عکس یک روزه « رسـتا » (که الان ماشالله سـه ماهـه شده) دختر ناز خانم پروین برزگر، که با شجاعت تمام در میان هزاران دلسوزان سم پاش !، همچنان با مقاومت تحسین برانگیزی، توصیه های « طب دنسروخ » را طی کرد، و برخلاف نظر دیگران، فرزند را سالم به دنیا آورد و اینک که بیش از سـه ماه، میگذرد هم مادر و هم فرزند صحیح و سالم و شادمان هستند، با سرسختی شجاعانه، موفق شد که این روش « طب دنسروخ » مارا هم، مستندتـر کند، مبارک است.
سـند1: گواهی پزشک فوق تخصص، و هشدار به مریض
سـند2: نامه رسمی به پزشک قانونی و خطر مـرگ
این نوسینده خوشحال امروزی، در موقع درخواست درمان به روش « طب دنسروخ »، بیماریهایش را در پرسشنامه اش چنین یاد کرده است
معرف /علت مراجعه : اتفاقی در انترنت؛ نازائی، نارسایی کلیه/ تخمدان ضعیف، ناتوان در نگهداری نطفه و زایمان/ |
ناراحتی های دیگر؟: فشار خون وچربی خون/ وضع فشار خون؟ غیرعادی - همیشه بالا است و دارو میخورم که پایین بیاید؛دراثر استرس وضع خوبی ندارم، و خستگی، بالا میره
در حال حاضر مصرف دارو دارید؟ بله - لوزارتان 25 روزی 2تا؛اتورواستاتین10 روزی 1 تا؛الوپورینل نصف قرص /
آخرین بار چه وقت دارو مصرف کردید کی بود ؟ چه داروهایی بود؟ و به چه علت بود؟
اینها که گفتم هر روز مصرف میکنم با حذف انها ، همه فاکتورها بالا میروند و حالم بهم میریزد، میترسم قطع کنم
مطلبی که لازم میدانید اضافه کنید:
نمیدانم از چقدر قبل این بیماری با من بوده، چهار سال پیش سونو و ازمایشات گرفتم، درحاملگی چند سال پیش، بیماریهایم تشدید شدندو جنین متاسفانه رشد نکرده در 26 هفتگی هم جنین مرد، و مرا خیلی غصه دار کرد، کراتینین 3 و اوره 90 شده بود؛/ یک ماه بعد از زایمان ناموفق، کراتینین 1.9 اوره 46 شد؛/اما باز شروع به افزایش کرد؛/ الان کراتینین 2.2 اوره 50 دفع پروتیین +++ دارم؛/ هردو کلیه هام کوچک و خراب شده اند./ یعنی میشه روزی کلیه هام درمان شود؟! و روزی هم بچه دار شوم؟! این بزرگترین آرزوی من است
عکس
یک روزه « رسـتا » (که الان ماشالله سـه ماهـه شده) دختر ناز خانم پروین برزگر،
که با شجاعت تمام در میان هزاران دلسوزان سم پاش !، همچنان با مقاومت تحسین
برانگیزی، توصیه های « طب دنسروخ » را طی کرد، و برخلاف نظر دیگران، فرزند را سالم به دنیا آورد
و اینک که بیش از سـه ماه، میگذرد هم مادر و هم فرزند صحیح و سالم و شادمان هستند،
با سرسختی شجاعانه، موفق شد که این روش « طب دنسروخ » مارا هم، مستندتـر کند،
مبارک است.
سـند1: گواهی پزشک فوق تخصص، و هشدار به مریض
سـند2: نامه رسمی به پزشک قانونی و خطر مـرگ
غمگین دیـروز- خوشبخت امـروز
18/12/2014بنام خدا
من میخواهم در اینجا، قسمتی از سرگذشـت پرغصه و« نـازائـی » و پیچیده خودم را برای ثبت در پرونده درمانیم بیان کنم، همراه با مدرک و گواهی های پزشـکی از لاعلاج بودن مشکل من بدستم داده اند، و نیز گواهی مرگ مرا و مرگ فرزندم را به پزشـک قانونی شهرمان، هم صادر کردند، ولی قدرت روش شما، جناب پرفسور خورسند، همه آن استاندارد ها و دانش های پزشـکی را برهم زد، و سلامت من و فرزند دلبندم، سـند قطعی آن است و برای تایـید نتیجه بخش بودن « طـب دنـسـروخ » شـما بر خودم که بسلامت هم حامله شدم و هم سالم فرزندم را به دنیا آوردم علیرغم بیماریهای مختلفی که بر من آشکار کرده بودند، را مختصرا به شـرح زیر، بیان کنـم
حدود 3 سال پیش طی بارداری دچار نارسایی کلیه شدم دوتا کلیه هام هم کم کار شده و کوچک و چروکیده شدند . فشار خون بالا تنگی نفس چربی اوره کراتینین تری گلیسیرید همه بالا بودند وحتی بعد از آن زایمان ناموفق که بر روی روح و روانم اثر تخریبی زیاد گذاشت، تمرکز حواسم را حتی موقع صحبت های معمولی از دست دادم.
از دریچه دیگری به دنیا نگاه میکردم.برای بچه دار شدن پیش چند تا از بهترین متخصص زنان رفتم همگی گفتند حتی اگر بتوانم باردار شوم بچه با اوره و کراتینین بالا خواهد مرد، یعنی من تا آخر عمر بچه دار نخواهم شـد . نمی توانستم شرایط را تحمل و یا بپذیرم بر مغز و روحم اثر بد میگذاشت و از اینکه همسرم هم به خاطر بیماری من از نعمت داشتن بچه محروم شود عذاب وجدان داشتم.
