زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

نظریه خود ایمنی بدن از دکتر خرسند- خرما وگردو درمان درد قلوه ها

دانش پزشگی عمومی مدرن که درحسرت درمان یک به اصطلاح سرماخوردگی کوچک جان می کند وعنقریب است که به زباله دان تاریخ افکنده شود وپزشگان محترمش چون ذرات ریز یک کهکشان درحرکتند تا با چسبیدن به هم یک کره را تشکیل دهند وسیاره ای را به وجود آورند درمیان خود خورشیدی را دارند بنام پرفسورخرسند که شرح حالش را اززبان خودش می خوانیم :

سیما: آقای دکتر اگر خاطرتان است من، درمصاحبه قبلی وعده های مختلفی به خوانندگان داده بودم، و اینک از شما انتقاد دارم که کمی وقت شما دلیل موجه ای برای بد قولی من نمیتواند باشد و لذا از شما درخواست دارم که با مصاحبه های بیشتری موافقت کنید.
دکترخرسند:

اشتباه نشود که تنها گرفتاریهای من نبوده بلکه مسافرتهای شما هم دراین تعلل، دخالت داشته، به هرحال شما سئوال بفرمایید که من در خدمتم .
سیما: آنچه که در بخش «فلسفه ما » جایش بسیار خالی است و مکرر از ناحیه بازدید کنندگان موردسئوال میشوم این است زیر بنای این فلسفه چیست؟ وچگونه شکل گرفته است وبازدید کننده اگر بخواهد فقط به یک قسمت مراجعه کند،وفلسفه شمارا،یکجا بیابد و بخواند، آنرانداریم، و لذا خواهشمندم فلسفه و زیربنای این فکررا بیان بفرمایید.
دکترخرسند: بله چشم
بیان نظریه و فلسفه یک موضوعی، بدون اشاره مختصر به تاریخچه تشکل آن تفکر، ناقص خواهد بود و لذا و بطور گذرا از تاریخچه نحوی پرورش این فکر می گویم وتفصیل کاملتر رایا درکتاب ویا درهمین سایت یادرهر دوبه آینده واگذار میکنم.
. خلاصه: مقدمه : با توجه به تجربه اتفاقی که در سن کودکی (9سالگی)برایم رخ داد(داستان کبوترهاکه در جائی در این سایت آمده است برای کوتاهی مطلب اینجا تکرار نمیکنم
«تجربه تغذیه کبوترها لینک تفسیری اضافه شد» و سپس مشاهده عجز وناتوانی پیر مردها وپیرزنها وفرسودگی آنهاکه به دلیل طول زمان با آن روبرو میشوند ونیز مریضی های مردم درسنین مختلف، همه رابه نحوی با آن تجربه 9سالگی وتغذیه کبوترهاربط میدادم وکم کم یک شک بزرگ در نحوی تغذیه نوع بشر در من جمع میشد
ومرا به مطالعه وتحقیق درآن سمت میکشاند تااینکه (بدبختانه یاشاید هم خوشبختانه)
خودمن مریض شدم وبه بیماری کلیه مبتلا گشتم ابتدا یکی و سپس هردوکلیه بیمارشدند، وبتدریج هردو کلیه من خراب شد(ازسن 14سالگی)
که همه دکترهای خرمشهر، آبادان، تهران، وانگلستان(درسن22سالگی)،
پس از معاینات بسیار و عکس برداریهای فراوان
رای بر فاسد بودن هردو کلیه میدادند که کلیه چپ فوری و کلیه راست در آینده نزدیک فقط چندماهه به حدغیرقابل تحمل میرسد و باید که فوری جراحی شوم و کلیه چپ خارج گردد
عکس، کلیک کنید خوب یادم می آید که درآستانه سفربه تهران، دوستان وفامیل دربدرقه ازمن حلالی میطلبیدندزیراامیدی به دیدارمجددمن نداشتند !
چون اعلان خطر کرده بودند که هر لحظه امکان ازکارافتادن کامل کلیه ها میرودو من خواهم مردو شانس عمل جراحی هم ازدست میرود!
من نیز به همین باوررسیده بودم وقبل از ورود به تهران
به مشهد و به امام رضارفتم
عکس، کلیک کنید ودرتهران دوستانم خبر دادند که پروفسورجهرمی وپروفسوررفعت جراحان کلیه
واستادان معروف کلیه هستند وبویژه دومی درباره یکی ازدوستان نظرداده بود که کلیه هایش فاسداست وباید زودجراحی شودوآن مرحوم پشت گوش انداخت وهفته قبل ازورودمن به تهران فوت کرده بود(جوان24ساله) و همه مارامتاسف ساخته است!
دوست دیگری من رابه میهمانی دعوت کردوبااینکه ازمن پذیرائی مفصلی هم نموده بود، ولی باصرار میخواست که من 15 ریال پول ازاوبگیرم وقتی تعجب بی حدمرادید، گفت که اوموقعیکه چندسال پیش درخرمشهر بوده من این مبلغ پول راباوداده بودم وحالا اونمی خواهدبدهکارمن باشدونیزدوست دیگری که زمانی دربازی فوتبال باهم دعواکرده بودیم ومن اورازده بودم و قاعدتااوبایدازمن دلخور می بودولی درآن وضعیتی که من پیداکرده بودم، وبعنوان خداحافظی، مکررواز ته دل وبی ریا، مرا می بوسیدوبه خودفشار می داد وباگریه ای علنی،(وغیرقابل کنترل)میگفت مبادا از من دلخورباشی(وهمه را هم مثل خودش متاثرکرد)! !!
و کسان دیگر هم بودندکه باحرکات ورفتارشان خبراز مرگ قطعی من میدادند وبارفتارشان مرا پریشانتر میکردند. من بدلائل مختلف، قشرهای گوناگون شهرمان، من را میشناختند وخبرمریضی من وبخصوص طولانی بودنش، همه راباخبر وناراحت کرده بودوهرکسی به فراخورتجربه وفکرخودش به من توصیه هائی میکرد(مثلاسیدعلی باقله فروش که جوان ورزشکاری بود،توصیه رفتن به زورخانه را میکرد). یکی ازهمشهریان قبول کرده بودکه یک کلیه اش رابه من هدیه دهدولی من شخصااصرارداشتم تاراهی برای نجات ودرمان کلیه اصلی خودم پیدا کنم چون فکر می کردم باید راه حلی درجائی برایم باشدکه به تلاش بیشتر نیازداردوبرای همین دکترهای متفاوتی رادیدم ودربیمارستانهای گوناگونی ازجمله« بیمارستان آریامهرتهران نبش بلوارالیزابت سابق تهران»و« بیمارستان دادگستری درخیابان قوام السلطنه تهران» وغیره هم بستری شدم، وچندبارهم موردعمل جراحی بیهوده سنگ کلیه هم قرارگرفتم. خلاصه اینکه تنهاامیدم رفتن به بهترین بیمارستانهای دنیا ولندن شده بود که خود پرفسور رفعت هم، معرفی کرده بودو نامه ای برای یکی از پرفسورهای انگلیسی آنجانوشته وبه من داد.
در لندن هم پس ازآزمایشات بسیار وعکسبرداریها، همان نظر هارا تائیدوتاکید کردند وباید که باعمل جراحی کلیه، چپ فوری خارج شود.
برای من که در بیمارستان معروف لندن بستری بودم راه چاره ای جز قبول عمل جراحی و بیرون آوردن کلیه چپم برایم نمانده بود(دیگرتلاش رابی فایده میدیدم و همین را بالاترین درجه علم درموردخودم دیدم) ولاجرم قبول کردم بشرطی که لااقل به من تضمین دهندکه با این عمل جراحی دراین سن جوانی وباهمه آرزوهای درپیش رو، قبول دردآور نقص عضو، من زنده میمانم،این توقع زیادی نبود!! !!
/عکس/ /عکس/ /عکس/ /عکس/ وحداقل راهی برای نجات کلیه راستم می گردد، وباقبول این نقص،لااقل کلیه راستم را نجات میدهم و توانای انجام وظیفه اش میشود، اما دریغ که این علم، متاسفانه قادربه تضمین دادن به من جوان هم نبود!! تضمینی در این راه نمیدادند و درزنده ماندن من هم تردیدداشتندو با ترحمهای علنی ومخفی که در چهره هاو حرکاتشان بود(عجزعلم را هویدا)و مرگ رابرایم قطعی میدانستند،
تنها یک جراح هندی که زیر دست پرفسورانگلیسی کار میکرد، سعی میکرد مرابه راه و روش خودش دلداری دهدو می گفت انشاالله بعداز جراحی حداقل سه تاششماه کلیه راست می توانددوام آورد،نگران نباش انشاالله(واین کلمه انشاالله را به فارسی میگفت وچندین باراین کلمه را،در یک جمله کوتاه انگلیسی تکرار میکرد ونیز بادست و با حالت عصبی چندین بارومحکم به شانه ام میزدوهمزمان صورتش را از من بر می گرداند تا چهره درهمش رانبینم، وروحیه ام خراب ترنشود، اوهم ناراحت و متاثر بود و چاره ای نمی شناخت !!. !!
(و بعدها متوجه شدم که هیچ دکتر داروئی درهیچ کجای دنیابرای هیچ نوع مریضی به بیماران خود تضمین که نمی دهند وحتی ازمریض بیچاره هم و یاازفامیل مریض پریشان مریض امضای کتبی هم میگیرند که مسئولیت فوت عزیزشانرا خودآنهابه عهده بگیرند وعلم مریض بیچاره ویا فامیل بیخبر او دراین ریسک بزرگ سرنوشت ساز تصمیم گیرنده باشد!!و نه علم و دانش(سمی و شیمیائی)آنها!!، یعنی این علم تضمین ندارد(مثل هندونه وهندونه فروش)وهمه درتاریکی مطلق هستندوفقط تیری در تاریکی رهامیکنندیااین تیر آنها، مریض بیچاره رامیکشد!! و یاخود بدن(سیستم خوددرمانی بدن)مریض،راه حلی برای تعادل پیدامیکند!!)، که اگر مرد عنوان میشود مریض بد شانس بود و اگر بدن راهی برای تعادل پیدا کرد عنوان میشود که دوا و دکتر خوبش کرده !! پزشک متخصص و معروف بیمارستان(که با ماشین بنزآخرین سیستم و شوفر مخصوص به بیمارستانهای لندن وحومه دائمادررفت وآمد بودومرتب وبااحترم!، مریض هارا تیکه وپاره می نمودوکلیه هارا بیرون می کشید!!«جهل راببینید تابچه حدرسیده است!!»)به من فرصت دادکه با توجه به این وضعیت نامطمئن تا48ساعت دیگر جواب خودم رابگویم تا امور (نرسینگ)اداری بیمارستان با توجه به وقت کم وآزاداو، برای آینده وقت اتاق عمل را برایم تعیین کنند.
من با هزاران دلخوشی،وهزینه بسیار به انگلستان امده بودم، ولی اینجا هم متاسفانه خبری نبود، درغم وغصه غرق بودم، سیرتلاشهای گذشته راچون فیلم در جلوی چشمم مجسم میکردم، چهره دوستان و فامیل را درحالات مختلف بیادم می آمد، ودر اوج ناامیدی از خود میپرسیدم، آیا آنهارا بازهم خواهم دید؟ ومکررو با تاسف مثل دیوانه ها باخودحرف میزدم که چرا؟چر؟چرا من در این سن و سال برای این زجر انتخاب شده ام؟ وتاسف شدیدازاینکه راه حلی ندارم، زمستان سرد لندن ، لینک تفسیری اضافه شد») که ناگهان بازفکرم به تجربه تغذیه کبوترهاکشید(چون مشاهده«فاخته ها»،همان موضوعی که آنراتداعی داد،وبدلائلی که درجای دیگر گفته ام وبرای کوتاهی مطلب اینجا تکرار نمیکنم زمستان سرد لندن ، لینک تفسیری اضافه شد») ذهنم به فلسفه ای که درخودم جمع شده بود کشیده شد و 24ساعت نگذشته بود که تصمیم قاطع گرفتم، که نظریه خودم را روی خودم تجربه کنم وبا یک نیرو و اراده غیر طبیعی که پیدا کردم،از بیمارستان معروف لندن
North Holloway Rd Hospital Londan or now "Royal Northern Hospital" in Holloway Rd London N7 6LD
که پرفسورهائی با معروفیت جهانی هم دارد(داشت) !! خودم را مرخص کردم و به روشی که در اثرتفکرات ومطالعات زیاد در من جمع شده بود،روی آوردم با تغییر تغذیه ام وکنترل غذائی شدیدو ظرف کمتر از سه ماه،این هیولای وحشت زای مرگ که چند سال بود من و خانواده ام ودوستانم را پریشان کرده بود،و صدها دکتر وانواع داروها چاره اش نکرده بودند یک مشت خرما و گردو و و و و و نعمتهای فراوان خدا،از تنم خارجش کردند و نجات پیدا کردم

