
جملاتـی آمـوزنده از دکتـر ویـن دایـر
( تقدیم به همه آنهایی که دوستشان داریم )
دنیا مانند پژواک اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی: "سهم منو بده..." دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: "سهم منو بده..." و تو در کشمکش با دنیا
دچار جنگ اعصاب می شوی. اما اگر به دنیا بگویی: "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟..."
دنیا هم بتو خواهد گفت: "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟..."
هر کس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به کسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خود
خواهد دید، چرا که هرکس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است.
به هر کاری که دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید،
زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است.
درستکارترین مردم جهان، بیشترین احترام را بسوی خود جلب شده می بینند،
حتی اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتیها قرار گیرند.
تنها راه تغییر عادتها، تکرار رفتارهای تازه است.
اگر شخصیت خود را با فعالیتهای شغلی خویش میسنجید،
پس غیرواقعی نیست اگر بگویید وقتی کار نمیکنید فاقد شخصیت هستید.
برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را
در وجود خود شناسایی و ریشه کن کنید.
از مهم ترین کارهایی که به عنوان یک آدم بزرگ می توانید انجام دهید
اینست که گهگاه به شادمانی دوران کودکی برگردید.
اگر مختارید که بین حق به جانب بودن و مهربانی یکی را انتخاب کنید، مهربانی را انتخاب کنید.
دروغ انفجاریست در اعتماد به نفس تو.
انتخاب با توست، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان
یا بگوئی : خدا به خیر کنه، صبح شده ...
به دل خود مراجعه کنید و نسبت به تمام کسانی که در گذشته از دست آنها ناراحت شده اید
احساس محبت نمایید. هر جا ناراحت شدید اقدام به بخشش و عفو نمایید.
عفو و گذشت پایه بیداری معنوی است.
عشقم نثار کسیست که با دستپاچگی در جادهها از من سبقت میگیرد. به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده است، کمی پول بیشتری میدهم. بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت میروم و سعی میکنم به آن محیط عشق ببرم. در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشیدن عشق است و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی میکنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم.
آنان که به قضاوت زندگی دیگران می نشینند، از این حقیقت غافلند که با
صرف نیروی خود در این زمینه، خویشتن را از آرامش و صفای باطن محروم می کنند.
الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم
بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم
پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که
بخشیده می شویم و در مردن است که حیات ابدی می یابیم.
وین والتر دایر (Wayne Walter Dyer) در ۱۰ مه، ۱۹۴۰ در شهر دیترویت از توابع ایالت میشیگان، ایالات متحده به دنیا آمد. او یک عارف، روانکاو، نویسنده و سخنران است. کتاب قلمرو اشتباهات شما در سال ۱۹۷۶ در حدود ۳۰ میلیون نسخه فروخت و جزء یکی از بالاترین فروش کتابها در تاریخ شد. وین دایر در سال ۱۹۸۷ به عنوان بهترین سخنران ایالات متحده شناخته شد. |
بارعایت ده نکته زیریک انسان خوش صحبت شویم
http://zendegiirani.persianblog.ir/post/2933/
در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود.
شاید شما هم با دیدن عنوان این مطلب بگویید یک حرف زدن ساده که دیگر این حرف ها را ندارد اما اگر بدانید که در خیلی از کشورها برای آموختن همین ۱۰ اصل گفت و گو انجمن دارند و کارگاه می گذارند و آن را با فرمت های مختلف، به کوچک و بزرگ یاد می دهند چه؟
اگر بدانید پشت این مهارت ها، ایده های بزرگ فلسفی است که می شود با آن ساعت ها پز روشنفکری داد چه؟ اگر بدانید خیلی از موفقیت های ریز و درشت تحصیلی و کاری و خانوادگی تان به همین مهارت داشتن در گفت و گو بستگی دارد چه؟ اگر پشت بسیاری از دلخوری هایتان از دیگران رعایت نکردن یک یا چند تا از این ۱۰ مهارت باشد چه؟
۱ – جانبداری
طرف نظر خودتو را بگیر!