دکتر متخصص کلیه ام، که از بهترین دکترهای متخصص کلیه تهران و ایران بود، هم گفت برای شـاید بچه دار شدن باید پیوند کلیه انجام دهم. هر بار که دکتری میرفتم و یا ازمایش میرفتم و شنیدن نتیجه بد آنها، تا مدتی بعدش افسرده و ناراحت میشدم و به امید اینکه سری بعد بهتر خواهد شد روزگارمو میگذروندم. به ناچار به فکر آوردن بچه از پرورشگاه بودم تا شاید کمی از افسردگیم بکاهـد، اما یکی از آشنایان گفت به خاطر بیماری صعب العلاج که من دارم، پرورشگاه ها هم به من بچه نمیدن این فکر هم از طرفی دیگر ناراحتی ام را بیشتر کرد، از روی بی چارگی، کم کم فکر خودکشی به سرم میزد بیماری خودم به کنار، بزودی به خاطر بچه دار نشدن کلی حرف و حدیث میشنیدم.
داشتم تا اینکه در اینترنت دنبال لیست بیماری های صعب العلاج میگشتم که ببینم آیا بیماری منهم جزو آنها هست یا نه.تا اینکه « سایت دکتر خورسند » در هلند، در درمان بیماریهای لاعلاج را دیدم. باورم نمیشد همچین چیزی بشه درباره دکتر پرس و جوکردم که دروغ نباشه، از هر طرف که تحقیق میکردم، بیشتر خوشحال میشدم، نورامیدی در دلم روشن شد، بعد از تایید های مختلف، از طریق وبسایت غذادرمانی پرفسور خورسند، پرونده تشکیل دادم و شروع کردم به اجرای توصیه های ایشان، و مداوا از طریق انترنت و روش « سیستم غذا درمانی »
ودر ضمن باید بگویم که آخرین باری که از دکتر زنان نا امید برمیگشتم خونه و از نتیجه بد آن ملاقات، پریشان بودم، تصادف کردم، و ماشین بهم زده بود و پایم توی گچ بود اما با همان وضع و با پا که داشتم، با دلخوشیهای بسیار ورزشهایی که دکتر خورسند ، توصیه میکردند ، انجام میدادم. بلافاصله وزنم کم شد بطوریکه با کمال تعجب و خوشحالی، بعد از 3 ماه یا حتی زودتر 20 کیلو وزنم کم شد ، بدون اینکه در جایی از بدنم یا صورتم، پوستم شل و آویزان بشه و برعکس، .پوست صورتم صاف و تمیزتر شده و حداقل 10 سال جوانتر شدم الان نمیتونم سن واقعیمو به کسی بگم. خوابم تنظیم شد و برعکس گذشته، ساعت 11 خوابم میگرفت 8 بیدار میشدم سرحال و امیدوار. |
کلی سبک شده بودم. زانو دردم که زودشروع شده بود کلا از بین رفت. روز سوم فشار خونم شد 6/10 تمام داروهامو(10-12 تا دارو)، قطع کردم. و با کمال خوشحالی
6 ماهی بعد ازاجرای توصیه های پرفسور خورسـند، دوباره باردار شدم، |
هم خیلی خوشحال بودم و هم دلهره و دلشوره داشتم که نتوانم انرا تا با آخر نگهدارم، و خیلی ترسیدم چون 100 کلیه ام % خوب نشده بود. و نگرانیم را به آقای دکتر خورسند خبر دادم ، اما ایشون با کمال خونسردی، وضعی را که برایش تشریح کردم را، روند مثبت و خوب دانستند وحتی به من تبریک گفتند و ایشان، خوشحال شدند اما من با توجه سابقه بدی که داشتم و تلقین های پزشکان متخصص و اطرافیان، و بواسطه افسردگی و سابقه خودم، به اتفاقاتی که در گذشته ام، افتاده بود باز میترسیدم.
ریسک بزرگی در حق سلامتی ام میکردم برای همین بازبرای اطمینان بیش تحقیقاتی در مورد شرایطم انجام دادم و روش دکتر خورسند را از هر نظر منطقی و متعادل دیدم و به مشاوره با ایشان ادامه دادم.
باید برای کنترل ماهانه پیش دکتر زنان میرفتم که ایشان هم به دکتر کلیه معرفی ام کردند اما هردو این متخصصین به شدت منو میترساندند وکلی بیماری ام را کنکاش میکردند و حتی نامه ای دادن بهم برای پزشکی قانونی که بچه را سقط کنم ، |
زیرا اخطار داده بودم که اگر سـقط نکنم، خودم خواهم مـرد، و در آن شکی نمی دیدند (نامه را هم برایتان میفرستم، متحییر بودم که چه کنم، دلم نمی آمد که نطفه ئی که در من در حال شکل گرفتن است، سقط و نابود کنم، که خود سقط هم برای من خطر داشت، و
هر بار که با پرفسور خورسند تماس میگرفتم، ایشان بصورت معجزه آسا، به روش شان اعتماد داشتند و تمام نگرانیهای مرا، و آزمایشات، و نظرات بزرگترین متخصص ها را ، مردود میدانستند و مکرر میفرمودند، نطفه را با قدرت تا اخر نگهدار که هم حال شما خوب است و هم حال نطفه در شکمم خوب رشد میکند |
وهـمـواره دکتر خورسند می گفتند حتی آزمایش ساده هم لازم نیست بدم و خیالم راحت باشه. دو تا دکتر پیدا کردم که از کارشون به نسبت، راضی بودم ، و مکرر به من تاکید میکردند که لااقل چند نوع دارو که داده بودند برای کلیه ها برای کراتینی برای کم خونی، بخورم، ولی من تا پایان بارداری در کمال حیرتشان هیچ داروئی نخوردم، و طبق نظر پرفسور خورسند، پیش میرفتم منو ویزیت کردند اما من هیچکدام از داروهای آنها را نخوردم و خوشبختانه، هیچ اتفاق بدی هم نیفتاد.