و تااین لحظه که ده ها سال ازآن تاریخ میگذرد، هردو کلیه ام صحیح وسالم و بی درد کار میکنند
«داستان این سیر تکامل واین کشف بزرگ تاریخ درمانی نوع بشر»کشف شگفت انگیز قدرت وسیستم خوددرمانی بدن انسانهادردفع کلیه بیماریها را، مفصلتر درجای دیگر خواهم نوشت.
(یادرمصاحبه بعدی)،ازآن ببعدهرکسی مشکل درمانی داشت، من تجربه خودم را بازگو میکردم وازآنهامیخواستم اینقدربه دواهاوبیمارستانها، متکی نباشند!.
درانگلیس ماندم ودرس خواندم، دردانشگاه کمبریج هم گفتم
/عکس/ /عکس/ /عکس/ /عکس/ /عکس/ در ایران درمحیط های مختلف گفتم، در دانشگاه تهران هم بودم و گفتم،
درتهران همراه با دوستان همعقیده باشگاهی داشتیم سالیان دراز مردم را ارشاد نمودیم هزاران نفر به این طریق سلامتی خودرا بازیافتند،(داستانش مفصل است وشاید لینک تفسیری بگذاریم)
در خارج ازکشوردرمحیط های ایرانی وخارجی گفتم،در تلویزیونهای گوناگون گفتم، مصاحبه هائی در رادیو تلویزیون هاو نشریات مختلف ایالات امریکاداشتم وگفتم، درسیمینارهاایرانی وخارجی دعوت شدم وگفتم، دربلژیک گفتم، درهلندگفتم، نوارهای مصاحبه های ضبط شده من را بارها و بارها تلویزیونها پخش کرده و همچنان پخش میکنند و گفته شده و. . . و . . و . . موسسات تحقیقاتی ازمن استقبال میکنند،دعوت می کنند، بودجه خوبی را هم برای یادگیری ازتجربه وتحقیقات من تصویب میکنند« لینک گذاشته میشود» تا ببینند چطوری از نتیجه گیریهای من متاسفانه میتوانند دوا و دارو تهیه کنند!! تلاش و آگاهی دادن درکاری که به دارو و پول منتهی نمیشود را کار نمیدانند!! به این مرحله که میرسند،دلسردو نوامیدمیگردند
هرسال برتجربه ام افزوده شد و هرسال باتحقیقات بیشتری پی به آناتومی پیچیده بدن مخلوقات وبویژه انسان بردم، فقط بیش از600ساعت فیلم های مستند ازاتاقهای عمل دارم،ازمصاحبه های گوناگون،ازمناطق مختلف وازموجودات متعدد دارم که همه در راستای فلسفه من است که مورد مطالعه دقیق قرارداده ام، تا به کشف بزرگ و انقلابی .«سیستم خوددرمانی بدن» . رسیدم که با قدرت بخشی به .
آن تا به چه حد کارساز میشود که حتی استخوان پیچیده و خم شده را هم راست میکند، و توانائی دفع اکثر بیماریها و ناتوانائی ها را دارد. (پایان مقدمه)
فلسفه و نطریه
فلسفه و نطریه من میگوید که در بدن همه مخلوقات عالم، سیستمی است که شبانه روز درتلاش است تا بدن رادرراستای آنچه که برایش مقدربوده حفظ و نگهدارد
و اگر انحرافی رخ دهدهمه ارگانهابکار می افتند که ازایجاد خرابی آن انحراف، جلوگیری کنند حال این مشکل که همه عامل خارج از بدن دارد،
به چه شکل وارد بدن شده است و به چه ارگانی از بدن در گیر شده است یک ارگان کمتر و دیگری بیشتر تلاش خواهند کرد تا موردانحراف رااول مهار
کنند نحوه مهار هم این است که درخود سلول زندانیش میکنند وامکان حرکت خودسرانه راازآن میگیرندچه بودنش درگردش خون ورسیدنش به مغز،این فرمانده کل بدن، همه بدن رااز کار می اندازد(لیبک توضیحی بیشتری میگذاریم توضیحی بر فیلمی مستنداز برنامه «اپرا و جنون گاوی»)
ولی خود سلول هم از اجرای وظیفه ارگانیک و همیشگیش در ارگان مربوطه خود، باز میماند
(از این رو من اینگونه سلولها را سلولهای تلاشگروفداکار مینامم که تا حد فنا کردن خود،عوامل خارجی و فاسد رادرخودزندانی می کنند ویا مگر اینکه خون شخص تمیز گرددو «سیستم خوددرمانی بدن» تشخیص دهدوصلاح بداند که برخی از سلولهای فداکار، کثافات خود را به منظورخروج (کنترل وهدایت شده)از بدن،و بااحتیاط درخون رها کنندو آن سلولها قبل ازمرگشان، پاک شوندو به فعالیت های ارگانیکی خود باز گردندو البته تمیزی خون در این دوره وزمانه با این همه دکتر و دارو و بیمارستان وانواع بیمه ها،!! بعید به نظرمی آید، هرگز شخص به سمت تمیزخواری کشیده نمیشودو سلولهای تلاشگروزندانبان سموم، تا آخر عمر کوتاهشان زندانبان سموم میمانندوباورود دارو وسمهای جدید، گروه های دیگری از سلولهای آن ارگان هم به همین شغل گمارد میشوندوگاهی مجموعه ای از آنها تبدیل به تمر میگردد ! هیچ ازخودپرسیده ایدکه چرا داروها مرتب عوض میشوند؟ چون درطول زمان، خرابکاریهاش قابل اغماض نمیشوند!!و بقیه داستان راهم خودتان میدانید که با کسی که تمر دارد چه میکنند!!!!)ولی اگر شخص شانس بیاورد ودرروستاباشدودرجائی بدورازدکتروبیمارستان وبیمه ها، یامشکل مالی،اوراازدکتروبیمارستان، دورکرده باشد! و باز تصادفا تمیز خواری کند و خون بطور نسبی پاک شود،ووقت مناسب بدست آید،سلولها، سموم را رها میکنند،(و این وقت مناسب را مجتمعی از ارگانهاوتمیزی خون میدانند که من اسم آنرا «سیستم خوددرمانی بدن » نام گذاشته ام که چون سموم مهار شده و تجزیه شده و کم خطررا به خون میدهند(وخون پاک فدرت کنترل بیشتری دارد که کثافات راازحرکت خودسرانه بازداردو به بیرون بدن اسکورتشان کند) تااز طریق کلیه هابه بیرون دفع کند، لاجرم درطول این مسیر،شخص احساس درد موقت میکند،و بستگی دارد که نوع سم و کثافات چگونه باشد،دردها هم فرق دارند، واین یک حرکت سازنده و مفید و مهم بدن است که بعقیده من هر گز در علم داروئی مورد توجه قرار نگرفته است واز تاریخ شروع این علم داروئی و شیمیائی،
این اصل مهم مدنظر نبوده است هم . لوئی پاستور کاشف میکرب و هم روبرت کخ وسایرین پایه گزاران داروهای سمی وشیمیائی دیدبشررا به انحراف کشانده اندوهمه رابه مبارزه بااین سیستم ناشناخته ولی بسیار مفید کشانده اندکه برای متوقف کردن حرکت های این سیستم انواع داروهاراتجربه میکنند تا ببینند کدام موثر تر است در متوفف کردن فعالیت های سازنده «سیستم خوددرمانی بدن که برای دفع واقعی بیماریهاداشته تلاش میکرده!» وقتی داروئی بتواند این حرکت رااز سلولها وارگانهای تلاشگر بگیرد،که فادربه پاک شدن خود نشود، درد مریض پنهان میشود، اما با چه قیمتی ؟ به قیمت ضایع ومعلول کردن سلولهاو ارگانهای تلاشگر که میخواستند بدن را پاک کنند سموم و کثافات رااز خوددور کنندو سلولها راباز سازی کنند که درد و ناراحتی موقت پدید می آمده و میبایست با تغییر تغذیه به این حرکت مفید و اساسی سرعت وجهت جروج از بدن بدهند (با پاک نگاه داشتن گردش خون وفرصت دادن به سلولهای تلاشگر که سموم خود را در خون نسبتاتمیزتر و بی خطر،رها سازند و خوددرارگان مربوطه به فعالیت تخصصی سازندگی خویش بپردازند،)پس باید با تغییر تغذیه و قطع ورود سموم خارجی، به این سلولهای تلاشگر،نیروهم برسانیم و فرصت بدهیم تا سریعتر سلولهارا تمیز کند و مارا درمان واقعی نماید
، از این روهرکس بادوا و بیمارستان خود را بظاهر خوب کرده است، درمان واقعی نشده است و دورانی را باید در نقاهت بگذراند تا بدن خودش، به نحوی باجانشین سازی کمبودآن سلولهای معدوم شده، بدن شخص را بسازد،