شاید با دیدن مهارت های دیگر این سوء تفاهم پیش بیاید که گفت و گو یعنی اینکه انسان خود را با آنچه دیگری می گوید، وفق دهد و از نظرات خود صرف نظر کند اما تسلیم و دنباله روی با روح گفت و گو منافات دارد.
برای همین اینکه بتوانیم از نظر خودمان دفاع کنیم، خودش یک بخش از گفت و گوست. اگر ما ریشه های حرفی که می زنیم را بشناسیم، راحت می توانیم از حرف خودمان دفاع کنیم. یادتان باشد صداقت اینجا هم شرط است. اینکه ما بگوییم چه تردیدهایی داریم و اینکه از دیگران برای تکمیل نظرمان کمک بگیریم هم بخشی از جانبداری ما از نظر خودمان است.
۲ – موضع یادگیرنده
دانش آموز باشید نه استاد!
« نه، صبر کن »، « نه اینجوری نیس، بذار من بگم ». احتمالا شما هم در گفت و گوهایتان از این جمله ها زیاد شنیده اید یا برعکس، زیاد آنها را به کار برده اید. راستش خیلی تقصیری ندارید. ما جوری بار آمده ایم که دلمان می خواهد بیشتر در نقش یک عالم همه چیزدان در گفت و گوها ظاهر شویم تا یک مشتاق به دانستن. فکر می کنیم که ما بهتر بلدیم، بهتر می دانیم و ودر پاسخ به صحبت دیگری اولین حرفی که به نظرمان می رسد، این است که بگوییم «نه» و حرف خودمان را بزنیم.
اما گفت و گو وقتی ثمربخش است و باعث پیشرفت و ثبات ارتباط ما با هم می شود که بپذیریم همه چیز را نمی دانیم. ما باید بپذیریم که ممکن است در مورد موضوعی که ما فکر می کنیم به آن مسلطیم، دیگری حرف تازه ای بزند که برای خود ما هم جالب است. یادتان باشد که برداشت ما فقط بخشی از واقعیت است. اولین مهارت گفت و گو همین است؛ اینکه ما در گفت و گو به جای « استاد سخنران همه چیزدان » خودمان را به جای « دانش آموز مشتاق یادگیری » بگذاریم؛ چیزی که متخصصان گفت و گو به آن می گویند: « موضع یادگیرنده.»
۳ – گشودگی ذهن
مخت را تکان بده
در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود. به زبان آدمیزاد اینکه حاضر باشید با ایده های تازه آشنا شویدو موقتا از دیدگاه های شخصی خودتان دست بکشید، یعنی اینکه ذهنتان در مقابل دیگران باز است.
گشودگی ذهن چیزی بیش از یک خصوصیت فردی است، نوعی شیوه ارتباطی با دیگران است. اگر در شروع یک رابطه حتی یکی از طرفین بتواند با گشودگی ذهن در مقابل دیگری رفتار کند خوب است ولی در ادامه برای پیشرفت یک رابطه و گفت و گوی موفق باید هر دو طرف برای عمل به چنین رفتاری تلاش کنند.
۴ – به تعلیق درآوردن فرضیات
پیش فرضتو خط بزن!
در زندگی روزمره کمتر متوجه می شویم که عینک خاصی را به چشم زده ایم که ادراک و برداشت های ما را با قاطعیت شکل می دهد و آنها را محدود می کند، زیرا این نوع برداشت در طول زندگی و از دوران کودکی در خون و گوشت ما نفوذ کرده است. ارزیابی های سریع و جهت گیری های فوری در زندگی، احساس امنیت به وجود می آورند. تنها در صورتی که بفهمیم به چه میزانی وابسته به آنها هستیم، قادر خواهیم بود در آنها تجدید نظر کنیم و الگوهای قدیمی و تله های فکری را کنار بگذاریم. ما دائم با محیط در ارتباط هستیم و همیشه در حال ارزش گذاری و قضاوت. مثلا این بهتر است یا آن؟ کدام یک بزرگتر است؟ کدام زیباتر است؟ چه چیز خطرناکتر است؟ چه کسی سریع تر یا کندتر است؟ تاثیر من چگونه است؟ بدین ترتیب با ردیفی از ارزیابی های روزانه به سر می بریم.
