گاهی افرادی را در اطراف خود، یا درجامعه دیدهاید که بیهوده تقلب میکنند و بی دلیل دروغ میگویند. گاهی نسبت به مقاصد دیگران شک دارند یا بسیار به دیگران وابستهاند. یا رفتار های ناهنجار دیگری دارند که خودشان واقف به این مساله نیستند. توانایی عملکرد آنها در بسیاری موارد مختل میشود. آنها درفکر کردن درباره خودشان و محیط شان بسیار انعطاف ناپذیرند و این موجب ناسازگاری اجتماعی و شغلی و روابط خانوادگی و بین فردی آنها میشود. این افراد روان پریش نیستند چرا که به واقعیت اطرافشان وقوف و آگاهی دارند وممکن است مشکلات سوء مصرف مواد و اعتیاد نیز نداشته باشند. مشکل این افراد عمدتا از «اختلال شخصیت» ناشی میشود. یکی از اختلالات شخصیت که لطمات بسیاری به زندگی فردی و اجتماعی فرد وارد میکند «اختلال شخصیت مرزی» است. برخی این اختلال را اسکیزوفرنی سرپایی میگویند و ویژگی اصلی آن بیثباتی فوقالعاده عاطفه و رفتار است. تشخیص اختلال شخصیت مرزی شایعترین تشخیص است که در مورد بیماران سرپایی و بستری صورت میگیرد(گروئینچ1992) برخی از مشکلات شایع این افراد بدین قرار است:- تلاش برای اجتناب از ترک شدن واقعی یا خیالی، -الگوی روابط بین فردی ناپایدار که در آن فرد نسبت به طرف مقابل دید همه یا هیچ دارد، یعنی یا خیلی طرف مقابلش را با ارزش میداند یا بی ارزش و بد قلمداد میکند، هویت این افراد ناپایدار است واحساس هویت ثابت و مشخص ندارند، - رفتارهای تکانشی مثل سوء مصرف مواد یا رفتارهای ناهنجارجنسی، ولخرجی، رانندگیهای بی پروا و از این قبیل در آنها دیده میشود، - ممکن است رفتار خود کشی یا صدمه زدن به خود را نشان دهند،- یا مکررا احساس پوچی کنند و بر خشم خود کنترل نداشته باشند. گاهی این افراد دچار روان گسیختگی و از هم پاشیدگی فکری میشوند. از عوامل موثر بر بروز این اختلال، داشتن کودکی سخت و استرس آمیز است. مورد تنبیههای فیزیکی از سوی والدین یا دیگر افراد خانواده قرار گرفتن، مورد بی توجهی و غفلت واقع شدن و یا تجربه مورد سوء استفاده جنسی واقع شدن از مهمترین عواملی هستند که به عنوان زمینه ساز اختلال شخصیت مرزی شناخته شدهاند ودر واقع چنین تجاربی در کودکی موجب ضعف خود پنداره و اختلال در رشد عاطفی کودک میشود، که میتواند در ترکیب با سایر عوامل فردی و محیطی زمینه بروز چنین اختلال شخصیت وخیمی را فراهم کند. |
نویسنده : آذر نادی (روزنامه مردم سالاری ۲۳۹۹۱) |
امام رضا:عاقل کسی است که ؛مردم توقع خیر،خوبی از اوداشته باشند- مردم ازشراودرامان هستندواگرکسی به اوخدمت کردزیادآنرایادمیکند- خدمات زیادخودراکم می بیند- ازاینکه مردم ازاوچیزی بخواهندوبپرسندخسته نیمشود- ازاینکه شب وروزمطالعه کندخسته نمیشود- اگردرراه خدافقررابچشدبهترازگناه ودوری ازخدا وچپاول برایش لذت دارد- عزیزبودن نزدخدارابهترازعزیزبودن نزددیگران میداند- شهرت وبه هرقیمت دررأس کاربودن راشعارخودنمیکند.