و چون این وضع مکررگردد و مرتب دارو به مبارزه با این سیستم برخیزد، عوارض داروهاظاهرشده و غیر قابل انکار می شود.
روش من،قطع فوری همه داروها است تلاش برای تقویت خون درگردش شخص است که باتصفیه خون از طریق غذاهای زنده که دراثرسالهاتجربه ونیز مطالعه پرسشنامه شخص مریض تعیین میکنم است چون این مطالب، درهیچ دانشگاهی هنور نیامده است.
این فلسفه میگوید بدن، فعالیت مضره ندارد ،یا بدن هرکاری میکند در راستای صلاح ومصلحت شخص است و بنابراین ،همه آنچه که دنیای امروز، آنهارا بیماری نامیده است !! و حرکت بد میدانند !! از دید من حرکت های مثبت و مفید بدن هستند که برای پاکسازی تن، بدان شکل جلوه گیری می کنند مثل سرماخوردگی ها، سردردها، میگرن ها، اسهال ها، استفراغ ها،تمرسر ها، تمرسینه ها یارحم ها، دردهای مختلف وخارشها،ودمل ها، جوش ها، زخمها، جوش صورت ها، معروف به جوشهای غرور جوانی، کم کارشدن غده ها،کلیه ها،ورم کلیه ها،سکسکه ها،عطسه ها،و . و. . و . و. این ها هیچکدام حرکت های منفی بدن نیستند، این حرکات علت نا متعادل شدن بدن شخص نیست بلکه معلول ورود سم و کثافات ودارو به بدن است واین حرکات(که اسم بیماری گرفته است)همه تلاش مفید بدن درجهت پاکسازی تن مااست که جلوه ظاهری آن ناخوشایند می نماید بلکه مجبور شده اند که مقداری کم و بیش از سلولهای خود رازندانبان سموم زیاد بدن شخص کنند،! و تلاشهای «سیستم خوددرمانی بدن» هستند برای درمان واقعی شخص و نباید بر سر راه اینگونه تلاشهای مفید بدن، مانع سازی کردو چون علم امروز متاسفانه ریشه را نمیداند این گونه حرکات مفید را، اشتباها، بیماری می نامد وباآن(نه مخفی بلکه علنا وبا افتخار)به مبارزه می پردازد!! دولت ها و مردم خیر و دلسوز جامعه هم، اشتباها به این موسسات تحقیقاتی پول و سرمایه میدهند تا از دل و قلوه و روده حیوانات مرده وبامخلوط با مورفین و تریاک وانواع مخدر و سمی، دارو درست کنند!! و آزمایش کنند که چه نوع زهری بر چه نوع سلول تلاشگری!!موثرتراست!تا پاسبان بدن راکم کنند و مواد مخدر کننده بتواندبدون حضوراین سلولها، شخص را بی درد کند!!و اگر بدن کسی قوی بود و بازسلولهایش راه مبازه بااین نوع سم را آموخت، داروی ناشناخته دیگری را تجویز میکنند،و مکررودر هرچندساعت باید خورده شود تا امکان بازسازی راازسلولهای تلاشگر بگیرند!!،سرهای مردم بیچاره را میشکافند!!تا مجتمعی ازاین سلولهای تلاشگر ومفید شخص(تمرسر) را که با قدرت تمام سموم وکثافات خون را، در خود زندانی کرده اند تا مغز را از پادر نیاوردوشخص رابکشد، خود!!بیرون می آورندو شخص رادرخطرمرگ واقعی میبرند!!باچاقوهای تیزوعلنی،! سینه ها را می درند!!و زیبائی خانمهارااز آنها میگیرند! تا مجتمعی از سلولهای خوب و تلاشگرش(تمرسینه) را از سینه اش بیرون بکشند!! که با فداکاری سموم شیر را در خود جمع کرده است تا به حلق نوزاد منتقل نشود و نوزادرا مریض ومعلول نسازد!! رحم هارادرمیآورند!!بجرم داشتن سلولهای تلاشگر که کثافات خون رابا فداکاری درخود جمع کرده اند تا به نطفه منتقل نگرددو محوطه پرورش نطفه بچه، تاحدی مصون بماند! دست و پاها را میبرند!!که سلولهای تلاشگر آنجا،خبر ازوجود سم ندهد ودردمنعکس نکند و صاحب تن را به تمیزخواری وزنده خواری وپرهیزازمرده خواری آگاهی ندهد،!! ونیزمحیط تن مریض راآماده دفع سموم نمی کنند بلکه باانواع داروهای بازهم سمی،برکثیفی بدن می افزایندتابلکه درابن نبرد اشتباه!!صدها ساله!، سلولهای تلاشگر رااز کاربندازند! لاجرم درد و ضعف و تب مریضهای قوی بنیاد،طولانی میشودچون دربدن شخص یک نبردابله هانه درافتاده است از یک طرف دارو ها و سموم وغذاهای مرده،از طرف دیگرتلاشهای ارگانهای مختلف شخص در مهار این کثافات به قیمت کم شدن کارهای ارگانیکی غذه ها و ارگانهای بدن تا اینکه یکی بر دیگری مسلط گردد!! و از یک بیماری به یک بیماری دیگر میرسد چون سلولهای بیشتری زندانبانان سموم میشوندو یا به قطع عضو میکشانند و و و ،
همه این اعمال از روی ناآگاهی و کم دانشی صورت میگیرد والا بدنه جامعه درتلاش نوآوری و حقیقت جوئی است وحرف حق ودلسوزانه را پشتیبانی میکند، نباید با داروهای باز هم سمی این حرکات خوب را متوقف کرد.
امروزمن این پیام انسانی رابدینوسیله به جهانیان بازهم تکرارواعلان می کنم.
آنچه که بدن را به این روزدرآورده، عوامل بیرونی هستندو نه درونی و باید از ورود عوامل بیرونی مزاحم،
جلوگیری کرد تا «سیستم خود درمانی بدن »(این کشف نوین )عامل مزاحم(اصل بیماری)را، خود شناسائی کرده و خود،از بدن دفع کند.
و باز این فلسفه میگوید که «میکرب و عملکرد مضر آن » یک نتیجه گیری غلط است که از زمان لوئی پاستور تا کنون بی خودی ذهن بشر را به آن مشغول ساخته است.
فلسفه من میگویدکه این شکل ظاهری وعجیب وغریب(که میکرب و ویروس نام گرفته است)، همه، همان سلولهای فداکاروتلاشگرومتخصص وخوب خود بدن است که در مبارزه با عوامل خارجی (در اثر غذای بد یاورودانواع سم داروها در یدن یا هوای آلوده و فاسد بیرونی وارد قلمروی بدن شده است و اینها آن مفاسد را شکار میکنند ومجبورند که شکل خودرا بنا به اقتضای مبارزه تغییر دهند، سلولهای فداکار هستند و مستحق مواظبت هم میباشند و تغییر شکل ظاهری آن بنا به مصلحت و ماهیت مبارزه با آن مفاسد خارجی بوده است و البته از فعالیت عادی ارگانیکی خود هم باز میمانند تا به یک ماموریت مهمتری برای دفاع از کل بدن بپردازند.
وقتی بدن من کثیف نباشد، بود و نبود اینگونه سلولها که به اشتباه میکرب یا ویروس نامیده شده اند، در بدن من، مهم نخواهد بود و من همچنان سالم هستم چون این ها، پاسبانان بدن من هستند ودر شکارکثافات هستند، چرا بدنبال داروئی بگردم که پاسبانان تن خودم را نابود سازد؟!! چندوقت پیش در مجله علمی ساینز خواندم که پژوهشگرهای دانشگاهی در لس آنجلس، بسیارشگفت شده بودند که دیدند دربدن برخی از شامپازه ها، به حد فراوان ویروس ایدز
hiv است اما آنها مریض نیستند و سیستم دفاعی آنها100% هم فعال است، این دانشمندان عزیز و پژوهشگر بیایند و جوابشان رادراین مقاله هاومصاحبه های من که از ده ها سال است گفته ونوشته ام پیدا کنند ویا در این مقاله و مصاحبه، ببینندو اینقدر بدور خود نگردندو به دنبال داروهای پولساز نباشند بلکه در تلاش حقیقت جوئی باشند.
برای اینکه این قسمت فلسفه رابهتر متوجه بشویدبه یک مثال متوسل میشوم.
بدن انسان رایک کشور فرض کنید، که سلولهای آن، همان مردمان وموجودات زنده آن کشورهستند،
و ارگانهای بدن که مجتمعی ازسلولها هستندکه وظیفه ای معین در بدن دارند هم مثل سازمانها وتشکیلات کشوری هستند
که از کارکنان بسیار برخورداراست و کار معینی راباید انجام دهندتاارگان آن مملکت خوب بگردد
و فرمانده کل وشخص اول وموثرکشورهم، مغزاست که مواظبت ویژه و مهمتری رامی طلبد.