آگاهانه یا ناآگاهانه درباره داده های بی شماری تصمیم می گیریم، انتخاب می کنیم. واقعیت را آنطور که مناسب می دانیم، می سازیم و متوجه نمی شویم که اینها ساختارهای خودمان است. تصمیمات و اعمالمان به وسیله ارزیابی ها وتصورهای خاص ما از جهان که روی واقعیات عینی پرده افکنده اند تعیین و اجرا می شوند. به وسیله گفت و گو می توان این عکس العمل های ناخودآگاه، اتوماتیک و زنجیروار را که در اثر الگوهای ذهنی به وجود آمده اند، شکست.
برچسب ها هم قضاوت ذهنی هستند. خیلی وقت ها ما با برچسب زدن به همدیگر پیشداوری می کنیم و از همانزاویه با فرددیگر برخورد می کنیم. در این صورت توانایی ها و خصوصیات دیگر او نادیده گرفته می شود و حتی آن ویژگی ها در فرد تعطیل می شود. در صورتی که هر انسانی بالقوه دارای خصوصیات بی شماری است که در شرایط مناسب می تواند شکوفا شود. پیش فرض های خودتان را بشناسید و آنها را موقع گفت و گو کنار بگذارید.
۵ – از دل سخن گفتن
هر چه می خواهد دل تنگت بگو!
این دیگر خیلی سخت است. اینکه ما حرف واقعی خودمان را بزنیم، بدون آنکه آن را در لفافه طعنه و تظاهر بپیچیم. یک رابطه ساده اما عمیق، دقیقا از همین اصل از دل سخن گفتن سرچشمه می گیرد. «نکند این حرفی که می زنم او را ناراحت کند» مهمترین باوری است که مانع از دل سخن گفتن ما می شود. یک ور پیچیده تر از دل سخن نگفتن، این است که ما فقط برای جلب توجه دیگران حرف بزنیم، نه برای زدن حرف خودمان. اینکه از دلمان حرف بزنیم، به همین خاطر باعث گزیده گویی می شود.
۶ – گوش دادن
شنیدن از سودای جان
« چند بار باید یه حرفی رو به تو بزنم؟ »، « چرا وقتی حرف می زنم حواست به من نیس؟ »، « اون که همیشه فقط منتظره حرف خودش رو بزنه، عجیب نیس حرف تو را نشنیده »، « ببخشید دوباره می گی چی گفتی، اصلا حواسم به تو نبود »، « من که دیگه چیز برای تو تعریف نمی کنم »، « من اصلا نشنیدم تو داشتی حرف می زدی». حتما شما هم در مکالمه هایتان از این قبیل جمله ها درباره کسانی که درست به حرف طرف مقابل گوش نمی دهند استفاده کرده اید. فرق شنیدن با گوش دادن این است که شنیدن فقط یک عمل فیزیولوژیک است اما در گوش دادن، ما حرف طرف مقابل را ادراک می کنیم. بیشتر وقت ها، ما موقع گوش دادن، توجه و حضور ذهن کافی نداریم.
حضورمان بیشتر فیزیکی است. انگار داریم حرف های طرف مقابل را دنبال می کنیم ولی در واقع به چیزهای دیگر فکر می کنیم. نشان دادن اینکه داریم گوش می دهیم (با تکان دادن سر مثلا)، اینکه حرف های دیگران را قطع نکنیم، اینکه ادامه حرف هایش را خودمان نزنیم، اینکه هر جا را نفهمیدیم سوال کنیم. اینکه بین شنیدن و گفتن حرفمان فاصله باشد هم در واقع تکنیک های عملی گوش دادن هستند.