موضوع دیگر که باعث شد بیخودی چندین شبانروز گریه کنم و عصه بخورم، این بود که با سنوگرافی، به من اخطار میکردند که -- پیچیده دور گلو بچه، و باید سزارین بشوم، تا باز هم
در این مورد با پرفسور خورسند، مشورت کردم، و ایشان بطورعجیبی بدون دیدن سنوگرافی و بدون توجه به آزمایشات، خیلی محکم و با اطمینان میفرمودند، محال است چنین باشد، و تاکید میکردند که شما که به روش من به تمیز خواری پرداخته اید، همه چیزت نرمال شده است و با خیال راحت، به روش طبیعی و نرمال خواهید زائید و بچه سالمتر و باهوشتر از مشابه ها خواهید داشت و واقعا هم همینطوئر شد |
بالاخره در کمال سلامت دوران بارداری را بدون هیچ مشکلی سپری کردم و بسیار سبکتر و سالمتر از دیگر خانمهای باردار که به تنگی نفس و ورم و دیگر مشکلات کرفتار میشوند.و با تاکید های آقای دکتر خورسند، طبیعی زایما ن کردم. البته چون از دیدگاه دکتر زنان مشکل کلیه داشتم در 39 هفتگی زایمان القا شد. )مدت 39 هفته ، دقیق ترین موعد زایمان بوده است و شما سر موعد زایمان کرده اید- سیما ) الان خدا را شکر میکنم که یک دختر زیبا و باهوش و متفاوت از سایر نوزادان نصیبم کرده.
و باز هم از آقای دکترخورسند، به خاطر دقت و ووقتی که برایم گذاشتند تشکر میکنم چون خارج از ویزیت هم برایم وقت گداشتند و مکرر با تلفن و چت های زیاد دیگر هم از ایشان مشاوره گرفتم، و با حوصله پی گیرم بودند و بسیار با هوش هستند که هر چیزی را در مورد بیمارشان بدون نگاه کردن به پرونده اش به یاد داشتند.تنها یاورم بعد از خدا، ایشان بودند و بیشتر از هر کس دیگه آرامش دادند به من در این دوران.الان بعد از زایمان در شرایطی هستم حتی از لحاظ جسمی که اصلا معلوم نیست باردار شده و زایمان کرده ام.
چون نه اضافه وزن دارم و نه ترکیدگی پوست.دخترم 2.250 گرم وزن داشت ( آقای دکترخورسند، همون اولش گفتند که کم وزن اما باهوش خواهد بود ) حتی موقع دنیا آمدن هم بسیار هوشیار بود و شبیه نوزاد 5 دقیقه ای نبود. به همه توصیه میکنم حتی اگر بیماری هم نداشته باشند 3 ماه قبل از بارداری این روش را امتحان کنند تا از تمام عوارض بارداری مصون بمانند و نطفه ئی قوی و بچه ئی سالم و با هوش در خود پروش دهند.
خیلی خلاصه نوشتم تا حوصله خواندن داشته باشیدو باز هم از آقای دکترخورسند عزیز، تشکر میکنم و برایشان آرزوی طول عمر میکنم.
غمگین دیـروز- خوشبخت امـروز
http://www.khorsand.org/main/archives/82parvin.html
مردمی ، قومی ، ملتی که تراژدی ندارند ماندگارنیستند
می توان نتیجه گرفت دینی که تراژدی ندارد ماندگارنیست وتراژدی دینِ اسلام درعاشورا رقم خورد بقول ایت الله رفسنجانی عاشورا برنامه ریزی الهی بوده است
عاشورا دین را جاودانه کرده است خدا اراده کرده دینش باقی بماند این برنامه را رقم زده است
بقول شهیددکترشریعتی همه چیزدرپرتوعاشورا معنی می یابد حتی حج (نقل به مضمون )
اربعین یادآوری سالانه آن تراژدی وحماسه دینی است حماسه ای که انسان را به خردورزی و معنویت دعوت میکند :
فرستنده محجوبه نظیفی:
مقاله ایندی پندنت درباره زیارت اربعین حسینی (بسیار خواندنی)
ایندی پندنت در مقاله ای تحت عنوان : " بزرگترین حرکت زائرانهی جهان در جریان است اما شما هرگز چیزی از آن نشنیدهاید!" به زیارت اربعین حسینی و پیاده روی ملیونها زائر به سوی کربلای معلی پرداخته است. در این مقاله به شرح و چرایی این پیاده روی عظیم پرداخته شده است و گوشه هایی از این شور حسینی در این مقاله به اطلاع مردم رسانده شده است . مراسم اربعین در این مقاله یک مراسم منحصر به فرد در مقایسه با تجمع های مختلف در سراسر دنیا معرفی شده است و جمعیت زائران را پنج برابر زائران حج میخواند. در ادامه این مقاله به ویژگی های خاص زیارت اربعین حسینی از جمله برگزاری آن در موقعیت های خطرناک و تهدیدات مختلف، شرکت کردن سایر ادیان و مذاهب در آن و همچنین نحوه میزبانی بی مانندی از شرکت کننده گان در این مراسم پرداخته شده است
متن ترجمه مقاله ایندی پندنت :
بزرگترین حرکت زائرانهی جهان در جریان است اما چرا شما هرگز چیزی از آن نشنیدهاید!
این حرکت حج یا کومبهمیلای هندوها نیست. این حرکت با عنوان «اربعین» مشهور بوده و پرجمعیتترین اجتماع جهان است و احتمالا هیچ وقت چیزی دربارهش نشنیدهاید.. نهتنها تعداد این افراد از زائران مکه بیشتر است (درواقع ۵ برابر آن است)، بلکه از کومبه میلا نیز مهمتر است؛ زیرا کومبه میلا تنها هر سه سال یکبار برگزار میشود. جمعیت مراسم اربعین پارسال به ۲۰ میلیون نفر رسید و خلاصه، هر اجتماع بشری دیگری را تحتالشعاع قرار میدهد.