در زمان صلح که هیچ نیروی خارجی آن کشوررا تهدید نمیکند، همه ارگانها به کارهای عادی خود مشغولند، نانواها به کار نان پزی مشغولند
و سازمان آب هم مصرف آب ساکنین کشور را فراهم میکنند،اداره پست و کارکنان آن به امر نامه رسانی میپردازند، دانشگاه ها به کار تعلیم و تربیت مشغولند وسایل حمل و نقل عمومی وخصوصی طبق نظم ومقرراتی در رفت و آمد هستند
ودادگاهها هم طبق قوانینی درایجاد نظم درآن کشود می کوشنددرکشور بدن هم قلب و سلولهای آن به کار عادی خود مشغول است و کلیه و سلولهای آن نیزو همچنین شش ها ودستگاه تنفسی وکبد و روده ها و غیره در آرامش و به کار خود مشغولند.
حال اگر کشوری مورد تهاجم قرار گیرد، بستگی دارد که نوع حمله چطوری بوده و از کجا صورت گرفته باشد،
آن قسمت مملکت دستخوش نا آرامی میشود و در اثر ادامه وضع ، کم کم به همه قسمتها این نا آرامی ها و جنب و جوش برای مقابله بوجود می آید،
ابتدا نیروهای نظامی به مقابله میپردازند و اگر وضع وخیم بود مردم همه برای مقابله مهیا میشوندو دیگردر نانوئیها و سازمان آب واداره پست و سایر ارگانها وضع عادی نخواهد بود و برخی از این افراد برای مقابله بهتر
خودرابه وسایلی مجهز میکنند که اصلا با حرفه خود که نجاری و یا نوائی و یا کارمندی بوده تفاوت دارد تا از یک مهمتری که خود مملکت باشد محافظت کنند.
در کشور تن هم همینطور است وقتی ازدهان(دارو یاغذای بد، بدن را بمب باران میکند) یااز راه پوست(تزریقات و یا در اثر تصادفات )عامل خارجی بد،
تعادل بدن را تهدید میکند ابتدا دستگاه گوارشی یا پوست و غیره با آن به مقابله برمی خیزند
و اگر عامل بیرونی وسیع باشد و حمله ها مکرر باشد (بدغذائی مکرر باشد مصرف دارو مکرر باشد)سلولهای بیشتری به مقابله فرا خوانده میشوندو
نوع تجهیزات هم بنا به ماهیت ونوع تهاجم، ابداع میشود و سلولها بدان مجهز میگردند
و دیگر ازکار کردارگانیکی خود باز می مانندو ان ارگان کم کار موقت میشود
تا سلولهایش کثافات بیرونی(خارجی ) را در خود مهار کنند و کلیه های نازنین من هم به این کار خوب مشغول بودند که تمام دکترهای متخصص و حاذق دنیا، این حرکت سازنده و مفید کلیه هایم را، یک حرکت منفی میپنداشتندو بجای اینکه من را به تغییر تغذیه تشویق کنندو فرصتی به این کلیه های فداکار بدهم تا در محیطی تمیزتر به پاکسازی تن من بپردازند(وبه سیستم خود درمانی بدن فرصت و قدرت بدهند)ابتداباداروهااین امکان راازاو گرفتندو مشکلات یک کلیه به دو کلیه مبدل شد، ووضع رااز آنچه که بودوخیمتر ساختند
(هیچکس دکتر ودارو را مقصرندانست!، همه را به حساب بدشانسی من می گذاشتند!!) تا یک پارچه همه سلولهای کلیه هایم زندانبان سموم دارووغذاهای بدشده بود و به ظاهر کلیه ها فاسد می نمود
چون بافدرت تمام سموم متعفن داروهارازندانی کرده بودندو پرازسم وکثافات بود و حتی اگربا عمل جراحی کلیه ها را بیرون می آوردند ،
باز هم،دکترهای متخصص ! روی عقیده غلط خود می ماندند که این کلیه ها فاسداست چون بظاهر بدبو ومتغفن هم بوده و ورم هم داشته که غیر عادی هم می نمود، این سلولهای تلاشگردر مغز هم به مهار کثافات میپردازند وبشکل تمر مغزی در می آورند و یا در سینه خانمها،کثافات بدن را در خود جمع میکنند و تمر سینه جلوه میکند و یا در رحم خانمها و در جاهای دیگر ، همه اینهارا سلولهای تلاشگر برای مصلحت بدن انجام میدهد و کاری مفید ومثبت است و نباید با عمل جراحی آنجا را ضایع کرد که ملیونها اشتباه جراحی صورت گرفته و ملیونها انسان نازنین بیهوده تلف شده اند!
و بهمین روال صدها سال است علم پزشکی در هیچ قسمتی به یک نتیجه قاطع و ثابت نرسیده است
چون همه در گمراهی به جستجوی میپردازندوحرکت مفید«سیستم خوددرمانی بدن» را نشناخته اند ولاجرم صدها سال از عمر این تحقیقات بیهوده هم میگذرد بدون اینکه به نتیجه قاطعی برسند!!
واگر به همین روال ادامه دهند،صدها سال دیگر هم بی نتیجه و مثل حالا دست خالی خواهند بود
این همه موسسات تحقیقاتی که در همه زمینه هاوهمه بیماریها وجود دارد خود یک اعترافی است که بشر در همه بیماریها احساس عجز و ناتوانی میکند
ولی با این وجود به عنوان درمان همان بیماریهائی که سازمان عریض و طویلی برای تحقیقاتش وشناختش دارند(مثل ایدز وسرطان قندو و . و . و . غیره )اما دارو بدست مردم بیخبر میدهند
شما که ریشه را نمیدانیدچراداروهای سمی بدست مردم میدهید؟فقط درد را نمیکشد بلکه سلولهای فعال و تلاشگر که میخواهند خودرا پاک کنند را هم متلاشی میکند و درد پنهان میشود که دردشان موقتا پنهان شودو بعد همین نوع درد ویا شدیدترازآن
که با قیمت نابود شدن سلولهای فداکار، پنهانش کردند!ودرد مریض آرام شده بود،
هولناکتر ولاعلاجتر در جای دیگر یا همانجا جلوه گری میکند
این است که این فلسفه، همه اعمال جراحی خروج ارگانی از بدن را رد میکند، همه داروها را رد میکند و خیلی مطالب دیگر که زائیده نا دیده گرفتن «سیستم خود درمانی بدن» است و در جامعه پدید آمده است را، رد میکند نابودی مرغهائی که مشهور به بیماری انفلوانزای مرغی هستند را رد میکنم که اخیرا در خبرها می ایداین ییچاره ها را فقط چند ماه از دست دامداران متخصص !، دورشان کنید تا به طمع چاق شدنشان آنها را آمپول نزنند و سمومی را بعنوان غذاهای علمی بخورد آنها ندهید و بگذارند،این مخلوقات خداهمان تغذیه طبیعی خودرا بکنند تا خود «سیستم خود درمانی بدنشان» اشتباهات دانشمندان دامداررااز تن خود بیرون کنند(دراین مورد مقاله جدانه خواهم نوشت)
کود شیمیائی برای محصولات کشاورزی کاری غلط است واین فلسفه آنرا رد میکند و پیوند های درختان میوه غلط است، و نحوه نگهداریهای فعلی میوه ها، وخیلی موضوعات دیگر، را همه رد میکند.
حال این فلسفه با این تحلیل و فرضیه و تجربه و تحقیق،صدها بیمار را شفا داده است
و ده ها نوع بیماری را خوب کرده است که اشاراتی از آن ها در سایت آمده است و سعی کنید
که به تدریج خلاصه بیشتری از پرونده های باز و بسته رادرسایت بیاورید، مثلا تمام پرونده های مریضهای شفایافته راانالیزکنیدوتحلیل و تجزیه کنید،و بدون اسم بردن نام مریض، لیستی از نام فقط داروهائی که این بیچاره هامصرف می کردند،وما همه داروها را متوقف کردیم وفقط باغذا خوبشان کردیم رابصورت طوماردرمعرض چشم جهانیان بیاورید، یا انواع بیماریهائی که این مریضهاازقول دکترهای معالجشان درپرسشنامه های خودذکرکرده اندومریضتروبدحالترشدندوبه ما مراجعه کردندو ما فقط باغذاهمه را خوب کردیم را لیست کنید و طوماردرست کنید تا جهانیان متوجه قدرت غذا بشوند که ما به چه چیزمهمی پی برده ایم وازآن چه معجزه هائی بوجودمی آید که از تشکیلات پرزرق و برق و پرخرج موسسات تحقیقاتی وتولیدات داروئیشان،دراین صدها سال برنیامده است.