۷ – ناظر خویش بودن
به خودت نگاه کن!
« بر خویشتن خویش ناظر بودن » آخرین مهارتی است که برای ایجاد گفت و گوی بالنده به آن می پردازیم. این مهارت را می توان مجموع همه مهارت های دیگر دانست. برای عملی کردن این مهارت به آگاهی مدام نیاز داریم. آگاه بودن به خودو آنچه که انجام می دهیم، درست همان موقع که در یک گفت و گو شرکت می کنیم و از آرا و نظرات خود حرف می زنیم یا از دیگری در مورد عقایدش سوال می کنیم و حتی وقتی در سکوت به حرف های دیگران گوش می دهیم، باید سعی کنیم که به آنچه انجام می دهیم دقت داشته باشیم.
گویا خود را از خود جدا می کنیم و از بالا به خود نگاه می کنیم. بر خویشتن خویش ناظر بودن مثل این است که در لحظه ای که در یک ارتباط قرار می گیریم، به خاطر داشته باشیم که در مورد هر موضوعی که با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، همه چیز را نمی دانیم و موضع یادگیرندگی داریم و اینکه به خود یادآوری می کنیم که به دیگری احترام کامل بگذاریم، زیرا ذات انسانی قابل احترام است و ذهن خود را باز می گذاریم تا نظرات دیگران را بی قضاوت های آنی گوش کنیم و آمادگی دریافت نظرات جدید را داریم.
همچنین به خود یادآوری می کنیم که باید صداقت داشت و از دل سخن گفت و هنگام گوش دادن با تمرکز به آنچه دیگری می گوید گوش فرا دهیم، نیز به خودیادآوری می کنیم که یک گفت و گوی موفق بدون شتاب پیش می رود و همیشه فرضیات قبلی ما تمام و کمال درست نیست و نمی توان براساس داشته های قبلی همه اتفاقات و حرف ها را تفسیر کرد.
وقتی بر خویش ناظریم، به یاد داریم که به شکل سازنده ای از نظرات خود دفاع کنیم و برای روشن بودن حرف هایمان ریشه های فکریمان را درباره آن موضوع بیان کنیم و برای رسیدن به درک متقابل از احوالات و نقطه نظرات دیگران جویا بشویم.
۸ – احترام کامل
این علامت مخصوص گفت و گوست!
دومین مهارت گفت و گو « رعایت احترام کامل » است. احترام به دیگری به معنای آن است که دیگری را آنگونه که هست، به رسمیت بشناسیم و حتی بتوانیم موقتا خود را به جای او فرض کنیم و تصور کنیم که اگر در شرایط مشابه او بودیم، شاید همان خصوصیات را می داشتیم و همانطور فکر و عمل می کردیم. ممکن است آنچه را که سایرین می گویند یا فکر می کنند دوست نداشته باشیم اما نمی توانیم مشروعیت آنها را به عنوان یک انسان انکار کنیم. یک میزگرد نماد مناسبی برای گفت و گوی محترمانه است زیرا گردی میز می گوید کسی در این مجلس بالاتر از کس دیگری نیست اما برای ایجاد برابری مورد نیاز انجام گفت و گو به چیزی بیش از یک ابزار مثل میز گرد نیاز داریم؛ چیزی مثل داشتن نگرش برابر نسبت به انسان ها.
۹ – جویندگی
سوال کن!
طرح یک سوال ساده و صادقانه موقع گفت و گو، بسیار تاثیر خوبی بر طرف مقابل دارد. پرسیدن سوال هم علاقه ما به طرف مقابل را نشان می دهد و هم کمک می کند خودمان بفهمیم طرف دارد چه می گوید. متخصصان گفت و گو به این مهارت می گویند « جویایی یا جویندگی ».