سلمان فارسی که رحمت خدا بر او باد، میگوید: وقتی که پیامبر (ص) در شان علی (ع) فرمود: من شهر علم هستم و علی، دروازه آن شهر است،
منافقان در مورد علی (ع) حسادت شدید ورزیدند و بین خود توطئه کردند تا علی (ع) را در همین مورد (علم) به نظر واهی خودشان، درمانده کنند. توطئه آنها این بود که چند نفر هرکدام جداگانه نزد علی (ع) بروند و سوال کنند: علم بهتر است با ثروت؟ گفتند: اگر وی در پاسخ هر کدام یکسان پاسخ گفت، میفهمیم که علم او اندک است و اگر پاسخ هرکدام را بهگونهای داد که با پاسخهای دیگر تفاوت داشت، دیگر در این راستا راهی برای عیبتراشی و انتقاد از او نداریم.
این توطئه به این ترتیب اجرا شد که یکییکی آمدند و هرکدام جداگانه از آن حضرت سوال کردند.
-اولی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی (ع) فرمودند: علم بهتر است. گفت:
چرا؟ فرمودند: برای اینکه علم، میراث پیامبران است. ولی مال میراث قارون و هامان و فرعون است.
- دومی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی (ع) فرمودند: علم بهتر است. گفت:
چرا؟ فرمودند: برای این که مال را تو باید حفظکنی. ولی علم تورا حفظ می کند.
سومی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی علیه السلام فرمودند: علم بهتر است.
پرسید: چرا؟ فرمودند: برایاینکه صاحب ثروت، دشمنان بسیار دارد، ولی صاحب علم دوستان بسیار دارد.
چهارمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ امیرالمومنین (ع) فرمودند: "علم بهتر است". پرسید: چرا؟ علی (ع) فرمودند: "برایاینکه هرگاه از مال استفادهکنی، از آن کاسته میشود، ولی اگر از علم استفادهکنی، برآن افزودهمیشود"
پنجمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید:
چرا؟ فرمودند: "برایاینکه صاحبمال با صفاتی مانند بخیل و لئیم، خوانده میشود، ولی از صاحبعلم با احترام و تجلیل، نام بردهمیشود"
- ششمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ امیرالمومنین (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید: چرا؟ فرمودند: "برایاینکه در مورد مال، از دزد ترسیده میشود که مبادا به آن دستبرد بزندوببرد، ولی در مورد علم چنین ترسی نیست"
هفتمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید:
چرا؟ علی (ع) فرمودند: "برایاینکه مال با گذشت زمان، کهنهمیشود. ولی علم با مرور زمان، کهنه نمیشود و همیشه تازه است"
هشتمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید:
چرا؟ علی (ع) فرمودند: "برایاینکه مال، قلب صاحبش را سخت میکند، ولی علم قلب صاحبش را نورانی مینماید"
نهمی آمد و پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ امیرالمومنین (ع) فرمودند: علم بهتر است. پرسید: چرا؟ علی (ع) فرمودند: "برایاینکه صاحب مال، تکبر میورزد و خودبینی میکند، ولی صاحب علم، خاشع و متواضع است"
در اینهنگام همه آنها گفتند: خدا و رسولش راست گفتند و بدون تردید، علی، باب همه علوم است. علی (ع) فرمودند: به خدا سوگند، تا زنده هستم، اگر همه خلایق تا پایان روزگار از من سوال کنند، در پاسخ آنها درمانده نمیشوم و به هرکدام، پاسخی جداگانه، غیر از پاسخی که بهدیگری دادهام، خواهم داد.
دلم برای کلاس و بچه ها تنگ شده پنج شنبه ها 8ساعت درس تخصصی داشتیم. از اون در سا که آخرش یکی دوتاشون سرجلسه امتحانش ضعف میکنن. خوب حالا تجسم کنید اینجا کلاسه گنجشک میخواد خلاقیت رو تعریف کنه.خلاقیت توانایی شخص در ایجاد ایده ها-نظریه ها-بینش ها-اشیاء جدید و نو وبازسازی مجدد در علوم وسایر زمینه هاست که از نظر متخصصان پدیده ای ابتکاری قلمداد شده و از نظر زیباشناسی یا فن آوری یا اجتماعی باارزش است. پس طبق این تعریف کودکی که موقع خوردن بستنی قاشقش میشکنه و او بجای گریه کردن بادسته ی قاشق بستنیشو میخوره خلاقه .