سیما:

حتماوچشم،و تا عیدنوروز، من این کارمهم راآنلاین میکنم تا هدیه نوروزی ما باشد به جهانیان، سپاسگزارم
وقتتان خوش استادگرانقدر،
من میدانستم که باید شمارا به حرف زدن وادار کنم تا این کلمات گوهربار، ثبت در تاریخ علم شود.
http://www.khorsand.nl/main/archives/2002/01/oeoe_uoeuuoeu_u.html http://www.khorsand.nl/main/archives/oeuoeuoeuoeu_uoe/index.html
(خوانندگان علاقمند و متفکر را دعوت به اظهار نظر می نمائیم، تا تجربه های تلخ خود و عزیزانشان را در این رابطه برای ما بنویسند)
به امید جامعه ای بانشاط و بی بیماری . . . . .
---------------------------------------------------------
عزیزانیکه مریض نوامیدی را میشناسند،دعوت به خواندن این مقاله کنید،یا با ایمیل به همه بفرستید یا در نشریه و وب لاگ خود منتشر کنیدو اگر کسی از هموطنان عزیز ایرانی ، قادر است که این نوشته را بزبان محلی که اقامت دارد ترجمه کند، حتما اقدام کند و این پیام ایرانی و انسانی را جهانی کنیم،و نسخه ای از ترجمه را برای ما بفرستد، و دست در دست هم دهیم و انقلاب علمی را سریعتر برپا سازیم.لینک های زیر، لینکهای عکسها میباشد که ممکن است برای استفاده در روزنامه یا مجله یا تلویزون یا وب لاگ خود نیاز داشته باشید.
،درضمن هیچ مریضی نباید نگران ویزیت و دستمزد دکتر باشد، همه را می پذیرند،مخصوصا ایرانیان را
دو مقاله مرتبط «
تجربه تغذیه کبوتران» و « زمستان سرد لندن »