یادتان باشد جویندگی، اگر دقیق اجرا نشود، ممکن است این تصور را در دیگران ایجاد کند که داریم در کارشان دخالت می کنیم. ضمنا یادتان باشد به بهانه جویندگی به دنبال سردرآوردن از شرایط زندگی و افکار دیگران نباشیم.
۱۰ – عجله نکردن
شتاب سنج داشته باش!
آقایان! خانم ها! و مخصوصا شما آقایان! گاهی طرف مقابل فقط حرف می زند که حرفش را زده باشد. بعضی وقت ها فرصت بدهید که دیگران حرف بزنند و شما فقط گوش دهید، نگاه کنید و بگذارید طرف مقابل بداند که شما فقط می خواهید گوش دهید، بدون هیچ عجله ای برای دیکته کردن راه حل هایی که شتابزده به ذهنتان می رسد. بعضی وقت ها عین کلاس اولی ها می خواهیم جواب هایمان را قبل از اینکه صورت مساله را متوجه شده باشیم، از حفظ و به ترتیب بگوییم. عجله نکنید و به صورت مساله گوش کنید.
یک دختر سه ساله انگلیسی با هوشبهر بالاتر از استیون هاوکینگ به عضویت انجمن منسا درآمد.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، آلیس آموس در آزمون هوش انجمن منسا توانست به نمره 162 دست یابد که با هوش برخی از برجستهترین روشنفکران جهان قابل مقایسه است.
آلیس در انگلستان سکونت داشته و اصالتا روسی است، در حال حاضر به زبانهای روسی و انگلیسی تسلط دارد.
وی در آزمون استنفورد بینه که پنج عامل توانایی شناختی شامل استدلال سیال، دانش، استدلال کمی، پردازش بصری مکانی، و حافظه کاربردی توانست به امتیاز 162 دست یابد.
هوش پیشرفته آلیس به این معنی است که او یکی از بالای یک درصدیها بوده که با هاوکینگ در یک جا قرار میگیرد. هاوکینگ هیچگاه بطور رسمی امتیاز هوشبهر خود را اعلام نکرده اما طبق برآوردها احتمالا بین 160 تا 165 است.
آلیس زمان آزاد خود را به خواندن افسانههایی از وپ و داستانهای تخیلی دیگر پرداخته و همچنین علاقمند به انجام تفریحاتی مانند خواندن، نقاشی، صنایع دستی و خواندن است.
آلیس پس از ارسال گزارشی توسط والدینش به پروفسور جوآن فریمن، روانشناس انگلیسی توانست وارد انجمن منسا شود.
امتیاز هوشبهر آلیس بالاتر از فهرستی از مشاهیر جهان همچون آبراهام لینکلن و بنجامین فرانکلین است که به ترتیب 128 و 160 بودهاند.
کودکان با سن کمتر از 10 سال و نیم میتوانند با ارسال شواهدی از نمره هوشبهر خود که در دو درصد بالایی قرار داشته، به عضویت منسا دربیایند.
کوچکترین عضو این انجمن الیزه تان رابرتز بود که در سال 2009 با سن دو سال و چهار ماه وارد منسا شد.
دانشمندان دانشگاه براون نشان دادهاند که اسکنهای مغزی میتواند میزان دوام عشق در میان زوجها را تخمین بزنند.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، دانشمندان متوجه الگوهایی در فعالیت مغزی داوطلبان شدند که اخیرا عاشق شده و دریافتند که میتوان دوام این عشق را تا سه سال بعد پیشبینی کنند.
این یافتهها نشان داده که حتی زمانی که این داوطلبان ادعای عشق حقیقی داشتند، محققان با بررسی فعالیت نورونهای مغزی آنها میتوانستند قدرت این احساسات و دوام آن را تشخیص دهند.
