هر مدرسه دولتی، مدرسه نمونهدولتی و سایر مدارس نیز وجود دارد و خانوادهها بر اساس علایق خود میتوانند فرزندان خود را در مدارس گوناگون ثبتنام کنند. آنچه مسلم است روش فعلی، روش مناسبی برای جذب دانشآموزان در مدارس غیردولتی نیست و نمیتوانیم با این روش، مدارس سمپاد و نمونهدولتی را توسعه دهیم. البته تنوع مدارس در ایران به مدارس سمپاد و غیردولتی و نمونه ختم نمیشود بلکه بیش از ۱۰نوع در مدرسه در ایران همچون مدارس دولتی، هیاتامنایی، شاهد و ایثارگر، معارف اسلامی، استثنایی و… وجود دارد که هر کدام برای خود نام و آوازهای دارند و خانوادهها را دچار سردرگمی و بلاتکلیفی کردهاند؛ مدارسی که هر روز یکیشان در بازار آموزشوپرورش رونق دارد
بر اساس تحقیقات جدید احساسات موجب تقویت حافظه میشود.
به گزارش سرویس پژوهشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)- منطقه خراسان، براساس این تحقیق تجربیات منفی موجب افزایش شکلگیری حافظه مکانی (بخشی از حافظه که مسوول ثبت اطلاعات محیط اطراف فرد و جابجاییهای فضایی است) میشود. محققان دریافتند تصورات منفی با فعالیت مکان خاص در قشر پاراهیپوکامپال ناحیهای در مغز که مسوول شکلگیری حافظه فضایی است، ارتباط دارد.
محقق این تحقیق دکتر الیوربیومنن از موسسه مغز کوئینزلند استرالیا اظهار کرد: این افزایش بهطور غیر ارادی روی میدهد بدون اینکه حتی فرد آگاه شود که تصورات منفی بر حافظه وی تاثیرگذار است.
نتایج این تحقیق نشان میدهد احساسات میتواند تاثیر بسزایی بر حافظه فضایی ما در مکان داشته باشد.
در این تحقیق محققان «خانه مجازی» ساختند و حوادث هر اتاق بیارتباط با موضوع جستوجو در خانه و رویدادهای متفاوت برای واکنشهای احساسی خاصی مثبت، منفی و بیطرفانه طراحی شده بود. این رویدادها براساس سیستم تصاویر تاثیرگذار بینالمللی و شامل صحنههای مهیج حمله، تهدید و همچنین تصاویر خوشایندتر بود.
یک روز بعد از جستوجو در خانه مجازی از شرکتکنندگان درخواست شد بدون تصورات احساسی تصویر ذهنی از خانه داشته باشند و محققان تصورات مغز آنان را با اسکن ام.آر.ای بررسی کردند.
نتایج نشان داد انگیختگی عاطفی با افزایش فعالیت قشر پاراهیپوکامپال مرتبط و بر حافظه تاثیرگذار است.
نتایج این تحقیق در نشریه علوم اعصاب شناختی منتشر شده است.
نام و نام خانوادگی : دکتر ابوالقاسم نوری
ابوالقاسم نوری، متولد سال 1320 در شاهرود، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به اتمام رسانیدند. با پذیرفته شدن در امتحان ورودی دانشسرای عالی تهران در سال 1339، تحصیل خود را در رشتهی روانشناسی شروع کردند (رشتهای که برای نخستین بار در کشور به صورت مستقل از فلسفه تأسیس شده بود) و پس از گذرانیدن دروس تخصصی روانشناسی به همراه دروس ویژهی تربیت دبیر در سال 1342 از این رشته فارغالتحصیل گردیدند. در واقع، بر خلاف آنچه تاکنون در مورد تاریخچهی روانشناسی جدید در ایران گفته و نوشته شده است، آغاز این رشته به صورت مستقل در کشور را باید از سال 1339 و در دانشسرای عالی تهران محسوب نمود. تعداد 14 نفر فارغالتحصیل از جمله دکتر نوری را باید به عنوان نخستین دانشجویان و فارغالتحصیلان رشته روانشناسی در ایران قلمداد کرد. بنیانگزاران واستادان نخستین دورهی روانشناسی کشور، صاحبنظران واستادان برجستهای بودند که اسامی برخی از آنان به شرح زیر است: 1)دکتر محمود صناعی، 2)دکتر ایرج ایمن (مدیر گروه)، 3) دکتر ابراهیم نصفت، 4)دکتر ابراهیم صراف هاشمی، 5)دکتر خسرو مهندسی، 6)آقای محمدنقی براهنی (قبل از اخذ درجه دکتری)، 7) خانم فخرالسادات امین، و 8) خانم سروری (غیر از استادان نامبرده در ردیفهای 1، 4، 5، 6، بقیه در قید حیات بوده و به خدمات و زندگی پرثمر خود ادامه میدهند).