از همه مهمتر، مراسم اربعین یک مراسم منحصربهفرد است؛ زیرا در موقعیتی برگزار میشود که به لحاظ ژئوپلتیکی متشنج و خطرناک است. داعش، شیعه را دشمن خونی خود میپندارد. از این رو، هیچ چیز بیشتر از این گروههای ترور را به خشم نمیآورد که ببینند زائران شیعه به خاطر بزرگترین تجلی ایمانشان گرد هم میآیند.
مراسم اربعین یک ویژگی خاص دیگر هم دارد. هرچند اربعین مشخصاً یک مراسم شیعی است، سنی ها و حتی مسیحیان، ایزدیها، زرتشتیها و... نیز هم بهعنوان زائر و هم بهعنوان خادم زائران در این مراسم شرکت میکنند. اگر به ماهیت انحصاری آیینهای دینی توجه کنیم، خواهیم دید که این اتفاق چهقدر مهم است و این تنها یک معنا خواهد داشت: مردم ـ فارغ از رنگ و نژاد ـ حسینبنعلی را نماد فراگیر، بیحدومرز و فرامذهبی از آزادی و ایثار میدانند.
اما چرا شما هیچگاه درباره این مراسم چیزی نشنیدهاید؟ احتمالاً به این قضیه مربوط است که رسانهها عموماً و خصوصاً وقتی با اسلام مواجه میشوند، بیشتر با تصویری منفی، سیاه و افراطی سرو کار دارند تا روایتی مثبت و امیدبخش. اگر چندهزار معترض ضدمهاجرت در خیابانهای لندن جمع شوند، در سرخطهای خبری جای خواهند داشت. به راهپیمایی دموکراسیخواهانه در هنگکنگ یا تجمع ضد پوتین در روسیه نیز به همین میزان توجه خواهد شد. اما یک تجمع بیست میلیونی در یک محیط متشنج سرشار از ترور و ناعدالتی حتی در بخشهای خبری تلویزیونی جایی ندارد. این حرکت باشکوه بهطور نانوشته مسکوت گذاشته میشود؛ حتی اگر تمام مؤلفههای یک پدیدهی چشمگیر را داشته باشد؛ مؤلفههایی مانند جمعیت چشمگیر، اهمیت سیاسی، پیام انقلابی، محیط متشنج و اصالت. اما اگر این خبر از زیر دست سردبیران بخشهای خبری در برود، شگفتی میآفریند و افرادی زیادی را تحتتأثیر قرار میدهد.
در میان افراد بیشماری که تحت تاثیر این مراسم خاص بودند، جوانی استرالیایی بود که چندین سال پیش با او ملاقات داشتم و بهتازگی اسلام آورده بود. واضح است که کسی بهراحتی دینش را تغییر نمیدهد. بنابراین، وقتی از او جویا شدم، گفت که همه چیز از سال ۲۰۰۳ شروع شد. یک شب، همانطور که صحنهای از حرکت میلیونها نفر به سمت شهر کربلا را در خبرها مشاهده میکرد، با اسم فردی مواجه شد که هیچگاه آن را نشنیده بود: «حسین». برای اولین بار در دهههای گذشته و در یک رخدادی که در سرتاسر جهان به تصویر کشیده میشد، جهان توانسته بود شمهای از حرکتی را ببیند که پیشتر در عراق ممنوع شده بود.
وقتی که رژیم بعثی و سنی در عراق سقوط کرد، بینندگان غربی مشتاق بودند که ببینند عراقیهایی که هماکنون از دست کنترل دیکتاتور خلاص شده اند، چه عکسالعملی خواهند داشت. «جمهوری وحشت» سقوط کرده بود. آن جوان استرالیایی میگفت که دائم از خودش میپرسید که کربلا کجاست و چرا همه رو به سوی آن دارند؟ حسین کیست که چنین شوری به پا کرده که مردمان بعد از چهارده قرن برای عزای او میآیند؟
آنچه او در یک گزارش شصتثانیهای دیده بود تکاندهنده بود؛ زیرا این تصویر بر خلاف آن چیزی بود که قبلا دیده بود. پیوند قویای باعث شده بود که مردمان مانند برادههایی باشند که هرچه به مغناطیس لامَفَرّ حسینی نزدیک میشوند تجمعشان بیشتر شود. آن جوان استرالیایی گفت: اگر میخواهید یک دین حی و حیاتبخش را ببینید، به کربلا بیایید.
چهطور مردی که ۱۳۹۶ سال پیش کشته شده است اینچنین حی و حاضر است که میلیون ها نفر مصیبت او را مصیبت خود میدانند؟ بعید است که آدمها وارد نزاعی شوند که دغدغهی شخصیای نسبت به آن نداشته باشند. از سوی دیگر، اگر احساس کنید که کسی به خاطر آزادی شما، حق برخورد عادلانه با شما و حق زندگی باشرافت شما جنگیده است، احساس میکنید که علاقهی زیادی به او دارید و دلبستهی او هستید تا آن جا که بعید نیست که به باورها و عقاید او روی بیاورید و تغییر دین یا مذهب بدهید.
تراژدی نهایی
مسلمانان حسین نوهی محمد، پیامبر اسلام، را سیدالشهدا مینامند. او از بیعت با خلیفهی نابکار، یزید، سرتافت و در کربلا و در روز عاشورا کشته شد. او و خانوادهاش در صحرا با لشگر سیهزار نفره محاصره شدند و از آب و غذا محروم شدند و نهایتاً سر از تنشان جدا کردند و تنشان زیر سم اسبان رفت.