به این داوطلبان تصاویری از همسر آنها نشان داده شد و از آنها خواسته شد تا خاطرات خود را در زمان اسکن مغزی مرور کنند.
هنگامی مغز داوطلبان از فعالیت بیشتری در منطقه هسته دمی که مسئول واکنش احساسی در برابر زیبایی بصری بوده و فعالیت کمتر در قشر اوربیتوفرونتال میانی که مسئول انتقاد و قضاوت است، برخوردار بود، رابطه زوجها بیشتر دوام پیدا میکرد.
جالب اینجاست که مراکز لذتجویی در مغز زوجهایی که بیشتر با هم میماندند، از فعالیت کمتری برخوردار بودند.
دانشمندان میگویند که کاهش فعالیت در این منطقه که به اعتیاد و پاداش جویی مرتبط بوده، با احساس بینیازی و رضایت ارتباط دارد.
نتایج یک پژوهش دانشگاهی نشان داد که ارائه آموزشهای مرتبط با شاخصهای علمی شادی، تأثیر معنیداری بر کاهش افسردگی داشته است.
به گزارش خبرنگار پژوهشی ایسنا منطقه دانشگاه علوم پزشکی تهران، افسردگی یکی از اختلالات شایع جوامع انسانی است که آسیبهای مختلف فردی و اجتماعی را باعث میشود. لذا پژوهشی به منظور بررسی اثربخشی رویارویی با شاخصههای علمی شادی (بخشش، قدردانی و اعمال مهربانانه غیرمشروط) بر کاهش علایم افسردگی اساسی از جمله احساس غم، احساس بیلذتی، احساس بیارزشی و احساس درماندگی توسط مریم سیوندیپور، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی از دانشگاه علوم پزشکی کرمان و همکارانش انجام شد.
این پژوهش نیمهتجربی بر روی 150 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان، انجام شد. ابتدا پرسشنامه افسردگی Beck به عنوان پیشآزمون اجرا شد و 60 نفر از دانشجویان که نمره بالایی در افسردگی کسب کرده بودند، به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. سپس پرسشنامههای شاخصههای علمی شادی در دو گروه تکمیل شد. طی یک جلسه محرکهای دیداری و شنیداری به صورت ناخودآگاه به گروه آزمایش ارائه، و پسآزمون افسردگی و پرسشنامههای بخشش، قدردانی و مهربانی اجرا شد. در مرحله بعد، گروه آزمایش آموزشهای مربوط به سه شاخصه علمی شادی را دریافت کرد. پس از اتمام جلسات آموزشی، پسآزمون افسردگی و بخشش، قدردانی و مهربانی در هر دو گروه اجرا شد. از آزمون t برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد.
یافتهها حاکی از آن است که ارائه آموزشهای مرتبط با شاخصهای علمی شادی، تأثیر معنیداری بر کاهش افسردگی داشته است. همچنین نمرههای آزمودنیها در هر سه شاخصه افزایش را نشان داد. اما ارائه محرکهای دیداری و شنیداری به صورت ناخودآگاه به آزمودنیها در کوتاه مدت تأثیر معنیداری بر کاهش افسردگی نداشت.
نتایج این پژوهش نشان داد: تغییرات ایجاد شده در افسردگی دانشجویان، در اثر رویارویی با شاخصههای علمی شادی بوده است. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت رویارویی با شاخصههای علمی شادی نقش قابلتوجهی در کاهش افسردگی دارد.
شایان ذکر است این پژوهش در مجله علوم پزشکی رفسنجان منتشر شده است.
سوابق موضوع افسردگی دروبلاگ
http://zatun.blogsky.com/1391/11/21/post-446/
برخی ویژگیهای خاص شخصیتی عامل بروز رفتارهای سازگارانه و متعادل در افراد است درادامه
فلسفه مجازات مقابله با مجرم نیست چون مجرم بیمار است و فلسفه جزا مقابله با جرم است و قانون برای این نیست که با کسی که در مقابل شما میایستد مقابله کنید
روایتی از حضرت علی علیهالسلام است که میفرماید قدرت و توانمندی خصایص خوب انسانها را ظاهر میکند یا خدای نکرده خصایص بد انسانها را آشکار میکند
در آیه شریفه قرآن هم اشاره میشود که انسان زمانی طغیان میکند که احساس بینیازی کند. از امیرالمومنین(ع) روایت دیگری است که میفرماید اگر پسر آدم سه چیز در او عارض نمیشد خدا را بنده نبود و هیچکسی نمیتوانست او را اداره کند؛ مرگ، فقر و مرض؛ سه چیزی که استقرا را از انسان میگیرد. اگر این سه چیز نبود انسان احساس بینیازی میکرد و اگر هم احساس بینیازی کند طغیان میکند.
روایتی از پیامبر عظیمالشان اسلام(ص) است که بدترین کوریها کوری دل است
دل که کور شود دیگر واقعیتها را نمیبیند. این چشم دل اگر بسته شود شما دیگر حقایق را نمیبینید و به خودتان بینیاز میشوید.
روایتی دیگر از ائمه اطهار است که میفرماید، من ماندهام که این انسان به چه چیز مغرور است؟ انسانی که آغازش با نطفه است و پایانش با مردن! به چی مینازد؟ یکی از خواص توانمندی غرور است.
از پیامبر عظیمالشان اسلام حضرت محمد(ص) روایتی است که میفرمایند که خدایا، قلب من را ثابت کن بر دینت تا نلغزد. پیامبر اسلام که چنین مرتبهیی دارد هم از خدا چنین میخواهد دل میلرزد، چشم نمیبیند و گوش نمیشنود و مهمترین عامل آن قدرت است.
روایتی است از امیرالمومنین(ع) در رابطه با این موضوع که دل را باید صفا داد و دل را باید نرم کرد و با مردم باید مهربان بود که میفرماید هرچقدر دلتان سختتر شد از ایمان دورتر هستید.
در اتفاقی نادر در باغ وحشی در کالیفرنیا بچه خوکهایی که پوست ببر به تن کرده بودند ببر مادهای را که به دلیل از دست دادن فرزندانش دچار افسردگی شده بود نجات دادند.
رییس سازمان بهزیستی می گوید حدود ۸۰۰ هزار نفر پشت نوبت دریافت مستمری از این سازمان قرار دارند.
وی با اذعان به اینکه در سال گذشته چیزی به رقم مجموع مستمری بگیران بهزیستی اضافه نشده، در عین حال در آستانه انتخابات وعده داده است: امسال حدود ۳۰۰ هزار نفر از این تعداد را به چرخه مستمریبگیران بهزیستی وارد میکنیم.
ایسنا به نقل از همایون هاشمی نوشته است: سال گذشته ۱۰۰ هزار نفر از چرخه دریافت مستمری خارج و ۱۰۰ هزار نفر به این چرخه وارد شدند. وی افزوده است: طبق قانون برنامه پنجم توسعه، سقف مستمری بگیران مشخص شده است و جامعه هدف سازمان بهزیستی ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر است که به هر میزان افراد توانمند و از چرخه خارج شوند، به همان تعداد نیز افراد پشت نوبت و در حال انتظار به این چرخه اضافه میشود.
وی همچنین با اشاره به اینکه در حال حاضر نیز ۱۰ درصد از ۸۰۰ هزار نفر یاد شده، وارد چرخه خدمات سازمان بهزیستی شدهاند، می گوید: طبق قانون، هر سال باید ۱۰ درصد از مددجویان توانمند شوند، پیشبینی میشود در سال جاری بیش از ۱۰ درصد از مددجویان توانمند شوند که این اقدام از طریق فعالیتهای اثرگذار و منابعی که در اختیار سازمان قرار گرفته، رخ داده است