نظرات 24 + ارسال نظر
زهره خرسند یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:03 ب.ظ

حالت خوبه عموتولدت مبارک

سلام دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:32 ق.ظ

عالی بود،آره حق با شماست، بیشتر مردم به اصول تغذیه اهمیت نمی دهند به بهداشت اهمیت نمی دهند، و وقتی بیمار می شوند، دنبال دوا و دکتر می گردند، بدون اینکه به دنبال دلیل بیماری خودشون بروند.
مثلا مادر من ، وقتی پاش درد می کرد، یک قرصی می انداخت و فردا عوارض اون قرص را می کشید، تا اینکه بعد از مدت ها خودش هم متوجه موضوع شد، الان جند مدتی که به اصرار من به پیاده روی و غذا های طبیعی روی اورده، وضع جسمیش هم خیلی خوب شده، به ولله قبلا هر دو روز یک دکتر بود،طوری که همه جا پر از دارو شده بود، الان خودش شده دکتر ، وزنش، چربی خونش، و علائم اون اون را کنترل می کنه، و حدود یک ماه که پیش هیچ دکتری نرفته.من هم خیری از اخرین دکتری که رفتم مربوط به پام بود ندیدم.به هر حال بابت مقاله خوبتان بسیار ممنون هستیم. این هم بدونید که همیشه چیز های جدید برای بیشتر مردم باور کردنی نیست، و این پیام اخر، درواقع پزشکان و دکتر ها در درمان بیماری ها کاری انجام نمی دهند و این بدنه که با اون سیستم شگفت آور خود ، بیماری ها را از بین می بره، اگر قدرتی داشتند، بعد از چهار پنج هزار سال می تونستند، یک سلول زنده طراحی و بسازند، فقط انگولک می کنند و بس!

الهام سه‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:59 ق.ظ http:// ahmadkheshtzar@yahoo.com

سلام عالی بود.

مریم چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 01:42 ق.ظ

سلام شماره پروفسور میخواستم
من داداشم 32سالشه و سرطان چشم داره دکترها گفتن امیدی نیست به استخوان زده.اما من میگم دکترها خدا نیستن فقط وسیله هستن.ایا با روش پروفسور خرسند امیدی به بهبودی هست

سلام فوری پخته خواری را بروی وی قطع کنید وشربت انجیر به وی بدهید وسیب شیرین واب سیب شیرین و شربت عسل وآب هویج حتی یک دقیقه وقت را هم ازدست ندهید تا نزد دکترخرسند پرونده تشکیل دهید وظرف یک ماه قابل درمان است ان شاءالله
برای درمان بیماری خود درسایت زیر به پرفسور غلامحسین خورسند خرمشهری کاشف سیستم خود درمانی بدن ومقیم هلند مراجعه نمائید
khorsand.org
درسایت مذکور فرم زیر را کپی و در ورد پیست کنید و پرکنید وازطریق ایمیل برای پرفسور ارسال نمائید
http://www.khorsand.org/nl/form_a.htm
توصیه های غذائی به ایمیل شما می ایدوبرای شما پرونده اینترنتی تشکیل میشه تا بیماری صعب العلاج خود را ان شاءالله با تغذیه درمان نمایند ریشه ای همه امراض شما درمان میشود ازسونامی(زلزله شدید) سرطان که اول تیرماه 1393چند هزار پزشک درنامه به رئیس جمهور روحانی درباره اش هشدار دادند وخواستار پیشگیری شدند درامان می مانید به فضل خدا
تعرفه های درمانی را نیزدرلینک زیر بخوانید
http://www.khorsand.org/main/archives/000938.html
مشخصات فیش واریزی را به ایمیل پرفسورخورسند گزارش کنید
khorsand@khorsand.org
مثلا ساعت ...تاریخ ...مبلغ ...به حساب شمابشماره6280231450678627 دربانک مسکن با شماره پیگیری ...ازطریق الکترونیک بانک ...ازحساب ...واریزشد
تا پرونده درمانی شما را فعال نمایند

هنگامه چهارشنبه 16 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 01:10 ب.ظ

سلام خسته نباشید
ناامید تر از من فکر نمی کنم کسی باشه شوهرم دچار سرطان خون allشده از اردیبهشت 92 و الان بعد 3 بار شیمی درمانی دکترا جوابش کردن .حالش اصلا خوب نیست پلاکتش 20000 وایتش 1200 هموگلوبینش 7 .از قفسه سینه به پایین هم هیچ حسی نداره و یکساله فلج شده هیچ امیدی ندارم.خواهش میکنم زودتر جواب من بدید دکتر خررسند که چکار کنم

فوری پخته خوری را برویش حذف کن
نان وقندوشکروچای وماست وشیر وامثالهم پخته اند حذف شوند
با اب انجیر و انجیر وسیب درختی شیرین تغذیه اش کن تا فرم پذیرش را طبق میلی کهبرایت فرستادم پرکنی ونسخه بگیری

امیرسینا پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 05:27 ب.ظ

سلام
با جسمی رنجور و روحی خسته از انواع درد و مرض که هنوز پزشکی نهتشخیص درستی داده و نه درمانی ، عاجزانه خواهش دارم نحوه ارتباط با دکتر را به هر راه هایی برایم بیان فرمایید.
ممنون و شپاسگزارتان خواهم بود

لینک راهنمای تشکیل پرونده غذادرمانی میل شد
http://nokhod1.mihanblog.com/
http://nokhod1.mihanblog.com/extrapage/1

شهلا دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:53 ب.ظ

سلام، من خانومی 28 ساله و مبتلا به آرپی هستم. میخاستم بدونم آیا روش دکتر خرسند برای این بیماری هم درمان دارد؟

"آر پی" چیست؟
کد خبر: ۳۹۹۱۴۴
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۱ - 09 May 2014
" آرپی" نام گروهی از بیماری‌های چشمی ارثی است که شبکیه را مبتلا
می‌کند. کاهش دید در بیماری آرپی تدریجی اما پیشرونده است و
معمولا افراد مبتلا این بیماری دید خود را بطور کامل از دست نمی‌دهند.

به گزارش ایسنا، دکتر محمدرضا اخلاقی - فلوشیپ بیماری‌های شبکیه چشم با بیان اینکه آرپی یک بیماری چشمی است که درآن شبکیه چشم ملتهب می‌شود، اظهار کرد: شبکیه بافت حساس به نور چشم است و در صورتی که دید بیمار کاهش یابد و مواد رنگدانه‌ای چشم ته نشین شوند فرد به آرپی مبتلا شده است.

وی با اشاره به اینکه در باور عمومی به آرپی "شب کوری" گفته می‌شود، افزود: بیماری آرپی یک بیماری ارثی است و انواع مختلفی دارد به طوری که در برخی موارد ممکن است در خانواده‌ای به صورت غالب 50 درصد فرزندان به این بیماری مبتلا شوند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با اشاره به اینکه درحال حاضر عوامل ارثی متفاوتی در بروز بیماری آرپی نقش دارند، اضافه کرد: اغلب علت اصلی این بیماری کاهش توانایی شبکیه در مقابل نور است و توانایی واکنش در مقابل نور را ندارد و در نتیجه آسیب می‌بیند.