دکتر ابوالقاسم نوری، پس از اخذ مدرک لیسانس روانشناسی، در سال 1342 به عنوان دبیر به استخدام وزارت آموزش و پرورش در آمدند. پس از موفقیت در امتحانات ورودی دورهی فوق لیسانس در موسسه روانشناسی دانشگاه تهران در سال 1345 و طی دورهی تحصیلی مزبور، در سال 1347 از این دوره فارغالتحصیل شدند. از این زمان تا سال 1350، به تدریس در برخی موسسات آموزش عالی، همکاری پژوهشی با موسسه تحقیقات علوم تربیتی دانشسرای عالی، و در دو سال آخر این دوره به همکاری با وزارت آموزش و پرورش به عنوان کارشناس در ادارههای نظارت و ارزشیابی و سپس تربیت معلم نیز ادامه دادند. در سال 1350، با توجه به فراخوان عمومی و پس از پذیرفته شدن در مصاحبهی علمی، خدمت خود را در گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان آغاز نمودند و در حال حاضر نیز در همان دانشگاه به خدمت ادامه میدهند. دکتر نوری ضمن خدمت در دانشگاه، و اعزام به کشور انگلستان، تحصیلات عالی خود را با اخذ دو مدرک تحصیلی در آن کشور به انجام رسانیدند: ابتدا، دورة آموزشی ام. فیل. در روانشناسی شغلی را پس از گذرانیدن دروس تخصصی روانشناسی صنعتی و سازمانی طی کردند و سپس پایاننامه این دوره را با موفقیت در دانشگاه لندن گذرانیدند (مدرک M. Phil در وزارت علوم به عنوان درجة دانشوری: "برتر از فوق لیسانس و کمتر از دکتری" در "روانشناسی حرفهای" ارزیابی شد).
ایشان پس از ورود به دورهی دکتری و تهیهی مقدمات مربوط، با شروع انقلاب به کشور برگشته و پس از حدود دو سال ادامهی خدمت در دانشگاه، مجدداً تحصیل خود در بریتانیا را ادامه دادند و مدرک دکترای رشتهی روانشناسی صنعتی و سازمانی را در سال 1360 (1981 میلادی) از دانشگاه کواینز بلفاستخذ نمودند. در سال تحصیلی 72-1371 (93-1992 میلادی) یک دورهی فرصت مطالعاتی را در گروه روانشناسی صنعتی و سازمانی دانشگاه ایالتی کانزاس گذرانیدند.
علاوه بر تألیف یا ترجمهی چند اثر که در حال تدوین یا ویرایش است، تاکنون دو کتاب از نامبرده منتشر شده است: (1) ترجمهی کتاب «کار، فشار روانی، بیماری و طول عمر» تألیف فلچر استاد برجستهی انگلیسی و متخصص رشتهی روانشناسی صنعتی و سازمانی که با همکاری یک استاد دیگر ترجمه و در 1381 توسط دانشگاه اصفهان چاپ و منتشر شده است، و (2) یک اثر مشترک دیگر با عنوان «واژهنامه روانشناسی صنعتی و سازمانی» که در بهار سال 1387 توسط جهاد دانشگاهی اصفهان منتشر میگردد. نامبرده در انجام 6 طرح پژوهشی به عنوان مجری و در تعدادی نیز به عنوان همکار فعالیت و مشارکت داشته و تاکنون در چندین همایش داخلی و خارجی مقاله ارائه دادهاند و بیش از 50 مقاله در مجلههای علمی- پژوهشی- آموزشی به فارسی و برخی به انگلیسی منتشر ساختهاند.
عضویت کمیته برنامهریزی روانشناسی شورای عالی وزارت فرهنگ و آموزش عالی (7 سال)، همکاری در برنامهریزی و به تصویب نهایی رسانیدن برنامههای دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد روانشناسی صنعتی و سازمانی در وزارت متبوع، تأسیس دورههای مزبور در دانشگاه اصفهان و همچنین دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان (اصفهان)، عضویت کمیتهی علمی روانشناسی کار در موسسه کار و تأمین اجتماعی وزارت کار و امور اجتماعی، عضویت در انجمن روانشناسی ایران، عضویت در انجمن روانشناسی اجتماعی ایران و عضو هیئت مدیره در نخستین دورهی آن، سردبیری مجله دانشکده برای چند سال، عضویت در هیأت تحریریهی چندین مجله و سه مجلهی پژوهشی در حال حاضر، عضویت در شوراهای تخصصی و تکمیلی گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان، یک دوره یکساله مدیریت گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان، چند سال مدیریت گروههای کارشناسی روانشناسی صنعتی و سازمانی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان، معاونت آموزشی دانشکده (9 سال) و همچنین معاونت پژوهشی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان(3 سال)، و راهنمایی دهها پایاننامهی کارشناسی ارشد و اخیراً دکتری روانشناسی را میتوان به کارنامه آموزشی- پژوهشی- خدماتی دکتر نوری افزود.
دکتر نوری هماکنون سالهای پایانی خدمت خود را در گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان میگذراند و با شماره تلفن و آدرس زیر نیز میتوان با ایشان تماس حاصل نمود: دفتر کار 7932560-0311
آدرس پست الکترونیکی: a.nouri@edu.ui.ac.ir
برای دسترسی به زندگی نامه آنها اینجا را کلیک کنیم
دکتر شکوه السادات بنی جمالی(عضو هیات مدیره 3، 4)
دکتر مهرناز شهرآرای (عضو هیات مدیره 2، 5، 6)
دکتر لادن فتی (عضو هیات مدیره 6، 7)
دکتر علی شریعتمداری (عضو هیات مدیره 4 و از موسسان انجمن)
دکتر محمد نقی براهنی(عضو هیات مدیره 1و2 و از موسسان انجمن)
دکتر محمود ساعتچی (عضو هیات مدیره 3، 5)
دکتر ابوالقاسم نوری (عضو هیات مدیره 8 و از موسسان انجمن)
دکتر حسین شکرکن (عضو هیات مدیره 1، 6، 7 و از موسسان انجمن)
دکتر سعید شاملو (عضو هیات مدیره 1، 2 و از موسسان انجمن)
دکتر رضا زمانی (عضو هیات مدیره 1، 2 ،6 ، 7 و از موسسان انجمن)
دکتر علیرضا جزایری (از موسسان انجمن)
دکتر شهریار شهیدی (عضو هیات مدیره 6)
دکتر حمید پورشریفی (عضو هیات مدیره 4، 6، 7)