ادوارد گیبون، مورخ انگلیسی، مینویسد: «داستان تراژیک مرگ حسین احساسات هر خوانندهی دلسنگی را نیز تحریک میکند».
از آن روز به بعد، شیعیان در روز عاشورا و روز اربعین، در رثای حسین عزاداری می کنند. در بسیاری از سنت های اسلامی، عزاداری چهل روزه مرسوم است.
سفر دراز
من به کربلا، شهر اجدادیم، سفر کردم تا بفهمم که چرا این شهر اینقدر همگان را از خود بیخود میکند. مشاهده کردم که حتی بزرگترین لنزهای دوربینها هم برای به تصویر کشیدن روح این اجتماع پرجوش و خروش اما آرام و ایمن کوچک اند.
انبوهی از مردان، زنان (غالباً با حجاب مشکی) و کودکان از این کران تا آن کران را پر کردهاند. جمعیت آنقدر زیاد است که صدها مایل را بند آوردهاند.
فاصلهی ۴۲۵مایلی میان شهر بندری بصره تا کربلا مسیری طولانی است که معمولاً با ماشین طی میشود اما بهطور خارقالعادهای در این مراسم، افراد با پای پیاده آن را میگذرانند. دو هفتهی کامل طول میکشد تا زائران این مسیر را طی کنند. آدمها با سنهای مختلف زیر آفتاب سوزان روز و سرمای استخوانسوز شب این مسیر را پیاده میروند. آنها از میان مسیرهای ناهموار و از دل نقاط تمرکز تروریستها و از نقاط خطرناک عبور میکنند. زائران حتی سازوبرگهای اولیه را با خود ندارند و تنها وسایل کمی همراه با عشق آتشینشان به «مولا» حسین را با خود میآورند. پرچمها و بنرها مقصود این سفرشان را به آنها یادآوری میکند:
جان بعد از حسین بیارزش است/مرگ و زندگیم یکسان است/رواست که مرا مجنون بخوانند
این پیام شعری حماسی است که عباس، برادر حسین و فرماندهی معتمد او، خوانده است. عباس نیز در نبرد کربلا در سال ۶۸۰ میلادی آن هنگامی که تلاش میکرد برای برادرزادگان و خواهرزادگانش آب بیاورد، کشته شد. میزان امنیتی که در عراق وجود دارد و آن را سرخط خبرهای جهانی کرده است، جای شکی نمیگذارد که این عبارت یک عبارت اصیل به تمام معناست.
صبحانه، نهار و شام رایگان
یکی از بخشهای این حرکت زائرانه که هر بییندهای را به شگفتی وامیدارد مشاهدهی هزاران موکبی است که همراه با آشپزخانهی سیار هستند و توسط روستاییانی ساخته شده است که در محدودهی مسیر پیادهروی زائران زندگی میکنند. موکبها جاهایی هستند که تمام مایحتاج زائران در آنجا تأمین میشود. از غذای تازه گرفته تا جای استراحت؛ از تلفن رایگان بینالمللی گرفته تا گهوارههای کودکان؛ همه چیز رایگان است. درواقع، لازم نیست در این مسیر ۴۰۰مایلی، زائران چیزی غیر از لباسهایشان را حمل کنند.
شگفتتر از آن نحوهی دعوت از زائران برای خوردن و نوشیدن است. فعالان موکبها به میان راه آمده و به زائران التماس میکنند تا پیشنهاد آنها را قبول کنند. غالبا این پیشنهاد شامل سرویس کاملی است که در شأن پادشاهان است. ابتدا پاهایتان را ماساژ میدهند؛ سپس یک وعدهی غذای لذیذ به شما میدهند؛ سپس از شما دعوت میکنند تا در فاصلهای که لباسهایتان را میشویند و اتو میکنند، استراحت کنید. البته همهی اینها را با افتخار انجام میدهند.
برای آنکه شمهای از ماجرا را درک کنید، به این نکته توجه کنید. پس از زلزلهی هائیتی و با حمایت و همدلی جهانی، برنامهی غذای جهانی سازمان ملل اعلام کرد که با تلاشهای زیادش، نیممیلیون وعدهی غذایی تحویل داده است. ارتش ایالات متحده منابع عظیمی از آژانسهای فدرال را فراهم کرد و اعلام کرد که در مدت پنجماه بعد از این فاجعهی انسانی، ۴.۹ میلیون وعدهی غذایی به اهالی هائیتی تحویل داده شده است. حالا این را مقایسه کنید با تعداد بیش از ۵۰ میلیون وعدهی غذایی در روز در طول مراسم اربعین که برابر است با حدود ۷۰۰ میلیون وعدهی غذایی برای تمام مدت این مراسم. تمام این غذاها نه با سازمان ملل متحد یا هر خیریهی بینالمللی دیگری بلکه توسط کارگران و کشاورزان فقیری تأمین شده است که عاشق این اند که به زائران خدمت کنند و تمام سال پسانداز میکنند. همه چیز، مانند امنیت این مراسم، غالباً بر عهدهی رزمندگان داوطلبی است که یک چشم بر داعش دارند و یک چشم بر محافظت از مسیر پیادهروی زائران. یکی از افراد فعال در موکبها میگوید: «برای آنکه ببینید اسلام چه آموزههایی دارد، به رفتار چندصد تروریست وحشی نگاه نکنید. بلکه به از جان گذشتگی بیچشمداشتی نگاه کنید که میلیونها زائر اربعین از خود نشان میدهند.»
درواقع، از چند لحاظ باید مراسم اربعین در کتاب گینس ثبت شود: بزرگترین گردهمآیی سالانه، طولانیترین میز غذای پیوسته، بیشترین افرادی که بهرایگان غذا میخورند، بزرگترین گروه داوطلبانهای که به یک واقعهی خاص خدمت میکنند و همهی اینها در جایی است که تهدید حملات انتحاری وجود دارد.
از خودگذشتگی بیهمتا
فقط به این جمعیت انبوه نفسگیر نگاه کنید. چیزی که باید به این منظره اضافه کنید این است که هرچه شرایط امنیتی بدتر میشود، حتی افراد بیشتری انگیزه پیدا میکنند که تهدیدهای تروریستها را به چالش بکشند و در این موقعیت خطرناک به پیادهروی میپردازند. بنابراین، این حرکت زائرانه صرفاً یک فعالیت مذهبی نیست بلکه مظهری از مقاومت است. ویدئوهایی در فضای آنلاین منتشر شده است که نشان میدهند چهطور مهاجمان انتحاری خود را به میان زائران میاندازند و صرفاً باعث افزایش جمعیت زائران میشوند؛ زائرانی که همصدا میخوانند:
اگر دست و پایمان را قطع کنند، به سرزمینهای مقدس میرویم.
انفجارهای وحشتناکی که در طول سال اتفاق میافتند غالباً علیه شیعیان بوده و جان افراد بیشماری را میگیرد. این انفجارها خطرات و ناامنیهایی که متوجه شیعیان عراق است را نشان میدهد. اما به نظر میرسد که این تهدیدهای مرگآور نمی توانند مردم ـ پیر و جوان، عراقی و خارجی ـ را از این سفر خطرناک به سوی شهر مقدس کربلا بازدارند.
برای فردی که بیرون از این ماجراست راحت نیست که بفهمد چه چیزی به این زائران امید و نیرو میبخشد. شما زنان بچه به بغل، مردان ویلچر نشین، مردمان عصا به دست و نابینایان زیادی را در این مسیر میبینید. من پدری را دیدم که تمام مسیر بصره تا کربلا را با پسر معلولش سفر کرده بود. پسر دوازده ساله معلولیت ذهنی داشت و نمیتوانست بدون یاری دیگران راه برود. بخشیهایی از مسیر، پدر پسر را روی شانههای خود نشانده بود و راه میرفت. این داستانی است که میتوان از روی آن فیلمهایی ساخت که قابلیت دریافت اسکار دارند اما به نظر میرسد که هالیوود بیشتر با قهرمانان کمیک سروکار دارد.
گنبد طلایی حسین
زائران حرم حسین و برادرش، عباس، صرفا تحت تاثیر احساسات نیستند. آنها به یاد شهادت جانسوز ایشان گریه میکنند و با این کار، بر دلبستگیشان به آرمانهای او تأکید میکنند.
وقتی زائران به حرم حسینی میرسند، اولین کاری که میکنند خواندن زیارتنامه است؛ متن مقدسی که شمهای از مقام حسین را نشان میدهد. در این زیارت، آنها حسین را وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی میخوانند. در این مطلب، نکتهی عمیقی خوابیده است. نشان میدهد که پیام حسین در باب حقیقت، عدالت و عشق، امتداد جداییناپذیر پیام همه پیامبران راستین است.
مردم به کربلا میروند اما نه برای آنکه از مناظر آن لذت ببرند، از زیباییهای آن به هیجان بیایند، خرید کنند و اماکن تاریخی را ببینند. آنها میروند تا گریه کنند. تا عزاداری کنند و فضای روحانی مرقد حسین را درک کنند. آنها وارد حرم حسینی میشوند تا بر بزرگترین ایثار و ازخودگذشتگیای که تا به حال دیده شده گریه و عزاداری کنند.
انگار همگان پیوندی شخصی با مردی دارند که هیچگاه او را ندیدهاند. با او سخن میگویند و نامش را میخوانند. به ضریحش چنگ میزنند و زمین حرم را بوسه میزنند. در و دیوار آنجا را آنگونه لمس میکنند که انگار صورت یک دوست صمیمی و قدیمی را لمس میکنند. این تصویری حماسی است. انگیزهشان چیست؟ باید شخصیت و شأن امام حسین را فهمید و درک کرد که اینان چه ارتباط روحانی ای با سرگذشت جاوید او برقرار میکنند.
اگر جهان حسین را، پیاش را و ایثارش را درک میکرد، ریشههای تاریخی داعش و تمایل آنها به خونریزی را میفهمیدند. قرنها پیش در کربلا بود که انسانیت خباثتی را دید که در قتل حسین موج میزد. نور در مقابل تاریکی بود. فضیلت در مقابل رذالت بود. حضور حسین در همهی جنبههای زندگی دوستدارانش موج میزند. سرگذشت حسین رشد و تکامل را تشویق کرده و هیچ نوعی از بایکوت رسانهای نمیتواند نور آن را خاموش کند.
این حسین کیست؟
از نظر صدها میلیون نفر از پیروانش، چنین سوالی که حتی ممکن است کسی را به تغییر دین و مذهبش وادارد، زمانی پاسخ میگیرد که شما با پای پیاده به سوی حرم حسینی راهپیمایی کنید.
مدیرکل محیط زیست استان تهران با بیان اینکه بالا بودن میزان نیترات در برخی آبهای زیر زمینی پایتخت قطعی است گفت: تفکیک آب شرب از آب غیر شرب مانند تمام کشورهای دنیا برای افزایش سلامت آب ضروری است.
دکتر محمد هادی حیدرزاده در گفتگو با مهر با بیان این مطلب افزود: از اینکه میزان نیترات در برخی منابع آب زیرزمینی تهران بالاتر از استاندارد است هیچ شکی نیست و این موضوع بارها از سوی دستگاه های مختلف اعلام شده است.
به گفته وی اما به هر حال متولی بحث سلامت آب وزارت بهداشت است و زمانی که وزیر بهداشت اعلام می کند که آب شرب تهران آلوده نیست حتما دلایل کافی برای آن دارد.
وی با بیان اینکه محیط زیست متولی تعیین قابل شرب بودن یا غیر قابل شرب بودن آب نیست تاکید کرد: اما به هر حال آب های زیر زمینی تهران به علت اینکه سیستم تصفیه فاضلاب و اگو در پایتخت کامل نیست حتما در برخی مناطق آلوده است.
حیدرزاده اظهار داشت: بین کمیت آب و افزایش کدورت و غلظت آلاینده های آب ارتباط وجود دارد و زمانی که آب پشت سدها کاهش می یابد قطعا میزان آلاینده ها افزایش خواهد داشت.
مدیر کل محیط زیست استان تهران تصریح کرد: به عنوان مثال در حال حاضر بر اثر بارش های اخیر میزان BOD و COD آب نسبت به مرداد ماه بسیار بهتر شده است بنابراین کم شدن آب پشت سدها در افزایش آلودگی آب نقش دارد.
وی افزود: در ماه های گذشته که ذخیره پشت آب سدها در تهران از میزان استاندارد بسیار پایین تر بود حتما میزان غلظت آلاینده ها افزایش داشته اما اینکه آیا تصفیه خانه ها می تواند این آلاینده ها را از آب شرب بزدایند یا نه بحث دیگری است که به عهده وزارت بهداشت است.
مدیر کل محیط زیست استان تهران با اشاره به اینکه نیترات موجود در آب های زیر زمینی در برخی مناطق تهران نیز قطعا وارد سیستم تصفیه می شود اظهار داشت: در خصوص اینکه تصفیه خانه ها قادر است میزان نیترات را در آب شرب کاهش دهند یا نه محیط زیست نباید نظر دهد بلکه وظیفه وزارت بهداشت است.
سیدجمال الدین اسدآبادی،شهیدمدرس وامام خمینی روح وروان جامعه درقرن معاصر هستند آثارشان شفاء بخش است
رجبعلی خسروآبادی مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران گفت: خیّری یک ماه پیش خانه شهید مدرس را خریداری کرده و قرار است این خانه به یک دارالقرآن تبدیل شود.
وی با خبرنگار واحد مرکزی خبر افزود: ماجرای تملک خانه شهید مدرس مربوط به ۱۰ سال پیش است و از آنجایی که به اشتباه خانه مجاور منزل شهید که خانه نصیرالدوله بوده در آن زمان خریداری میشود همه به دنبال جبران این اقدام بودند.
وی تصریح کرد: با تلاشهایی که صورت گرفت توانستیم خیّری را پیدا کنیم و با توافقی که با مالکین نیز صورت گرفت حدود یک ماه قبل این منزل به مبلغ ۳ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان خریداری شد و بر اساس نظر خریدار قرار است بدون اینکه ساختار تاریخی آن از بین برود به یک دارالقرآن تبدیل شود. وی افزود: از ماههای آینده طراحی برای بازسازی این خانه صورت خواهد گرفت.
نوه شهیدآیتالله مدرس هفته پیش گفته بود: قبلاً مجلس بودجهای برای خرید خانه مدرس به مقدار بیش از یک میلیارد تومان تصویب کرد ولی سازمان میراث فرهنگی متاسفانه به جای خانه مدرس، خانه نصیرالدوله را خریداری کرده است!
علی مدرسی در گفتوگو با خبرگزاری فارس اظهار داشت: خانهای که خریداری شده است خانه بزرگی است ولی خانه مدرس نیست و خانه مدرس تخریب شده است.
مدرسی با بیان اینکه من و همشیرهام در خانهای که مدرس ساکن بوده است ساکن بودیم، من سال اول و دوم ابتدایی را در همان محله به مدرسه رفتم، ادامه داد: من به آنجا رسیدهام که سازمان میراث فرهنگی قصد دارد خانهای به نام مدرس وجود داشته باشد اما خانهای که خریداری کرده است خانه نصیرالدوله است.
وی ادامه داد: خانه مدرس خانه بزرگی بوده است متاسفانه آقایان به نظرات من توجهی نکردهاند و منزلی که جنب خانه مدرس بوده است و به آقای کتابچی متعلق بوده است خریداری کردهاند، چون خانه قدیمی است و شبیه خانه مدرس بوده است، به نظر من مشکلی وجود ندارد. خانهای شبیه مدرس از شهید مدرس به یادگار بماند بهتر از هیچی است.
دکتر متصدی معاون محیط زیست انسانی سازمان این روزها در اهواز است. طی سال
گذشته توجه به مسائل آلودگی هوا در سطح ملی باعث شد تا 31 هزار بشکه از
تولید نفت ترش در مقابله با آلودگی هوا کاهش یابد و راه اندازی طرح آماک در
دوماه آینده جامه عمل بپوشد. اینها به علاوه مالچ پاشی و نهالکاری در 200
هزار هکتار البته از جمله پیگیری های جلسه دو ماه پیش با حضور مسوولان
سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت نفت و وزارت بهداشت بود.
خوشبختانه طی دو روز گذشته راه اندازی واحد تصفیه فاضلاب صنعتی کشت و صنعت
نیشکر دهخدا نیز انجام و به بهره برداری رسید. این یکی از بهترین و
مجهزترین سیستم های تصفیه فاضلاب با روش های بیولوژیکی و سازگار با محیط
زیست و قادر به تصفیه روزانه 1200 مترمکعب فاضلاب صنعتی است. البته تصفیه
خانه کشت و صنعت دعبل خزاعی نیز در دست احداث است.
تشکیل جلسه شورای حفاظت کیفی رودخانه کارون و مدیریت پسماند استان خوزستان
هم در دستور کار این روزها بوده است. قرار است موضوع رهاسازی آب در حوضچه
شماره 3 تالاب هورالعظیم و آبدارشدن 8 هزار هکتار آن در این هفته صورت گیرد
که باعث احیاء این بخش از تالاب و کاهش اثرات گرد و غبار خواهد شد. این
اقدام در جریان بازدید معاون سازمان به همراه معاون وزیر نفت از تالاب بین
المللی هورالعظیم وطرح های توسعه میدان نفتی آزادگان قطعی شده است. برای
غرب رودخانه کارون نیز برنامه مدیریتی محیط زیست با نفت تنظیم شده است.
درخصوص انتقال آب از سرشاخه های کارون هم این توضیح مهم است که انتقال آب
از سرشاخه های بین حوضه ای به عنوان خط قرمز سازمان حفاظت محیط زیست بوده و
باید با رعایت مسائل و ارزیابی زیست محیطی انجام شود. تاکنون در رابطه با
هیچ پروژه ای در این خصوص تصمیم گیری نشده است که درمورد رودخانه کارون نیز
این امر صادق است و ما حتی برای انتقال آب درون حوضه از سد زاینده رود به
اصفهان نیز با توجه به اینکه این طرح درون استانی بوده است با 12 شرط – آن
هم فقط برای آب شرب از لوله به لوله- اجازه فعالیت داده ایم. البته
دستگاههای دیگر هم در این زمینه مسئولیت دارند که با ساز و کارهای فرابخشی
انتظار می رود وظایفشان را به خوبی انجام دهند.
به گزارش ایلنا، هما روستا کارگردان این نمایشنامهخوانی ضمن نمادین دانستن برگزاری این مراسم گفت: اجرای این نمایشنامهخوانی برای من حالتی نمادین دارد و بیشتر برای این است که مدیران تصمیمگیرنده به هنرمندان تئاتر بهخصوص هنرمندانی که مبتلا به بیماریهای خاص هستند، بیشتر توجه کنند.
وی افزود: بسیاری از هنرمندان و اهالی تئاتر وقتی به بیماریهای خاص مبتلا میشوند به دلیل نبود حمایت مالی و باتوجه به هزینههای سنگین داروها و روند درمانی در شرایط سختی زندگی میکنند. آنها حتی مجبور میشوند خانه خود را بفروشند و اجارهنشینی کنند. برخی از آنها توان تأمین داروهای خود را نیز ندارند.
همسر زندهیاد سمندریان خاطرنشان کرد: امیدوارم در کنار این حرکتهای مقطعی که انجام میشود مدیران و مسئولان فکری دائمی و اساسی برای حمایت از این هنرمندان داشته باشند. چون هنرمندان بیمار نیازمند آرامش و آسودگی خیال بابت تأمین هزینههای دارو و درمان هستند.
هما روستا در پایان گفت: امیدوارم این حرکت ما که با کمک بازیگران خوبی که در آن هستند؛ شکل گرفته است، منجر به تصمیمی اساسی برای حمایت از هنرمندان مبتلا به بیماریهای خاص شود.
سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور سابق کشورمان نیز در یادداشتی ضمن عذرخواهی از اینکه نتوانست در نمایشنامهخوانی حاضر شود، برای تمام هنرمندان آرزوی سلامت و بهبودی کرد.
وزیربهداشت : آیت الله وحید خراسانی به ما پیشنهاد داده است که همزمان با شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) پزشکانی که علاقمندند به صورت رایگان به بیماران خدمترسانی کنند که مطمئن هستیم جامعه پزشکی از این برنامه استقبال خواهد کرد
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با اشاره به اینکه هویت داشتن کاربران از اولویت های در دست اقدام این وزارتخانه است، گفت: در آینده هیچ کاربر بدون هویتی نخواهیم داشت و این باعث می شود که کاربران از ابزاری که استفاده می کنند برای طرف مقابل، قابل شناسایی باشند.
تصویب طرح تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در شورای عالی اداری
در جلسه شورایعالی اداری طرح تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور از طریق ادغام دو معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رییسجمهور و توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییسجمهور به تصویب رسید.
به گزارش فارس، اسحاق جهانگیری، معاون اول رییسجمهور در جلسه شورایعالی اداری که دیروز برگزار شد، از تحول نظام اداری کشور به عنوان یکی از اصلیترین برنامههای دولت نام برد و بر لزوم اهتمام ویژه سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور برای تحقق این امر تاکید کرد.
وی اضافه کرد: حجم انبوه کارکنان دولت و افزایش تعداد پرسنل در سالهای اخیر باعث افت بازدهی دولت شده و لازم است در این خصوص نیز برنامهریزی و تصمیمگیری سازندهیی انجام شود.
در این جلسه که وزرای امور اقتصادی و دارایی، دادگستری، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، استانداران تهران و زنجان و سایر اعضای شورایعالی اداری نیز حضور داشتند، محمدباقر نوبخت، معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رییسجمهور گزارشی از بررسیها و اقدامات حقوقی انجام شده و جلسه این معاونت با وزیر کشور و توافق در خصوص نحوه احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی استانی ارایه کرد.
نوبخت همچنین به بیان جزییات توافقات صورت گرفته میان این معاونت و وزارت کشور پرداخت و بندهای توافقشده در خصوص نحوه تشکیل واحدهای استانی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور را تشریح کرد.
در ادامه این جلسه پس از بحث و تبادل نظر درخصوص بندهای مختلف، طرح تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و اعمال برخی تغییرات و اصلاحات، این طرح در شش بند مورد تایید اعضای شورا قرار گرفت و به تصویب رسید.
وظایف و اختیارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در سطح ملی و استانی، تعیین تکلیف موسسات تابعه و وابسته، مسوولیت اداره سازمان و چگونگی واگذاری برخی وظایف اجرایی آن، از جمله موضوعاتی است که در طرح تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور به آن پرداخته شده است