اخلاقی با بیان اینکه بیماری آرپی یک بیماری نسبتا شایع است، گفت: بر اساس اطلاعات گذشته حدود یک نفر از هزار نفر به این بیماری مبتلا می‌شوند و از نشانه‌های بارز این بیماری پیش‌رونده بودن آن است به طوری که که ابتدا دید فرد طبیعی است اما به تدریج علام اولیه بینایی فرد در نور کم، کاهش می‌یابد.

وی تصریح کرد: ممکن است بیمار در روز مشکلی در بینایی نداشته باشد اما به تدریج با پیشرفت بیماری دید بیمار به ندرت کاهش می‌یابد.

این فلوشیپ بیماری‌های شبکیه چشم با بیان اینکه سن ابتلا به آرپی متفاوت است، خاطرنشان کرد: این بیماری انواع مختلفی دارد و ممکن است فردی در جوانی و دیگری در میانسالی به آن مبتلا شود و تنها در یک نوع از آرپی نوزاد در بدو تولد با دید کم به دنیا می‌آید.

مبتلایان به آرپی عضو فعال جامعه هستند

اخلاقی درخصوص اینکه آیا بینایی بیماران پس از ابتلا به آرپی به صورت کامل از بین می‌رود، گفت: این بیماران به صورت کامل نابینا نمی‌شوند و تنها در نور کم قدرت بینایی کاهش می‌یابد به طوری که عملکردهای معمول این بیماران با اختلال رو به رو می‌شود.

وی با اشاره به اینکه آرپی یک بیماری ژنتیکی است که در هرسنی امکان ابتلا به آن وجود دارد، افزود: بروز آرپی در افرادی که این بیماری به صورت مادرزادی در آنها نهفته است در هر سنی امکان دارد.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با تاکید بر اینکه در حال حاضر درمان قطعی برای معالجه بیماری و یا جلوگیری از پیشرفت آرپی وجود ندارد، تصریح کرد: البته با ساخت شبکیه‌های مصنوعی می‌توان حداقل دید و بینایی را برای بیماران فراهم کرد اما ساخت این شبکیه‌ها هنوز حالت تجاری پیدا نکرده است.

اخلاقی با اشاره به اینکه مناسب‌ترین روش تشخیص بیماری آرپی، معاینه داخلی چشم است، گفت: اگرچه این بیماری در اغلب موارد موجب از کارافتادگی فرد می‌شود اما می‌توان با آگاهی دادن به بیماران، آن‌ها را برای سازگاری با شرایط جدید آماده کرد.

وی خاطرنشان کرد: اگرچه افراد مبتلا به آرپی با کاهش دید و بینایی فعالیت‌های خود را انجام می‌دهند اما عضو فعال جامعه محسوب می‌شوند.
----------------
پاسخ میل شد
==================
ادرس میل خطا داد برگشت خورد
-------------------
ان شاءالله با روش دکترخورسند قابل بهبود است
ایشان هزینه میگیرند وحدود 500هزارتومان باید پرداخت کنید
غذاهای پخته درطول درمان که سه ماه خواهد بود حق ندارید بخورید وباید زنده خوری کنید مثل عسل و انجیر وزیتون واجیل خام وسبزیجات وریشه ها واب میوه طبیعی ووو
ابتدا فکر کنید بعد فرم پذیرش ایشان را پرکنید که هزینه بی جهت نکنید چنانچه مایل بودید اطلاع دهید بیشتر راهنمائی کنم

سمانه خدادادی یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 03:11 ب.ظ

سلام ,من خیلی خوشحالم که تونستم اتفاقی این سایت رو باز کنم و این مطالب رو بخونم,راستش من مشکلات زیادی دارم ,اما مهمتر از همه مشکلی هستش که چند ماهییه گرفتار ان شدم,من با علایمی چون ترشحالت غلیظ و شدید زرد رنگ و درد ناحیه لگن و سوزش شدید ادرار مراجعه کردم و برای من زخمهای دهانه رحم و عفونت فوق العاده شدید تشخیص دادند,من روش تزریق عسل اقای روازاده رو طبق نظر یکی از شاگردانشون انجام دادم ,نه تنها خوب نشدم بلکه چند روز بعد از تزریق عفونت فارچی هم به اون مشکل اضافه شد,الان تحت درمان دارویی هستم اما پیشرفت زیادی حاصل نشده,خواهش میکنم بهم بگید روشهای شما کمکی به من میکنه یا نه,خیلی ممنونم.

ادرس ایمیل شما اشتباه است رد پاسخ زد
نیاز به دارو درمانی نداری با غذا ی زنده که اتش ندیده باشد ظرف 15روز همه دردهایت ریشه کن میشه ان شاءالله

saeed چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:36 ق.ظ

سلام خسته نباشید من مشکل کلیه دارم و مدت 4 سال دیالیز صفاقی میشم ایا با روش شما خوب میشم

بله
ان شاءالله
پاسخ میل شد

رضا شکوری یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 06:00 ب.ظ

باعرض سلام وخسته نباشی خدمت شما شرمنده برای چاقی وریزش موشدیدوجوش زیاد درسروصورت

پاسخ میل شد

مهناز پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 07:25 ب.ظ

لطفا ادرس تونو بدید
به کمکتون احتیاج دارم

پاسخ میل شد

زیبا شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 02:32 ب.ظ

سلام
من طبق آزمایشات خود ایمنی بدنم بسیار بالا هست و در سن 9 سالگی تا دو سال تیروئید سمی پر کار داشتم و درمان شد در سن 17 سالگی دچار یائستگی زودرس شدم و هیچ دلیلی برای این مورد به غیر از خود ایمنی اعلام نشد و همچنان این مشکل در من ادامه داره در حال حاضر دچار مشکل رماتیسم مفصلی شده ام و درمان را با داروی هیدروکسی کلروکین شروع کرده ام و به گفته دکتر امکان دارد این خود ایمنی بالای من باعث ایجاد بیماری های دیگر هم بشود من خیلی تحقیق کردم لطفا راهنمایی بفرمائید چطور می تونم این مشکل خود ایمنی را برطرف یا کنترل کنم
ممنون

سلام
آدرس ایمیل شما اشکال دارد پاسخ برگشت خورد
رماتیسم با غذا درمان میشه

محمدرضا پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 09:56 ب.ظ

درمان بار روی زبان که ایجاد بوی دهان میکند چیست؟

سلام
بار روی زبان به علت پاکسازی خون است که سم به این شکل دفع شده است وخوب است گاهی به شکل جوش بیرون می ریزد گاه بشکل بارزبان وگاه به شکل اسهال وگاه به شکل دیگر
سعی کن روزی یک بار پخته بیشترنخور
روزی که سرما میخوری فقط شربت عسل بنوش 24ساعت سریع رفع میشه
بوی دهان هم ناشی از بد غذائی وپخته خوری است که اجازه نمیدهی هضم شود دوباره غذا میخوری
لیموترش بعد غذا بخور یا آبغوره بعد

ABBAS شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:16 ب.ظ

مطالب بسیارگوهربارومفیدبودانشالله خداوندعمرپرفسورخرسندرازیادترکند

زیبا جمعه 27 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 08:28 ب.ظ

سلام من دچارکم کاریه تیروئیدشدم دردگلوهم دارم.27سالمه . موهای سمت چپ سرم کامل ریخته چندقسمتم سکه ای ریخته.میشه راهنماییم کنید

15روز اصلا پخته نخور ومیوه اهی گرم ومثل سیب وانجیر خشک وخرما وعسل وسبزیجات وامثالهم استفاده کن بعد سه شب شیر37درجه حرارت بده بخور بعد برگرد به پخته تکی
ایمیل بگذاربهترراهنمائی بشی

تراب عبداللهی یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:56 ب.ظ http://Gilaanjaan

باسلام واقعا مریضی را با خود درمانی برطررف کردید

سلام
ایمیل شما اشتباه یا غیرفعال است

مریم سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:13 ق.ظ

سلام من چندسال پیش بکارتم روازدست دادم راحلی وجوداره اقای دکترخرسند لطفا جواب بدین