همینطور کسی هم که یک وسیله ی جدید اختراع میکنه خلاق محسوب میشه.
از همه خلاقتر رو هم که همتون میشناسید کیه.
نویسنده : مشاوره خانواده - ساعت ۸:٤٧ ق.ظ روز ۱۳٩٠/۳/٢٠
واکنش فرد در برابر محرکهای تهدید آمیز ترس نامیده می شود . البته ترس همیشه جنبه ی نابهنجاری ندارد و حتی گاهی نیز مفید است ، زیرا یک هشدار در مقابل خطرات است ، لذا در طبقه بندی ترسها باید به ترسهای طبیعی نیز اشاره کرد و آگاهی از ترسهای طبیعی در کودک برای مربیان و درمانگران و مشاوران کودک جهت تشخیص ترسهایی که باید درمان شوند ، اهمیت دارد .
در جدول زیر ترسهای متداول و سطوح سنی گوناگون نشان داده شده است :
سن
ترسها
6 - 0 ماهگی / 9 - 6 ماهگی / یک سالگی دو سالگی/ سه سالگی/ چهار سالگی/ 6 تا 12 سالگی/ 13 تا 16 سالگی/ 19 سالگی به بعد/صداهای بلند ، عدم مراقبت/ بیگانه ها/ جدایی ، آسیب ، توالت / موجودات خیالی// سگ ، تنهایی// تاریکی
مدرسه ، آسیب ، رویدادهای طبیعی ، رویداد های اجتماعی/ آسیب ، آسیب اجتماعی // آسیب ، رویدادهای طبیعی و جنسی
قبل از بحث در مورد چگونگی ایجاد ترس در کودکان و سبب شناسی و درمان آنها لازم می داند تعدادی از ترسهای متداول را که در جدول بالا نام برده شده است و دارای زیر مجموعه ی بزرگی هستند که شناسایی آن برای خوانندگان ضروری است ، بیان کنیم .
1- آسیب ( ترس از آسیب دیدگی بدنی )
این ترس به دو شاخه ی فرعی تر غیر انتزاعی ( واقعی ) و انتزاعی ( مجرد ) تقسیم می شود .
الف - ترسهای آسیب دیدگی بدنی انتزاعی
مهمترین این ترسها عبارتند از : جنگ ، شورش ، غذای سمی ، غذاهای خاص ، مردن ، فوت فردی از خانواده ، بیمار شدن ، میکروب ، خفه شدن ، تحت عمل جراحی قرار گرفتن ، بیمارستان ، جهنم ، شیطان ، رعایت نکردن قوانین مذهبی ، ربوده شدن ، گم شدن ، به فرزندی پذیرفته شدن ، جدایی پدر و مادر ، دیوانه شدن .
ب - ترسهای آسیب دیدگی بدنی غیر انتزاعی
پرواز در هواپیما ، ترس از ارتفاع ، آب عمیق ، بیگانه ها ، برهنه دیده شدن
2- ترس از رویدادهای طبیعی
الف - طوفان ( گردباد ، سیل ، زمین لرزه ، رعد و برق )
ب - تاریکی
ج - مکانهای دربسته ( حمام ، داخل کمد ، آسانسور ، محبوس ماندن ، اطاق های عجیب )
د - حیوانات ( مار ، سوسک ، عنکبوت ، موش ، مارمولک ، قورباغه ، سگ ، گربه ، اسب یا گاو )
ه - سایر چیزها ( مانند : آتش ، افکار ترسناک یا خیال و وهم ، ارواح ، تنها ماندن ، کابوس ، موجودات فضایی ، هیولا ، چهره های پشت پنجره ، ماسکها و عروسکها ، دیدن خون ، دیدن افراد ناقص الخلقه ، توالت )
3- ترسهای ناشی از اضطراب اجتماعی :
الف - آموزشگاه - این ترس هم در دوره ی ابتدایی و کودکی و بزرگسالی دیده می شود .
ب - جدایی ( جدایی از والدین ، بخش هایی از خانواده ، به خواب رفتن در شب )
ج - عملکردها ( ترس از آزمون یا امتحان ، مورد انتقاد قرار گرفتن ، اشتباه کردن ، مطلبی را با صدای بلند در کلاس خواندن )
د - روابط متقابل اجتماعی ( شرکت در رویدادهای اجتماعی ، شخص دیگری را عصبانی کردن ، جمعیت ، لمس شدن از جانب دیگران )
ه - مسائل پزشکی ( پزشک یا دندانپزشک ، گلوله خوردن )
و - موارد دیگر مانند سوار اتومبیل یا اتوبوس یا مترو شدن
4- ترس از عوامل متفرقه ( کثافت ، اسباب بازی های پشمالو ، آژیر افراد مسن ، رد شدن از خیابان ، افراد زشت رو ، صداهای بلند مانند باز کردن در بطری ، ترقه ، انفجار ، افراد یونیفرم پوش ، افراد جنس مخالف ، دفع مدفوع ، افراد نژادهای دیگر )
عوامل مؤثر در نوع و میزان ترس:
عوامل متعددی در ایجاد ترس مؤثرند که از مهمترین آنها سن ، جنس ، تجارب گذشته ، میزان رشد ذهنی ، ارزشهای اجتماعی و فرهنگی و بالاخره درجه امنیتی است که کودک از آن برخوردار است .
مسأله ی سن عامل مهمی است و کودکان در سنین مختلف ترسهای متفاوتی دارند و امکان دارد ترسی برای سنی خاص متناسب و در سن بالاتر غیر عادی محسوب گردد .
شمار ترس در کودکان با افزایش سن کاهش حاصل می کند و میزان و شدت آن در سه سالگی و یازده سالگی به اوج خود می رسد با این تفاوت که ترس در سه سالگی جنبه ی موقتی دارد یعنی افراد ، اشیاء و حیوانات موجود در محیط موارد ترس او را تشکیل می دهند در حالی که در سن یازده سالگی ترس بیشتر جنبه ی تعمیمی دارد یعنی کودک زمانی از چیزی ترسیده است و حالا آن را تعمیم می دهد ، این نوع ترس غالباً با اضطراب و نگرانی همراه است .
عامل جنسیت نیز در نوع و میزان ترس قابل تعمق است . دختران نسبت به پسران ترس بیشتری نشان می دهند و نوع ترس در آنان نیز فرق می کند . دختران بیشتر از مار و موش و سوسک می ترسند ولی پسران از مورد انتقاد دیگران واقع شدن ترس دارند .
علل ترس:ترس حاصل یادگیری است ، یعنی کودک می آموزد که از اشیاء و اشخاص و فرصتهای ترسناک در زمینه های مختلف بترسد و این یادگیری ممکن است به صورت شرطی شدن کلاسیک ، شرطی شدن عامل ، یادگیری مشاهده ای و تقلید باشد .
درمان ترس :سه شیوه از پر کاربردترین شیوه های درمان ترس بشرح زیر است:
1- شیوه ی حساسیت زدایی نظامدار :
در این شیوه چندین موقعیت ترس آور که شدت ترس از آنها به تدریج افزایش می یابد ، فراهم می شود ، سپس از شخص می خواهند که این ترس آور را یکی پس از دیگری نظاره کند .
در این موقع مشاهدات وی با رهایی از فشار ( relaxation ) یا واکنشهای دیگری که با ترس توافقی نداشته باشد ، قرین می شود تا بتوان ترس آورترین صحنه را به راحتی مشاهده کرد .
این روش در کاستن ترسهای بزرگسالان مؤثر بوده است ، اما علی رغم توصیه استفاده از این روش برای کودکان هنوز هم حمایت کامل به عمل نیامده است .
2- شیوه ی مدل سازی :این روش از پر کاربردترین شیوه ی رفتاری مدل سازی است .
شیوه ی مدل سازی نشان داده است که می تواند برای کنترل شرایط ، بسیار خوب عمل کند و در مورد گروههای سنی نسبتاً بیشتری به کار آید .
هر چند به نظر می رسد مشاهده ی یک مدل واحد ، در کاستن از ترس مؤثر باشد اما مشاهده مدلهای چندگانه و استفاده از محرکهای ترس آور گوناگون در کارورزی ، احتمالاً به کارایی روش می افزاید .
" مدل سازی همراه " ( مدل سازی و شرکت در برنامه ) روش دیگری از مدل سازی است . در این روش کودک ترسو ضمن مشاهده ی صحنه ی ترسناک که با پیشروی تدریجی همراه است سرانجام به مدل می پیوندد . مثلاً برای درمان کودکانی که از آب می ترسیدند فیلمی را به آنها نشان دادند که در آن سه پسر بچه همسال ( مدلها ) که از آب می ترسیدند به انجام کارهایی مانند شرکت در امتحان شنا مشغول بودند ، مدلهای داخل فیلم در انتها بر ترس خود غلبه می کردند ، یعنی به تدریج در طول فیلم ترس آنها کاهش می یافت و فیلم سرانجام نشان می داد که آنها با شادی در استخر مشغول بازی هستند . بلافاصله پس از مشاهده ی فیلم ، پژوهشگران کودکان را در یک مرحله ای ده دقیقه ای شرکت در برنامه به استخر می بردند و کودکان را تشویق می کردند تا به فعالیت هایی بپردازند که در آزمون شنا معمول است .
این شیوه یکی از شیوه های درمانی مؤثر شناخته شده است .
3- شیوه ی شناختی درمانی :
برخی از پژوهشگران برای درمان ترس کودکان به مطالعه ی تأثیر باورها و شناخت پرداخته اند و کار این پژوهشگران با موفقیت همراه بوده است .
در این تحقیق کودکانی را که از تنها بودن در یک اتاق تاریک به مدت سه دقیقه هراس داشتند به سه گروه " شایستگی " ، " محرک " و " کنترل " تقسیم کردند . پژوهشگر کودک تنها را به داخل اتاق تاریک می برد . اتاق مجهز به دستگاه تنظیم جریان برق بود و کودک را قادر می ساخت روشنایی اتاق را تنظیم کند . کودک همچنین می توانست با استفاده از دستگاه ارتباط داخلی هر زمان که بخواهد پژوهشگر را به داخل اتاق بخواند . پژوهشگر اتاق را ترک و برای آنکه بداند کودک چه مدت می تواند تاریکی را تحمل کند ، زمان خروجش از اتاق را ثبت می کرد . به دنبال این پیش آزمون ، به کودکانی که در وضعیت " شایستگی " جای گرفتند آموخته شد تا جمله هایی مانند " من پسر ( یا دختر ) شجاعی هستم " ، " من می توانم مراقب خودم باشم " را با خود تکرار کنند و به کودکان گروه " محرک " جمله هایی مانند " بودن در تاریکی تفریح خوبی است " آموزش داده شد . منظور از آموزش چنین جمله هایی این بود که نیروی بالقوه ی ترس از تاریکی در آنان کم شود . به آنهایی که در گروه " کنترل " بودند ، جملات نامربوطی مانند : " علی یک بره دارد " آموخته شد . در آزمون نهایی که بلافاصله پس از کارورزی انجام شد ، کودکانی که تکرار جمله های " شایستگی " را آموخته بودند ، بهبودی نشان دادند . این بهبودی نشان داد که در برخورد با محرک ترس آفرین ، برخی تعدیل ها صورت گرفته است .