سلام
ادرس ایمیلت اشتباه است یا غیرفعال است

پدرام یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 11:36 ق.ظ

سلام پدرام هستم 37 ساله یک سال لوپوس گرفتم لطفا راهنماییم کنید

سلام
ادرس ایمیل را اصلاح کن

فاطمه یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 12:53 ب.ظ

سلام، زنی 20 ساله هستم، در سن 17 سالگی حامله شدم ولی بچه داخل شکمم مرد، الان دیگه حامله نمیشم، عکس رنگی گرفتم گفتن رحمم دوشاخه کامل هست، و تنبلی تخمدان شدید دارم. خواهش میکنم منو راهنمایی کنید

برای راهنمائی ایمیل فعال نیازداری

یوسف یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 01:04 ب.ظ

سلام روز بخیر، چهار ماه هست که متوجه شدیم بابام سرطان خونm. M داره، و سه ماه داره شیمی درمانی میشه، ولی خوب نشده، خواهش میکنم راهنمایی مکنید متشکرم

سلام
اگرایمیل فعال نداری به خانم مریم ببر حسینی رجوع کنید
درمان سرطان ، ایدز ، دیابت ،فشارخون ،چربی خون درانجمن تغذیه طبیعی تهران
خانم مریم ببر حسینی رئیس انجمن تغذیه طبیعی ایران روزهای 1و2و5شنبه وجمعه ازساعت 12تا 18هست
تلفنش درتهران 9121164828
44804556
با پرهیز از پخته خوری بیماری ها را درمان میکند
شماره ثابت بگیری گویااست ادرس میده درتهران
یعنی کد 021شهرستانی ها باید بگیرند

نیما جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 07:27 ب.ظ

من که غذا درمانی رو انجام دادم خوب نشدم هیچ دچار چن تا بیماری خطرناک دیگه هم شدم یکیش سرطان تیروئید بود .عزیزان گول حرفای اینایی ه مغازه بازکردنو نخورید خیلی خطرناکه من انجام دادم اما الان هرروز ارزوی مرگ میکنم خودمو سرزنش میکنم

بنام خدا
کتاب قابلمه را ترک کنید نوشته هلموت واند میکر آلمانی تا بدانید که سرطان یعنی کثیفی خون وبا انگو ر خوب میشه ودانشمندان خون افراد ایدزی را روی میمون ها ازمایش کردن چون میمون ها میوه میخورند هیچ کدام به ایدز مبتلا نشدند وفرضیه پاستور که ویروس عامل بیماری است ابطال گردید ه است اینها یک گروهی هستند درنت تبلیغ وارونه برای دارودرمانی میکنند

سارا دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:42 ق.ظ

من دقیقا از یک سال پیش دچار گزگز دست و پا شدم ک با مراجعه به دکتر و انجام ام آر آی دکتر تشخیص داد که ممکنه از اعصاب باشه و داروهای اعصاب تجویز کرد به مدت ٦ ماه الان چن ماهه داروها رو طبق نظر دکتر قطع کردم
ضمن اینکه ویتامین دی روی ٧ بود و آمپول زدم بعد از اون هر از گاهی گزگز دست و پا داشتم ولی الان دو هفته ای میشه که انگشتای دست و پام خیلی تیر میکشه و درد میکنه
داغون شدم دیگه
نمیدونم به چه علته
آیامیتونه از کمبود ویتامین باشه ؟
باید چیکار کنم؟

سلام
وزن وقد را بنویس تحلیل بشه
علتش پخته خوری زیاداست است که املاح معدنی لازم بدن ازبین رفته وگرسنه هستی
صبح ها میوه بخور تا ظهر وبعدازظهرها ازسبزیجات وریشه ها ومغزهای گیاهی استفاده کن مثلا شب 5عدد بادام درختی خام بخور
دوش افتاب هم بگیر
چون اب شهری کلردارد وسرطان زا است اب لیموترش برش بده دران بریز بخور

پریسا یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 04:30 ب.ظ

سلام.خانمی 30 ساله هستم از اوایل کودکی درد در مچ پا و زانو داشتم ..در سن 22 سالگی شدت گرفت وبه شکل قفل کردن زانو و خشکی مفاصل عود کرد که دکتر جراح پیازکلودین رو تجویز کردن در زمان مصرف خوب بودم ولی قطع کردم به همان وضعیت برگشت.یکبار هم تورم پشت دست رو تجربه کردم .و گاهی انگشتان دستم تیر میکشند.سن 28 سالگی ازدواج کردم در سال اول به ضایعاتی شبیه تبخال تناسلی مبتلا شدم که جهت تشخیص ازمایشاتی انجام دادم که مرکز بیماریهای عفونی خون رو پاک تشخیص دادند ولی همچنان نزدیک عادت ماهیانه سوزش ناحیه واژینال و خشکی شدیدتر مفاصل و دردناک رو تجربه میکنم.. حدودا یکماه پیش دچار سردردهایی شدم که تابحال تجربه نکردم یک شب به قدری شدت گرفت که مرگ رو جلوی چشمام دیدم بعد از اون ام ار ای دادم که چیزی نشون نداد وودکتر اعصاب یک کپسول آلوینتا ویک قرص متورال تجویز کردن ولی سردرد ها گرفتگی عضلات گردن همچنان ادامه دارند شبها بیشتر میشه سردردهام .خوابم هم زیاد شده دچار افسردگی و ناامیدی شدم.علاقمند به بارداری هستم ولی نگرانم.
خواهش میکنم راهنمایی کنید.

سلام
ادرس ایمیلت اشتباه است
روغن زیتون بکر (با بو) تصفیه شده نباشد بخور با غذایت مرتب
شب ها غذااهای کلسیم دار بخور مثل پودرسنجد یا سویق سنجد (همان پودر سنجد که بدون روغن تف بدهی میشود سویق )ونیم ساعت بعدش هضم میشه خرما بخور که کلسیم جذب بشه
کلسیم روز جذب نمیشه نخور وشاید سردرت هم ناشی ازکم خونی وطبع سرد باشد والان هم هوا سرداست مضاعف میشه دردت
15روز هیچ نوع پخته ای نخور خون شما تمیز وجریانش بهتربشه
هیچ نوع داروئی نیازنیست بخوری بجایش شربت عسل بنوش یا روغن زیتون بخوریا صبح ناشتا مویز بخور یک قاشق (کشمش سیاه درشت )
روزی اندازه یک بندانگشت فلفل قرمز با گردو یا خرما بخور که دهان سوزش نداشته باشد یا کمتربشه برای رقیق وجاری شدن خون مفیداست وشیره انگور وتمبرهندی و الوبخارا هم خوب است استفاده کن منتهی الوبخارا تیزابی نباشد شب ها انجیر استفاده کن 5عدد و5عددمغزبادام درختی خام
صبحانه میوه ابداربخور مثل سیب درختی که هفته اول پرزهای معده بازاست اشتهای کاذب رخ میدهد ولی ازهفته دوم طبیعی میشه برایت
ناهار سالاد کاهو با کشمش قهوه ای وروغن زیتون بخور وزردک ایرانی به ان اضافه کن اگر بود
قارچ هم خوب است با سبزیجات مختلف یا دلمه طبیعی مثلا خرما را لای کاهو یا برگ کرفس یا تربچه میکنی میخوری
کتاب طلای سبز مریم ببرحسینی را تهیه کن بخوان
با این شماره تماس بگیر بگو برایت بفرستند09121164728
یا کتاب ارمغان الهی غذاهای خام گیاهی جمشیدخدادی را تهیه کن
یا کتاب اب درمانی الکسی سوفورین ترجمه محمد جعفرامامی
با اثار عباس تبریزیان خانمش سرطان داشته خودش درمان کرده با طب قرانی تجربه اش عالی است

فرهنگی بارنشسته دوشنبه 4 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:08 ق.ظ

تیتر مطلب خوب و اما حجم آن خسته کننده. علی الخصوص اگر بیماری بخواهد بخواند و استخراج مثبتی را رونمایی کند! >>>

سپاس ازتوجه ونقدتان ، مطلب مورد نیازتان بصورت قاعده باید استخراج شود مثلا سن من 50سال است طبع سنی من سردوخشک است ضمن رعایت تغذیه وسازگاری ان با طبع ، درهم برهم نباید بخورم تا اعصابم تقویت گردد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد