زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

قنوت؟قوموا لله قانتین،ادامه اطاعت،یاغی وطاغی نباشیم

 آیت الله طالقانی :

 قنوت چیست و چه معنائی دارد؟، چرا به عملی که در رکعت دوم نماز با قرار دادن دستها مقابل روی خود انجام می دهیم قنوت می گویند؟ ... از آنجائیکه هنگام قنوت دعا می کنیم، برخی می پندارند معنای قنوت دعاست، اما چنین نیست. گرچه دعا کردن هم از نتایج "قانت" بودن است.

خداوند حضرت مریم را از قانتین شمرده (کانت من القانتین) (۸) و ابراهیم را نیزبه عنوان "امت قانت" معرفی کرده است (ان ابراهیم کان امة قانتا لله حنیفا و لم یک من المشرکین) (۹). چگونه میتوان چنین حالتی را دریافت؟

براستی مشکل است کلمه معادلی در زبان فارسی برای "قانت" قرار داد که بتواند همه ابعاد آنرا بیان کند، اما شاید نقل یک واقعه تاریخی بتواند محتوای این لغت را قابل فهم تر کند.

می گویند "شیخ بهائی" که از مراجع بسیار معتبر زمان شاه عباس بود، روزی در مسجد معروف "شیخ لطف الله" هنگامیکه با آداب و تشریفات مرسوم، خود را برای اقامه نماز ظهر آماده میکرد، روستائی ساده دلی را می بیند که با شتاب و شلختگی تمام! وضوی ناقصی می گیرد و نماز سریعی می خواند و آماده رفتن می شود! شیخ او را خطابی عتاب آمیز می کند که مرد، خود را مسخره کرده ای یا خدا را؟! آن چه وضو و این چه نمازی بود که برگزار کردی؟ ... دهاتی دلسوخته که سخت شرمنده و پشیمان شده بود می گوید: آقا، ما بی سواد و جاهلیم، نمی فهمیم در نماز چه می گوئیم، فقط می خواهیم روزی چند بار به خدا بگوئیم ما یاغی و طاغی نشده ایم، ما هنوز بنده توهستیم!!

می گویند شیخ شدیداً شرمنده می شود، میفهمد او به آداب ِ مهر و تسبیح و جانماز و جمعیت مامومین پرداخته بود و روستائی پاکدل به روح نماز که همان اظهار بندگی و گریز از طغیان است.

"قنوت" چنین حالتی است که نماز گذار لازم است در دل خود احساس کند، نشانه ای از اطاعت و گردن نهادن است. لغت شناسان قنوت را "دوام طاعت" یعنی پیوسته و لایزال فرمانبر بودن معنا کرده اند. گویا این مفهوم را از آیاتیکه قانت بودن همه موجودات جهان هستی را بخدا نشان می دهد گرفته اند مثل:گفتند خداوند فرزندی برگرفته است، او منزه است از چنین پنداری. آنچه در آسمانها و زمین است منحصرا متعلق به اوست، همه برای او در حال قنوت اند (کلٌ له قانتون)" (بقره ۱۱۶) از این منظر، شاید منظور از قانت بودن حضرت ابراهیم و حضرت مریم، استمرار و یکپارچگی فرمانبرداری شان در تمامی مراحل و لحظات عمر نسبت به "رب" خویش بوده است، در حالیکه بقیه انسانها عمر خود را در طیفی از ساعات فرمانبری و نافرمانی می گذرانند.

کلمه قنوت یکبار هم در مقابل کلمه نشوز آمده است که از تقابل میان این دو بیشتر میتوانیم به فهم این کلمه نزدیک شویم. این تقابل را آیه ۳۴ سوره نساء در وصف دو دسته از همسران: زنان اهل نشوز (سرکشی، ناسازگاری، تمکین ناپذیری)، و زنان "صالحات قانتات" (صلح جو، مطیع خدا و سازگار) بیان کرده است. از این تعارض به معنای قانت بودن که در گفتار آن روستائی ساده دل، از یاغی بودن وطغیان نفس به بندگی ِ خدا دل سپردن است، می توان رسید.

و چنین است که قرآن همه ما را فراخوانده است که قانت وار برای خدا برخیزیم؛ "قوموا لله قانتین" (۱۰)

این 4 ماده معدنی را فراموش نکنیدکلسیم،فیبر،منیزیم،پتاسیم

بادام بالاترین کلسیم را دارد شب بخوریم  
خرما منیزیم دارد مانع سرطان است  
نخود وسبزی ونان جو وغیره فیبردارند 
خوراکی های خشک مثل عسل،سبزی،نخود،ته تلخ خیاربوته ای، وغیره پتاسیم دارند 
مواد مغذی بخش بزرگی از زندگی ما را تشکیل می دهند به طوری که با نبود مواد مغذی ادامه زندگی بسیار سخت و غیر ممکن خواهد شد. برای کسب ویتامین های مختلف می توان از راه های مختلفی مانند خوردن خوراکی های مقوی استفاده کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه سلمان از گروه خواندنی های باشگاه خبرنگاران، مواد مغذی هر کدام کاری مجزا دارند به طوری که برخی از آن ها می توانند باعث رشد بدن و گروهی دیگر به انجام فعالیت های مختلف کمک می کنند. گروه مواد مغذی که به فعالیت های بدن کمک می کنند به نوعی زندگی را به پیش می برند و توان انجام کارهای مختلف را در اختیار انسان ها قرار خواهند داد. در ادامه با بهترین و مهمترین مواد مغذی که باید در مصرف روزانه از آن ها استفاده کنید آشنا خواهید شد.

** کلسیم: این ماده تا 99 درصد در استخوان ها و دندان ذخیره می شود و می تواند از آسیب دیدگی ها جلوگیری کند و به سیستم عصبی نیز کمک به سزایی خواهد کرد به طوری که اگر از به اندازه کافی از آن وارد بدن نکنیم به هیچ عنوان توانایی انجام کارهای روزانه را نخواهیم داشت و به مشکلات مختلفی مبتلا خواهیم شد. استفاده روزنامه 1000 میلی گرم از آن کافی است که می توان این مقدار را از پنیر، شیر و به طور کلی لبنیات به دست آورد.

** فیبر: هر انسانی می تواند با مصرف موادی غذایی طبیعی و سبزی های مختلف یا خوردن میوه های تازه میزان فراوانی از فیبر را به بدن خود برساند. این ماده مغذی برگ برنده شما در کنترل قند خون است که به شما توانایی فعالیت و زندگی را می دهد. با کم و زیاد شدن قند خون بیماری های مختلفی ممکن است به وجود آید. فیبر همچنین می تواند از بروز مشکلات رایج گوارشی مانند باد معده و ... جلوگیری کند. دقت داشته باشید که باید روزانه 21 تا 25 گرم از این ماده را به بدن خودتان تزریق کنید.

** منیزیم: این ماده به عنوان سومین ماده مغذی و مهم برای ادامه حیات شناخته می شود. نیمی از منیزیمی که در بدن وجود دارد را می توانید در استخوان ها بیابید و باقی آن در اندام های داخلی دیگر پیدا می شود. این ماده مغذی به شما کمک می کند تا قلبی پر قدرت به همراه پمپاژی قوی داشته باشید. استفاده روزانه میان 300 تا 320 میلی گرم از این ماده مفید است. شما می توانید این مقدار را از موادی مانند بادام به دست بیاورید.

** پتاسیم: اگر دوست دارید روزی شاداب و پر از انرژی داشته باشید بهتر است نیم نگاهی به پتاسیم بکنید که بهترین عامل برای کسب انرژی است. بسیاری از نوشابه های انرژی زا که این روزها در بازار دیده میشوند پتاسیم را به عنوان ماده اصلی کار خود انتخاب کرده اند. این ماده مغذی به ساخت عضله در بدن نیز کمک به سزایی می کند. استفاده از 4 تا 7 گرم پتاسیم و بدست آوردن آن از موز یا سیب زمینی پخته برای بدن لازم است. 

http://sb.basij.ir/?q=node/13961

شعر استاد شهریار در مدح قرائت نماز جمعه آیت الله هاشمی رفسنجانی :

ای غریو تو ارغنون دلم / سطوت خطبه‌ات، ستون دلم

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تو / نقشه حمله با قشون دلم

چه فسونی است در فسانه‌ی تو / که فسانه ‌است از او فسون دلم

با دلی لاله‌گون، تو را گوشم / ای لبت، لعل لاله‌گون دلم

چشم از نقش تو، نگارین است / می‌نگارد، مگر به خون دلم

عقل من، پاره می‌کند زنجیر / که به سر می‌زند، جنون دلم

 

من هم از آن فن و فنون دانم / که جنون زاید از فنون دلم

کلماتت، چو تیشه‌ی فرهاد / می‌شکافند، بیستون دلم

و ز مواعظ که می‌کنی، آن گاه / صبر می‌زاید از سکون دلم

انقلاب من، از تو اسلامی است / که حریفی به چند و چون دلم

گوهر شبچراغ رفسنجان / ای چراغ تو، رهنمون دلم

کفه‌ای، هم‌تراز خامنه‌ای / در ترازوی آزمون دلم

بازوان امام، آنکه دگر / بی‌قرین است و در قرون دلم

چشم امیدی و چراغ نوید / هم شکوهی و هم شکون دلم

 

 

در رکوع و سجود هاشمی / من هم از دور سرنگون دلم

خاصه، وقت قنوت او کز غیب / دست‌ها می‌شود، ستون دلم

او به یک دست و من هزاران دست / با وی افشانم از بطون دلم

عرشیان می‌کنند صف به نماز / از درون دل و برون دلم

من برونی نیم، خدا داند / کاین صلا خیزد از درون دلم

من زبان دلم، ولی افسوس / بس که بی همزبان، زبون دلم

پیرم از چرخ واژگون و علیل/ بشنو از بخت واژگون دلم

چون کمانی خمیده‌ام، لیکن / تیر آهی است در کمون دلم

طوطی عشقم و زبان از بر / جمله ما کان و ما یکون دلم

در ترازوی سنجشم مگذار / ای کم عشق تو، فزون دلم

درس من خارج است و حاشیه نیست / که دگر فارغ از متون دلم

دگرم بخشی از تن و جان نیست / دل به جانان رسیده جون ِ دلم

"شهریارم" لسان حافظ غیب / شعر هم، شأنی از شئون دلم

:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x

شعر آیت الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به شعر شهریار :

 

ای صفای تو، رهنمون هنر / شعرهایت پر از طلا و گهر

ادبت اسوه‌ی هنر‌جویان / هنرت، جلوه‌گاه خوش منظر

پارس گوی ترک کشورمان / هم‌نوا ساختی، سهند و خزر

همدلی، رمز عزت ملت / همرهی، راز قدرت کشور

عاشق اهل‌بیت پیغمبر(ص) / مادحِ فاتح دژ خیبر

عشق تو در "همای رحمت" تو / جلوه دارد به صورت اختر

که تماشا کنی، خدایت را / در وجود ولی حق محور

از خدایت، گرفته‌ای پاداش / که شدی رهرو ره حیدر

دعبل عصر ما که خود گویی / طوطی عشقی و زبان از بر

طوطی اهل‌بیت را زیبد / خلعت "هل أتی" کند در بر

خطبه‌های من و نماز علی / در مسیر هدایت رهبر

می‌شود ارغنون ترا در دل / می‌فزاید، تو را جنون در سر

شهریار، ای عجبوبه‌ی دوران / حق نگهدارت ز خوف و خطر

دشمنان خدا، از تو دلگیر / که چرا سفته‌ای به عشق، دُرر

چون کمان خمیده‌ای اما / می‌زنی با ادب به کفر اژدر

تو که در جبهه‌ها خدا جویی / می‌سرایی، سرود از سنگر

اشک و آهیست چو پیک خوش فرجام / در پس جبهه‌ها، چو نجم سحر

خاک پاک دلاوران جهاد / می‌نماید به چشم خود زیور

استخوان شکسته‌ی جانباز / مومیای دل شکسته ز شرّ

پیر به افلاک می‌کشد سرباز / در نگاه چو زفزف اخضر

نخله‌ی طورِ سینه‌ی سینا / می‌نماید کلیم را آذر

ساقی تشنگان تو می‌گویی / آن بسیجی عشق حق در سر

 

در عبادت، بسان مرغ سحر / در شجاعت، یل است و شیر جگر

بت شکن دیده‌ای خمینی را / که بتازد به شر به دست تبر

فجر و خورشید را تو می‌بینی / در طول امامت رهبر

کز امامش گرفته خط امان / به ره حق و خلق بسته کمر

آتش افکن به جان استعمار / که بسوزد بُن ستم یکسر

کرده آزاد کشور ایران / از جنایات پهلوی و قجر

از سلیمان برفت ملک و نگین / او گرفته ز دیو، انگشتر

"هاشمی" الحذر ز صحنه‌ی شعر / که در آنجا بریزد عنقا پر

یا مَیا در مصاف استادان / یا بپرداز، شعر از این بهتر

"استرس" قاتل بی سروصدا/ فرسایش روانی چگونه رخ می دهد

استرس و فشار عصبی اگر در مرحله تحریک بهینه کنترل نشود و در حد مطلوب خود حفظ نگردد و فرد به حداکثر توان و تلاش خود برسد، عملکرد فرد عملا کم می گردد و منحنی آن سقوط می نماید و فرد دچار فرسودگی می شود.

به گزارش مهر، به طور کلی فشار عصبی"استرس"بر همه مردم به گونه ای اثر دارد، ولی آنچه که در این رابطه واضح و آشکارنیست این مسئله است که قدرت و برد این اثرات تا چه اندازه می تواند باشد. تحقیقات نشان داده که فشار عصبی دارای اثرات جسمی و روانی است که بر حالات، چگونگی انجام کار و حتی بر جریان زندگی فرد اثرگذار است.

البته قبل از هر چیز باید تحقیق نمود که ارتباط بین سلامت شخص و فشار عصبی تا چه اندازه است. به نظر متخصصان این ارتباط بسیار قوی می باشد بعضی از صاحب نظران عقیده دارند که فشار عصبی در بروز انواع بیماری های جسمی نقش هایی در حدود 50 الی 70 درصد به عهده دارد. به عنوان مثال در علم پزشکی ثابت شده که فشار عصبی در ایجاد بیماری های قلبی و عروقی، فشارخون و زخم معده و حتی مرض قند نقش زیادی دارد و حتی در بعضی از دردهای مادام العمر نیز اثرات فشار عصبی دیده می شود.

چنانچه فشار عصبی در مرحله تحریک بهینه کنترل نشود و در حد مطلوب خود حفظ نگردد و بالاتر برود و فرد به حداکثر توان و تلاش خود برسد، عملکرد فرد عملا کم می گردد و منحنی آن سقوط می نماید و فرد دچار فرسودگی شده و نشانه ها و علایم زیان آور فشار عصبی"استرس" ظاهر می شود.

بسیاری از مشاغل با درصدی از فشار عصبی درگیر می باشند، ولی علی رغم وجود فشار عصبی در مشاغل، افرادی که در این گونه مشاغل انجام وظیفه می نمایند سعی در کنار آمدن با فشار عصبی ناشی از شغل را دارند و وظیفه خود را در حالی که با استرس های مختلف مقابله می کنند انجام می دهند. بعضی از افراد تحمل مقاومت در برابر مشاغل استرس زا را ندارند و طی مرور زمان به تدریج فرسوده شده و دچار فرسایش روانی و یا درماندگی کامل می گردند.

فرسایش روانی نوعی پریشانی و درماندگی سازمانی شبیه افسردگی روانی می باشد و افرادی که قبلا دارای شوق و حرارت بودند میل و نیروی حیاتی برای شغل و مقام خود را از دست می دهند. به طور کلی "فرسایش روانی"در نتیجه حمله پنج نوع "فرسودگی" به و جود می آید.

1) فرسودگی جسمی؛ افرادی که در این نوع فرسودگی رنج می برند کم انرژی بوده و اغلب اوقات احساس خستگی مفرط می کنند. علاوه بر این عوارضی از قبیل سر درد، کم خوابی، از دست دادن اشتها، تغییر در رفتارهای عمومی در این افراد دیده می شود.

2) فرسودگی روانی؛ بروز این نوع فرسودگی در فرد با بیماری هایی از قبیل افسردگی، احساس درماندگی، در دام شغل گرفتار بودهن و امثالهم همراه می باشد.

3) فرسودگی حالت و نگرش؛ افراد گرفتار این نوع فرسودگی عیب جو، بدبین و منفی می شوند و به خود، شغل، سازمان و بالاخره به زندگی کم بها می دهند.

4) فرسودگی احساس انجام کارها در حد پایین؛ این نوع افراد تصور می کنند که فاقد کفایت لازم شده اند و قادر به انجام کاری نیستند و احتمالا در آینده نیز توفیق انجام دادن کارهای مثبت را نخواهند داشت.

5) مسخ شخصیت؛ دیگر نشانه فرسودگی و استرس مسخ شخصیت می باشد. مهمترین علامت مسخ شخصیت، بی تفاوتی، بی علاقگی فرد نسبت به سایرین است و گاهی اوقات این احساس با بدبینی شدید، فقدان روابط اجتماعی، تعهد شدید به اهداف غیر شخصی و تخصص گرایی مفرط توام می گردد. این افراد به صورت مکانیکی عمل نموده و به قوانین و مقررات بیش از حد پایبند هستند در تعریف کلی، مسخ شدگی دارای سه و یژگی می باشد؛

-فرد شخصیت خود را از دست می دهد و در برابر دیگران جبهه منفی و انفعالی به خود می گیرد.
-کارهای انجام شده را معرف خود نمی داند.
-از نظر فیزیکی، ذهنی و احساسی تهی می شود.

نهایتا کسانی که به مسخ شدگی کامل می رسند، فرسودگی مفرط پیدا می کنند و حالاتی مثل خستگی و عجز، بی تفاوتی،سرخوردگی و... در رفتارشان مشهود می گردد و به همه با بدبینی نگاه می کنند.

جای شگفتی اینکه افراد متعهد، شایسته و برجسته بیشتر از سایرین در خطر مسخ شدگی هستند و این افراد پس از سالها مقاومت در برابر فشارها زمانی که حس می کنند. راه حل روشن و عقلانی برای حل مشکلات وجود ندارد به یک باره فرو می ریزد و علائم شدید متشنج شدن را از خود بروز می دهند.

بیش از43% علت مرگ ها درایران ناراحتی وسکته قلبی است

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

وزیر بهداشت، میانگین سن سکته قلبی در مردان ایرانی را 59 و زنان را 65 سال اعلام کرد و گفت: 43.7 درصد کل مرگها در کشورمان مرتبط با بیماریهای قلبی و عروقی است.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر سید حسن قاضی‌زاده هاشمی در پیامی به پانزدهمین کنگره تازه‌های قلب و عروق که از روز چهارشنبه به مدت 3 روز در سال همایشهای رازی آغاز به کار کرد به راهکارهایی برای کاهش بار بیماری‌های قلبی - عروقی با استفاده از ظرفیت متخصصان این حوزه اشاره کرد.

وی گفت: همان طور که می‌دانید در حال حاضر بیماری‌های غیر واگیر یکی از مشکلات اساسی نظام سلامت در دنیا و ایران محسوب می‌شود و این بیماری‌ها به 36 میلیون مورد مرگ در سال منجر می‌شود که این رقم حدود 63 درصد از کل مرگ‌هایی است که هر ساله در دنیا رخ می‌دهد.

وزیر بهداشت افزود: 80 درصد این مرگها در کشورهای با درآمد پایین و متوسط اتفاق افتاده و یک سوم آن در افراد زیر 60 سال رخ می‌دهد.

هاشمی بیماریهای قلبی و عروقی را از جمله بیماریهای غیرواگیر بسیار شایع خواند گفت: در ایران 43.7 درصد کل مرگ‌ها مرتبط با بیماری‌های قلبی و عروقی است و میانگین سن سکته‌های قلبی در ایران در مردها 59 سال و در زن‌ها 65 سال است که این واقعیات اهمیت پیشگیری و کنترل این بیماری‌ها را گوشزد می‌کند.

وزیر بهداشت در این پیام به برنامه‌های اصلی لازم برای کاهش بار بیماری‌های قلبی و عروقی اشاره کرد و گفت: ترسیم نقشه بروز بیماری‌های غیرواگیر و تحلیل عوامل خطر تأثیرگذار، کاهش سطح مواجهه افراد و جوامع با عوامل خطر مشترک، بیماری‌های غیرواگیر، تقویت مراقبت‌‌ها برای افراد مبتلا به بیماری‌های غیرواگیر با گسترش مداخلات مقرون به صرفه و سیاست‌گذاری و استاندارد سازی خدمات برای پیشگیری از خطرات اصلی تهدید کننده سلامت یقیناً می‌تواند در کاهش مرگ و افزایش کیفیت زندگی افراد مؤثر باشد.

هاشمی با اشاره به اینکه برای تحقق اهداف مذکور اقدامات زیادی طی سال‌های متمادی انجام شده گفت: تشکیل پایگاه داده برای تجمیع اطلاعات بروز و شیوع بیماری‌های قلبی، جمع‌آوری اطلاعات مربوط به عوامل خطر در برنامه نظام مراقبت عوامل خطر و جمع‌آوری سیر بیماری‌های قلبی و عروقی بر اساس گواهی فوت در قالب کتاب سیمای مرگ در 29 استان، تنظیم سند فعالیت بدنی و سند تغذیه، تعهد به کنوانسیون دخانیات و برنامه‌ریزی برای مداخلاتی مانند فشار خون، دیابت، چاقی، خود مراقبتی و بازتوانی قلب از جمله اقداماتی است که انجام شده است.

هاشمی اذعان داشت: در حضور همه اقدامات انجام شده تا تحقق اهداف این برنامه یعنی کاهش بار بیماری‌های قلبی و عروقی راه درازی در پیش است و بدون شک این امر بدون یکپارچگی بخش‌های مختلف نظام سلامت ممکن نیست که یکی از بخش‌های محوری صاحبان تخصص در حوزه قلب و عروق هستند.

وی در ادامه این پیام متخصصان قلب و عروق را نه تنها عرضه کننده خدمات تخصصی در این حوزه دانست بلکه آنان را مترجمان فناوری‌ها و رخدادهای علمی نوین در کشور برشمرد.

وزیر بهداشت خاطرنشان کرد: هر نوع سازمان‌دهی برای کاهش بار بیماری‌ها به این عوامل علمی به عنوان بنیان اصلی نیازمند است و متخصصان و صاحبنظران در این حوزه سنگ بنای برنامه‌های پیشگیری و کنترل بیماری‌های قلب و عروق هستند که برگزاری هر نوع تجمع علمی که به مباحثه و هم‌افزایی منجر شود این بنیان را محکمتر کرد.

وی گفت: امیدوارم این همایش نیز با تلاش شما صاحبنظران و متخصصان ارجمند به اهداف خود به بهترین وجه دست یابد و آرزوی توفیق برای همه شما عزیزان را دارم.

دانشگاه علوم پزشکی ایران ازدانشگاه علوم پزشکی تهران مستقل شد

شورای عالی انقلاب فرهنگی در نخستین جلسه خود در دولت یازدهم به ریاست دکتر حسن روحانی رئیس جمهور، به انتزاع کامل دانشگاه علوم پزشکی ایران از دانشگاه علوم پزشکی تهران رای داد.

دکتر محمدرضا مخبر دزفولی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به جزئیات جلسه شورا در این باره گفت: یکی از دستورات این جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئله انتزاع دانشگاه علوم پزشکی ایران از دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که مباحث گوناگونی از قبل در این زمینه مطرح شده بود و کارشناسی‌های فراوانی در خصوص آن ارائه شده بود.

وی افزود: دکتر هاشمی وزیر بهداشت نیز با توجه شروع سال تحصیلی جدید و اینکه کارها بتواند روال خود را پیدا کند درخواست اظهار نظر رسمی شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه را داشت.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: همچنین مجموعه وزارت بهداشت و دو دانشگاه علوم پزشکی تهران و ایران مسائل آموزشی، دانشجویی و… را پی‌گیری کرده بودند.

به گزارش مهر، دکتر مخبر دزفولی گفت: نهایتا موضوع انتزاع دانشگاه علوم پزشکی ایران از تهران به رای اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی گذاشته شد و با رای قاطع به تصویب رسید و دانشگاه علوم پزشکی ایران از تهران منتزع شد.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: امیدواریم دانشگاه علوم پزشکی ایران فعالیت‌های علمی، پژوهشی و خدمات درمانی خود را بهتر از گذشته انجام دهد.

پیش از این شورای عالی انقلاب فرهنگی در ماده واحده مصوب ۷۳۵ جلسه مورخ ۲۵ تیرماه ۹۲ تایید کرده بود ادغام یا انتزاع هر دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی از جمله دانشگاه‌های وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، حسب مورد از اختیارات وزرای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است.

اما پس از آن به دلیل مسائل متعدد و طرح شکایت در دیوان عدالت اداری موضوع به مشکل برخورده بود و مقرر شد نظر کامل شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه ارائه شود.

پیش از این دانشگاه علوم پزشکی ایران در آبان ماه سال ۸۹ منحل و بخش های آموزشی و پژوهشی و دانشجویی به دانشگاه علوم پزشکی تهران و بخش های خدماتی و درمانی به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی واگذار شده بود. در فروردین ماه ۹۲ دوباره بحث احیای مجدد دانشگاه علوم پزشکی ایران مطرح شد و شورای گسترش دانشگاه های علوم پزشکی رای به احیای مجدد این دانشگاه داد

تنوع عامل شادابی است یکنواختی دشمن زندگی ومثل طوفان نوح کشنده است

بعدازظهر امروز (سه‌شنبه، ۲۶ شهریورماه) مراسم رونمایی از تابلوی استاد محمود فرشچیان با نام «معراج» و با موضوع «به معراج رفتن رسول اکرم‌ (ص)» در موزه‌ی شخصی استاد فرشچیان در سعدآباد برگزار شد.

در این مراسم حسین الهی قمشه‌ای، حجت‌الاسلام محمود دعایی - مدیر مسوول روزنامه‌ی اطلاعات‌ - اسماعیل آذر‌ - شاعر‌ - و جمعی از معاونان محمدعلی نجفی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حضور داشتند.

محمود فرشچیان پیش از رونمایی از اثرش در توضیح‌هایی درباره‌ی این تابلو که همزمان با روز میلاد امام رضا (ع) رونمایی شد، در جمع خبرنگاران گفت: من تا کنون ۱۵ تابلو در این سطح داشته‌ام که به استان قدس رضوی اهدا کرده‌ام. تابلوی «معراج» نیز بعد از یک سال به‌نمایش درآمدن در موزه‌ی فرشچیان، به آستان قدس اهدا خواهد شد.
این هنرمند ادامه داد: تا کنون چند تابلوی «معراج» دیگر در دنیا کشیده شده که یکی از آن‌ها توسط «سلطان محمد» بزرگ‌ترین نقاش مکتب هرات کشیده شده که در همه‌ی آن‌ها، به احترام رسول اکرم (ص)، صورت پیامبر (ص) پوشانده شده است؛ ولی در این اثر، من حضرت را از پشت و رو به درگاه الوهیت کشیده‌ام و اطراف ایشان، فرشته‌هایی در حال دعا کردن هستند.

وی اظهار کرد: حدود یک سال و دو سه ماه برای آماده‌سازی این تابلو وقت گذاشته‌ام. اندازه‌ی این تابلو ۱۰۱ در ۵ / ۸۱ سانتی‌متر است و عروج حضرت محمد (ص) را که براساس مطالعاتم، روز ۱۷ ماه رمضان است، به تصویر کشیدم.

فرشچیان در ادامه‌ی سخنانش در پاسخ به این پرسش که آیا تابلوی «معراج» آخرین اثر شما است؟ گفت: منظورتان از این سوال این است که دیگر کاری انجام نمی‌دهم؟ چرا؛ من خودم را جوان ۴۰،‌ ۴۵ ساله‌ای می‌دانم که نصف شب و اول صبح، آثارم را خلق می‌کنم.

وی با اشاره به عشقش به امام رضا (ع) بیان کرد: من همه‌ی ائمه (ع) را دوست دارم و به امام رضا (ع) عشق می‌ورزم. دستم از ایشان شفا گرفته است و خادم حضرت هستم.

این هنرمند سپس به طرحش برای سرداب مقدس امام رضا (ع) اشاره و اظهار کرد: این طرح و کاشی‌کاری سرداب که زیر روضه رضوان حرم امام رضا (ع) است، آماده شده و شبیه بهشت است. این طرح رونمایی نمی‌شود، چون مربوط به قسمت خاصی از حرم امام رضا (ع) است.

او در پایان سخنانش، در حالی که به لنز دوربین‌ها نگاه می‌کرد، به مردم ایران از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب و همچنین خلیج فارس سلام کرد.

در مراسم رونمایی از این اثر، سهیل محمودی - شاعر - به‌عنوان مجری برنامه با اشاره به آثار فرشچیان از جمله «عصر روز عاشورا»، «ضامن آهو»، «غدیر» و «معراج» گفت: تا به حال ۱۵ اثر استاد به آستان قدس امام رضا (ع) تقدیم شده است.

او همچنین متنی را که حجت‌الاسلام سیدمحمد خاتمی به تاریخ امروز (۲۶ شهریورماه) برای محمود فرشچیان نوشته بود، خواند و از مسوولان موزه‌ی فرشچیان درخواست کرد تا دست‌خط خاتمی که نشانه‌ی علاقه‌اش به این استاد است، در موزه به‌نمایش گذاشته شود. 

-----------------------

محمد خاتمی خطاب به فرشچیان نوشته است: «عمر پربرکت استاد ارجمند جناب آقای فرشچیان دراز باد که خدای رحمان و جمیل،‌ فیض و زیبایی خود را از جمله در آثاری که برآمده از جان زیبای استاد و خیال متعالی ایشان است، بر خلایق جاری می‌گرداند. استاد را گرامی می‌داریم و از خدای منان توفیق بهره‌گیری از فیض وجود ارزشمندشان را طلب می‌کنیم.» 

-----------------------

در ادامه‌ی مراسم، حسین الهی قمشه‌ای سخنانی را درباره‌ی زیبایی و عشق بیان کرد و گفت: زیبایی آن‌قدر نقش اساسی دارد که باید کنگره‌های زیادی را برای آن گذاشت تا اخلاق‌مان خوب و جرم کم شود.  

تنوع =شادابی (یکنواختی دشمن زندگی است وبقول اقای قمشه ای مثل طوفان نوح کشنده است)

او در بخش دیگری از سخنانش، به توصیه‌ی گوته، شاعر و فیلسوف آلمانی، درباره‌ی استفاده از هنر در زندگی اشاره و اظهار کرد: گوته می‌گوید هر روز به یک قطعه موسیقی خوب گوش کنید و هر روز یک قطعه نقاشی خوب ببینید. آن زمان، گوته نمی‌توانست از این آثار بهره‌مند شود، ولی اکنون دنیا در اختیار ما است و باید از آن استفاده کنیم تا دچار روزمرگی که همه‌ی ما را مثل طوفان نوح فرا گرفته است، نشویم.
الهی قمشه‌ای همچنین توصیه کرد: هر روز هفته را به یکی از هفت هنر دنیا اختصاص دهید.

در ادامه، ساعد باقری‌ - شاعر - قطعه‌ای از سروده‌های خود را درباره‌ی معراج پیامبر (ص) و همچنین فاطمه سالاروند، شعر دیگری را در این زمینه خواند.

محمدعلی نجفی - رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری - نیز با بیان این‌که از برگزاری این مراسم در موزه‌ی فرشچیان بسیار خوشحال است، گفت: اصولا تجربه‌ی تأسیس موزه‌های شخصی، اگرچه جدید نیست، ولی می‌تواند حرکت جدیدی را در ارتباط با مردم به‌وجود آورد. متأسفانه بنا به دلایل مختلف، این موزه‌ها در کشور کمتر وجود دارند، در حالی که اگر بتوانیم از این نوع موزه‌ها داشته باشیم، راه برای توسعه‌ی فرهنگ باز می‌شود.

وی ادامه داد: صلاح نمی‌بینم توصیفی از کار و شخصیت ایشان داشته باشم. هنر و شخصیت استاد فرشچیان الگویی برای هنرمندان ایرانی است و هنر استاد، یک هنر میراثی و هویتی است. همچنان که هنرهای سنتی اگر به‌درستی تعبیر شوند، این‌چنین خواهند بود.

او متذکر شد: ممکن است بعضی کارشناسان از واژه‌ی هنرهای سنتی خرسند نباشند و هنر اسلامی را مناسب بدانند. هنرهای سنتی در تقابل هنر مدرن تعریف نمی‌شود، بلکه بیانی برای درک بهتر و فهم عمیق‌تر این هویت است.

نجفی به بیان ویژگی‌های اخلاقی و هنری این استاد که آوازه‌ی جهان دارد، پرداخت و افزود: استاد فرشچیان ویژگی‌هایی دارد که او را حکیم هنرهای اسلامی در دنیا معاصر می‌توان دانست.




چرا ما پارادایم های خودرا تغییرنمی دهیم !

آزاده آرامی : 

انسان همواره در مواجه با محیط خود، «پارادایم‌هایی» را برای شناخت محیط اطراف خلق کرده و بسط داده است. پارادایم (الگوواره) به یونانی؛ پارادیگما (paradeigma)، به انگلیسی پارادایم: سرمشق و الگوی مسلط و چارچوب فکری و فرهنگی است که مجموعه‌ای از الگوها و نظریه‌ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده‌اند. هر گروه یا جامعه، «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب پاردایمی که به آن عادت کرده تحلیل و توصیف می‌کند. پاردایمی‌هایی که از زمان‌های قدیم موجود بوده‌اند از طریق آموزش محیط به افراد، برای فرد به صورت چارچوب‌هایی «بدیهی» در می‌آیند.


با تغییرات پیرامون ما، معمولاً فهم ما از محیط هم تغییر و تکامل می‌یابد و لازم است پاردایم‌های فکری خود را تغییر دهیم تا بتوانیم رابطه مؤثرتری با محیط پیرامون خود برقرار کنیم، آن را بهتر بشناسیم و در نهایت، میزان بهره‌وری‌مان از محیط اطراف را افزایش دهیم.
اما مشکل از آنجا بروز می‌کند که ما آدمیان پس از سال‌های زیستن با یک پارادیم، تا حدود زیادی به الگوهای آن عادت می‌کنیم و با وجود آنکه می‌دانیم الگوهایی که در ذهنمان به صورت بدیهیات شکل گرفته‌اند، دیگر قادر به پاسخگویی به مشکلات دنیای جدید نیستند، باز هم دنیا را بر اساس همین الگوها تحلیل و تفسیر می‌کنیم!!

به راستی اگر چنین است، پس چرا ما پارادایم‌های خود را تغییر نمی‌دهیم؟ پاسخ آن روشن است؛ تغییر دادن پارادایم‌های مستحکم و قدرتمند فعلی، نیازمند جسارت و صبر فراوان است. در طول تاریخ، افرادی که نمی‌توانستند چشم‌انداز جدیدی از جهان را به تصویر کشند، بر سر حفظ چشم‌انداز موجود جنگیده‌اند. کلیسای کاتولیک از آن رو که نمی‌توانست چشم‌انداز یک جهان خورشید محور را بپذیرد، گالیله را مجبور کرد تا از ادعای خود دست بکشد. در واقع، وقتی یک نفر تفکرات فعلی ما را به چالش می‌کشد، ما انسان‌ها از خود مقاومت نشان می‌دهیم.

هرگاه این چالش ما را بر آن دارد که نه تنها در مورد چیزهایی که بدان فکر می‌کنیم یعنی «محتویات ذهنی‌مان»، بلکه در نحوه فکر کردن یعنی «فرآیند تفکر» نیز تغییراتی ایجاد کنیم، مقاومت ما آدمیان بسیار بیشتر و بیشتر خواهد شد. تغییر دادن یک پارادایم نیازمند تغییر دادن بسیاری از پیش فرض‌ها، انتظارات و قوانین تصمیم‌گیری رسمی و غیررسمی است که بر افکار ما حاکم‌اند.

از سوی دیگر، مقاومت در برابر ایده‌های جدید، در واقع رفتار سالمی است به شرط آنکه به این دلیل نباشد که آنها «بیرون از منطقه آسایش و راحتی شناختی و احساسی ما» قرار می‌گیرند. در واقع، ما باید در اولین برخورد با یک ایده ناآشنا و تازه، درباره آن قضاوت نکنیم و از خود بپرسیم «اگر این ایده درست باشد، آیا برای آن ارزش قائل خواهیم بود؟» و اگر پاسخ مثبت باشد، باید به شکلی منتقدانه به بررسی مزایای آن بپردازیم و از هرگونه پیش‌داوری در مورد مزایا و معایب آن بپرهیزیم.

مهم‌ترین عامل مقاومت ما در برابر ایده‌ها و پاردایم‌های جدید، همانا ترس خارج شدن از محیط امنی است که برای خود ساخته‌ایم. برای آدمیان بسیار دشوار است از این محیط امن خارج شوند و در دنیایی پر از شک و ناامنی، قدم بگذارند. ما آدمیان در مقابل این دشواری که: اگر ثابت شود که بر اساس پارادایم جدید، همه آن محدودیت‌های که تاکنون بر اساس پارادایم گذشته برای خود به تصویر کشیده‌ایم، تنها تصوراتی بیش نبوده‌اند و ساز و کار دنیا آنگونه نیست که ما تاکنون می‌اندیشیدیم، تکلیف آن همه ناکامی‌ها چه خواهد شد؟؟!!، بسیار ضعیف هستیم. گذشتن از این مرز و ورود به دنیایی سراسر حیرت و پرسش، البته از طاقت بسیاری از ما آدمیان خارج است.

یک ایده جدید، تنها زمانی که در بوته نقد و بررسی قرار گیرد، پخته می‌شود و قابلیت آن را می‌یابد که لااقل در بخشی از الگوواره زندگی یک جامعه، جایی برای خود دست و پا کند. هر گونه فشار ناشی از منابع قدرت برای رد یا پذیرش یک ایده جدید، تنها حاصلی که به بار خواهد آورد، محروم کردن جامعه از اثرات مثبت و تحمیل آثار منفی آن بر جامعه خواهد بود. چنین شیوه‌ای در برخورد با ایده‌های جدید، یک نتیجه غیرقابل اجتناب دیگر هم خواهد داشت: بی‌اعتبار شدن مبلغان و طرفداران پارادیمی که نخواسته‌اند «آزمون‌های واقعی در دنیای واقعی»، اصالت و کارایی اصول پارادایم آنها را مورد سنجش قرار دهد.

غذا(مصاحیه دکترعیسی کلانتری دبیر خانه ی کشاورز)درباره غذا)

 

کشاورزی در ایران برخلاف سایر نقاط جهان به حاشیه رانده شده تا مهاجرت روستاییان به شهرها و معضلات اجتماعی ناشی از این اتفاق به یکی از دغدغه‌های فعالان اجتماعی تبدیل شود. البته کم‌آبی و فرسایش‌ خاک نیز حاصل بی‌برنامگی مدیران در حفاظت از این منابع بوده و تغییر شرایط آب‌وهوایی در جهان نیز خشکسالی و به‌حاشیه رانده‌شدن کشاورزی ایران را تسریع کرده است. شاید برای همین است که دبیرکل خانه کشاورز واردات برای تنظیم بازار را امری اجتناب‌ناپذیر می‌داند و می‌گوید: امنیت غذایی در خطر است. به گفته عیسی کلانتری در سال‌های اخیر برخی از گروه‌ها به بهانه واردات در راستای تنظیم بازار، اقتصاد ایران را به‌مخاطره انداخته‌اند. از نظر کلانتری تنظیم بازار بدون واردات غیرممکن است ولی اینکه هرکسی سرمایه داشت، واردات انجام دهد، نیز چندان خوشایند نیست. به باور وی این‌ نکته که واردات توسط چه ‌کسانی باید انجام شود، بحث آنهایی خواهد بود که به‌دنبال احیای سازمان برنامه و بودجه هستند. کلانتری سازمان برنامه و شورای اقتصاد را حلقه کنترل واردات می‌داند و آمارهای تولید و سرمایه‌گذاری در این حوزه را به‌چالش می‌کشد. گفت‌وگوی شرق با عیسی کلانتری را در ادامه بخوانید:

 

بحث توسعه پایدار که یکی از شعارهای انقلاب هم بود. این روزها بار دیگر مطرح است. اگر نگاهی گذرا به گذشته داشته باشیم، چرا ایران با ۵۰سال سابقه برنامه‌ریزی عملا راه به‌جایی نبرده است؟

هر توسعه‌ای که اقتصادی باشد، در تضاد با محیط‌زیست و مسایل اجتماعی نباشد و حق و حقوق نسل‌های بعدی در منابع حفظ شود، یک توسعه پایدار است. کاهش فقر هم در درون توسعه پایدار است. پایداری منابع، حفظ سرمایه و بسیاری موارد دیگر هم در همین تعریف نهفته است. اگر ما به توسعه پایدار بها دهیم، جامعه به مرور زمان به بسیاری از اهداف دیگر خود نیز می‌رسد، اما اگر به این مهم اهمیت داده نشود و توسعه به شکل جزیره‌ای، مقطعی و ناپیوسته باشد، ممکن است به‌هدردادن منابع بینجامد. از این‌رو حدود ۳۰سال است که توسعه پایدار به‌صورت اجرایی در برنامه‌های توسعه کشورها گنجانده شده است و این موضوع، منطق عینی، اقتصادی و زیست‌محیطی دارد. اگر ما در برنامه‌های توسعه‌ای خود از توسعه پایدار تبعیت نکنیم، هدردهنده منابع کشور خواهیم بود. در هشت‌سال گذشته ما بیش از ۸۰۰‌میلیارددلار درآمد ارزی داشته‌ایم که بخشی از آن را صرف توسعه کرده‌ایم، اما از آنجا که استفاده از آن بدون برنامه و بدون پیوستگی بوده و توسعه پول هزینه شد و بعضا بین مردم توزیع شده است، بدون آنکه کمکی به‌رشد کشور کند و بیکاری، تورم و نقدینگی را کاهش دهد. توزیع پول به تورم بالا و بیکاری گسترده انجامیده که مشکلات بسیاری برای طبقات فرودست جامعه ایجاد کرده است. این مشکلات نتیجه تصمیمات جزیره‌ای دولت است که در یک نشست و برخاست، صدها طرح را به تصویب می‌رساند و پول‌های بسیاری از این روش توزیع می‌شد؛ بسیاری از این‌ طرح‌ها نیمه‌تمام هستند و به بهره‌برداری نرسیده‌اند. توزیع پول به این روش در نهایت به تورم انجامید و بسیاری از مشکلات ریز و درشت این روزهای کشور ریشه در اینگونه تصمیم‌ها و مدیریت‌ها دارد.

توسعه در بخش روستا و توجه به کشاورزی یکی از نکاتی است که می‌تواند به کاهش فقر و توسعه متوازن منجر شود. طی سه دهه اخیر چه تغییراتی در این حوزه رخ داده است؟ ارزیابی شما از برنامه‌هایی که در سال‌های اخیر اجرا شده، چیست؟

وضعیت کشاورزی در این مدت مانند سایر حوزه‌های اقتصاد بوده است. وقتی بدون مطالعه، برنامه و توجه به امکانات و ظرفیت کشور تصمیم‌هایی گرفته می‌شود، حاصل آن نتیجه مطلوبی نخواهد بود. در سال ۱۳۸۴ دولت اعلام کرد تا سال ۸۸ در بیشتر محصولات کشاورزی به خودکفایی خواهیم رسید. با این حال در این مدت، در تولید کالاهایی هم که خودکفا بودیم، دچار مشکل شدیم و خودکفایی را از دست دادیم. در برنامه چهارم، رشد شش‌درصدی پیش‌بینی شده بود اما درنهایت رشد ۴/۱‌درصدی به‌دست آمد و در حقیقت تنها به ۲۰درصد از اهداف برنامه دست یافتیم. در مقابل بسیاری از منابع طبیعی (آب، خاک و…)، منابع ژنتیکی و سرمایه‌ها را از دست دادیم. از آنجا که سرمایه‌ها بدون برنامه تزریق شده بود، به تولید پایدار نرسیدیم. قیمت‌های تمام‌شده به‌شدت بالا رفت، منابع فرسوده شد، هدرروی آب طی هشت‌سال دو برابر شد و از ۳/۵ به نزدیک ۱۱‌میلیاردمترمکعب در سال رسید. افزایش فرسایش خاک هم که جای خود دارد.

یکی از مباحث مطرح در کشاورزی، بازارهای فروش است. وضعیت محصولات کشاورزی در بازار داخلی و بازاریابی بین‌المللی چگونه است؟ آیا محصولات ایران در بازارهای جهانی یا حتی منطقه‌ای، سهم مناسبی دارند؟

حضور در بازارهای بین‌المللی رابطه مستقیم با سیاست خارجه کشور دارد. وقتی خرید نفت از ایران که مورد نیاز همه کشورهاست، تحریم می‌شود، کالاهای کشاورزی ایران – که برای بازارهای جهانی ضرورت کمتری از نفت دارد- به طریق اولی مورد تحریم قرار می‌گیرد. بدون توجه به سیاست‌های بین‌المللی، نمی‌توان برای بازارهای جهانی برنامه‌ریزی کرد. بازار داخلی نیز به توان مصرف مردم ارتباط دارد. کالاهای کشاورزی داخلی با وجود کمبود تولید، به دلیل قیمت تمام‌شده بالا، کشش بازار داخلی را هم ندارند. قیمت تمام‌شده تولید در ایران به دلیل سیاستگذاری‌های غلط، بالاست، اما بدتر از آن، وجود واسطه‌ها و دلالان در بازار است که کالاها به‌خصوص کالاهای فسادپذیر را با ۳۰۰ تا ۵۰۰‌درصد بالاتر از قیمت خرید به مصرف‌کننده می‌رسانند. مصرف‌کننده نیز درآمد ثابت و به‌دلیل تورم بالا تقاضای ‌رو به پایینی دارد. به این دلیل کشش مصرف کالا در بازار داخل نیز پایین است. بعضی افراد ظاهربین می‌گویند مغازه‌ها پر از گوشت است، اما حقیقت این است که شکم‌ها خالی است، پربودن مغازه‌ها از کالا، دلیل بر مصرف بالا نیست، بلکه از فقر عمومی حکایت دارد. این سیستم اثر منفی بر تولید می‌گذارد.

گفته می‌شود که در این سال‌ها انحصار و شبکه مافیایی به‌وجود آمده بود، مثلا در وزارت بازرگانی سابق مجمع عالی واردات شکل گرفت و کمیته‌هایی مانند کمیته واردکنندگان مواد پروتئینی تشکیل شد. این کمیته‌ها سرمایه‌های بسیاری در اختیار گرفتند که تماما صرف واردات شد در صورتی که بخشی از آن می‌توانست صرف سرمایه‌گذاری شود. چرا این اتفاق افتاد و اکنون که دولت آقای روحانی با شعار تدبیر و امید روی کار آمده است، چه راهکاری برای این معضل می‌توان داشت؟

ما آدرس غلطی از امکانات تولید جامعه به مردم داده‌ایم. امکانات تولید ما در جامعه به‌خصوص در مواد پروتئینی، بالا نیست. تولید شیر ما در حال حاضر هفت‌میلیون‌تن است در صورتی‌که وزارت جهاد کشاورزی آن را ۱۱‌میلیون‌تن اعلام می‌کند. تولید گوشت قرمز حدود ۷۰۰‌هزارتن است در صورتی که یک‌میلیون‌تن اعلام می‌شود. این میزان تولید هم با فشار بر منابع حاصل شده است. ما اگر بخواهیم به توسعه پایدار دست یابیم، باید به حقایق و آمار اعلامی توجه کنیم. تولید کشاورزی ما به دلیل عدم سرمایه‌گذاری مناسب در غذای ۴۲‌میلیون‌نفر وارد شده است. با این حال شعار می‌دهیم که ظرفیت تولید برای ۵/۱‌میلیاردنفر را در کشور داریم و می‌توانیم برای جمعیت ۳۰۰‌میلیونی غذا تولید کنیم. با وجود امکانات فعلی کشور، این میزان تولید محقق نمی‌شود. این صحبت‌ها ناشی از آگاهی‌های کم افراد است. ما نمی‌توانیم با دروغ زندگی کنیم. باید با واقعیت زندگی و بر اساس آن برنامه‌ریزی کنیم. در حال حاضر اگر ما در کشاورزی سرمایه‌گذاری کرده و تولید را به دوبرابر سال قبل برسانیم، می‌توانیم برای ۶۶‌میلیون‌نفر غذا تولید کنیم. اگر همه ظرفیت‌های تولید را به‌کار گرفته، از همه امکانات کشور استفاده کنیم و سرمایه‌گذاری‌های لازم صورت گیرد، بازهم نمی‌توان بیش از سه‌برابر سال قبل تولید کرد. با بالاترین راندمان‌های دنیا نیز تولید ما برای صد‌میلیون‌نفر کفایت می‌کند و این میزان دست‌کم به ۱۵۰‌میلیارددلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد. تنها وسعت کشور معیار نیست. منابع این کشور وسیع در حال ویران‌شدن است اظهارنظرها که بر اثر اطلاعات غلط دست‌اندرکاران صورت می‌گیرد، انتظارات گسترده‌ای از بخش کشاورزی به‌وجود می‌آورد. اگر به اظهارات آقای اسکندری در سال ۸۴ و حتی ۸۸ رجوع کنیم، می‌بینیم آن شعارها تحقق نیافت و حتی تولید کشاورزی کمتر هم شد. ما در سال ۸۴ معادل ۶۳‌درصد خودکفا بودیم، در سال ۹۲ این میزان به ۴۳‌درصد رسیده است. ما دوست داریم کشورمان رشد سریعی داشته باشد، اما چون راه را بلد نیستیم، به بیراهه می‌رویم.

با توجه با اینکه منابع مالی و طبیعی ما مانند گذشته نیست، راهکار جبران این ۲۰درصد کاهش در خودکفایی چه می‌تواند باشد؟

اگر در دولت جدید عقل حاکم باشد و توسعه پایدار را در نظر بگیریم، پیش از افزایش تولید، حفظ منابع تولید اهمیت دارد. ما ابتدا باید مادر را حفظ کنیم تا بتوانیم بچه را نگه داریم. باید به فکر این باشیم که چگونه از منابع آب حفاظت کنیم، چگونه از شورشدن خاک‌ها جلوگیری کنیم و در کنار آن به‌فکر این باشیم که چگونه با منابع آبی محدود تولید را افزایش دهیم. این کار نیاز به سرمایه‌گذاری دارد. با سالی سه‌تا چهار‌هزار‌میلیاردتومان سرمایه، نمی‌توان کشاورزی را نجات داد. کشاورزی ایران دست‌کم به سه‌میلیارددلار سرمایه‌گذاری زیربنایی در سال احتیاج دارد. حداقل دوبرابر این میزان نیز سرمایه ریالی مورد نیاز است. تا زمانی که سرمایه‌گذاری صورت نگیرد، هیچ اتفاقی در این بخش نمی‌افتد. در صورت عدم سرمایه‌گذاری، روند تخریب منابع شتاب بیشتری می‌گیرد و کشاورزی بیشتر وابسته می‌شود. کشاورزان و در کنار آنها مسوولان سیاستگذاری و قانونگذاری باید بدانند اگر در کشاورزی کشور سرمایه‌گذاری سریعی صورت نگیرد، راهی برای نجات آن نیست.

در حوزه تکنولوژی چطور می‌توان گفت از نظر تکنولوژیکی در شرایط خوبی قرار داریم؟

به دلیل مکانیزاسیون پایین، دستمزد بالای کارگر تکنولوژی به دو شکل تکنولوژی مکانیکی و بیولوژیکی مطرح می‌شود، تکنولوژی مکانیکی مربوط به ماشین‌آلات و ابراز است و بیولوژیکی مربوط به فناوری پیشرفته موجودات زنده اعم از گیاهی و دامی می‌شود. در کشور ما این دو تکنولوژی در سطح بالایی نیست. پژوهش‌های ما نتوانسته خود را با علم روز همتراز کند. این موضوع دلایل متعددی دارد در این زمینه متاسفانه خیلی عقب هستیم. پژوهش‌های موجود هم به‌دلیل عدم سرمایه‌گذاری، کاربردی نشده‌اند. در نهایت فشار بر منابع بیشتر شده است، چراکه بدون سرمایه‌گذاری خواسته‌ایم تولید را افزایش دهیم. توجه داشته باشید در حال حاضر متوسط دستمزد روزانه کارگر حدود ۱۰دلار است در صورتی‌ که ۱۵ تا۲۰سال پیش این میزان حدود یک تا ۲۰دلار بود. ما اگر هم بخواهیم کارگر را جایگزین فناوری کنیم، قیمت تمام‌شده را بالاتر برده‌ایم. این موضوع اثر معکوس روی تغذیه، بهداشت و سلامت مردم دارد.

در این حالت امنیت غذایی هم از بین می‌رود.

بله. می‌توان گفت امنیت غذایی در خطر است چراکه تمام اینها مثل یک حلقه زنجیر به‌هم وصل است. اقتصاد کلان کشور تحت‌تاثیر سیاست‌های بین‌المللی است که به نوبه خود اثر خود را روی کشاورزی و صنعت هم می‌گذارد. در حال حاضر ۷۰درصد صنایع هم تعطیل هستند. اما در کشاورزی ظرفیت‌ها در حال نابودی است که این موضوع اوضاع را وخیم‌تر می‌کند.

به‌نظر می‌رسد واردات پیشگی در اقتصاد ایران نهادینه شده است برای همین شاید ضرورت داشته باشد تا با تشکل‌های وارداتی به‌گونه‌ای دیگر برخورد شود. آیا باید آنها را با همین ساختار حفظ کرد یا اینکه با تغییراتی از مجموعه‌های وارداتی به‌عنوان ابزاری برای تنظیم بازار و البته تقویت تولید داخلی استفاده کرد؟

نکته اول که باید به آن اشاره کنم این است که در ایران کسی که سرمایه داشته باشد، می‌تواند واردات را انجام دهد. این شرکت‌های سرمایه‌گذار می‌توانند شرکت‌های تخصصی را به‌وجود آورند. واردات در حوزه کشاورزی یک امر ضروری است. کمبودهای تولید باید از این طریق جبران شود، اما اینکه توسط چه‌کسانی باید انجام شود، بحث آنهایی خواهد بود که به‌دنبال احیای سازمان برنامه و بودجه هستند، این سازمان و شورای اقتصاد، حلقه کنترل واردات خواهند بود. نباید فراموش کنیم که پیش از دولت نهم هم واردات محصولات کشاورزی وجود داشت.

اگر واردات به‌صورت بی‌رویه باشد، همین ۴۰درصد ظرفیت تولید داخل هم از بین می‌رود.

وقتی می‌گویند که کشور x‌ میلیون‌تن گندم، y‌ میلیون‌تن علوفه و z‌ میلیون‌تن گوشت وارد کرده است، یعنی بیش از این نباید وارد شود. وارد‌کننده نیز باید دارای شرایط مشخص بوده، حرفه‌ای باشد و دارای سرمایه کافی. از آنجا که بیشتر واردکنند‌گان از بخش خصوصی هستند، اگر غیر از این باشد مسلما آنها ضرر خواهند ‌کرد. در مورد ورود برخی از موسسات غیراقتصادی و بانک‌هایی که وارد حیطه واردات می‌شوند. کسی که کالا را‌ گران بفروشد، ضرر می‌کند. ما نباید به این بهانه رقابت را از بین ببریم و در این زمینه انحصار به‌وجود‌ آید.

این اتفاق در این سال‌ها رخ داده است و به بهانه مدیریت واردات گروهی تمام اختیارات را در دست گرفتند و اگر به آمارهای رسمی واردات در زمینه مواد پروتئینی رجوع کنیم، می‌بینیم که بخشی از اعضای اصلی همین گروه‌ها بیشترین حجم واردات را در اختیار دارند و سایر واردکنندگان سهم بسیار ناچیزی دارند. همین می‌شود که مافیای واردات، گوشت را با قیمت حدود ۹‌هزارتومان وارد می‌کردند و حدود ۱۶‌هزارتومان به فروش می‌رساندند.

این مشکل، به دلیل وجود رانت است. دولت آقای روحانی باید در ابتدا نیاز کشور برای واردات را شناسایی کند و یک فضای رقابتی برای واردکنندگان به‌وجود آورد تا نیاز بازار به‌خوبی تامین شود.

در مورد این بحثی هم که شما اشاره کردید باید از مسوولان پرسید که این رانت کجا رفت. بخشی از تفاوت قیمت گوشت وارداتی با قیمت داخل را می‌توان به‌عنوان تعرفه از وارد‌کننده اخذ کرد و برای کمک به تولید داخل از آن استفاده کرد. اگر سازمان برنامه و شورای اقتصاد وجود داشته باشد، این روند کنترل می‌شود. در غیر این صورت یک حالت ملوک‌الطوایفی به‌وجود می‌آید در یک طرف دولت وجود دارد که دست در کیسه خزانه می‌کند و دلار و ریال و طلا بیرون می‌آورد و در طرف دیگر هم مجوز واردات اعطا می‌شود. به هر جهت باید دولت دکتر روحانی به سمت ایجاد فضای رقابتی برود و با انحصاری که در بخش‌های مختلف از جمله واردات مواد پروت‍ئینی شکل گرفته مقابله کند.

در بخش کشاورزی از سال‌های دور بحث تدوین تقویم کشت مطرح بوده است. برای همین در همه حوزه‌ها انجمن‌هایی تشکیل شد و بنا بر این بود که این مهم پیگیری شود. امروز اما وضعیت ما در تولید خرما، پیاز و سیب‌زمینی به هیچ عنوان مناسب نیست و تقریبا هیچ امنیتی برای تولید‌کننده وجود ندارد؟

این موضوع به فعالیت‌های جهاد کشاورزی مربوط می‌شود. تنها محدودیت ما، منابع آبی است. برنامه‌ریزی‌های تولید ما باید آب‌محور باشد. باید کالاهایی را تولید کنیم که با حداقل نیاز به آب، حداکثر تولید را داشته باشند. دیگر موارد به اقلیم منطقه و برنامه‌ریزی جهاد کشاورزی مربوط است. این وزارتخانه بر اساس تحقیقاتی که در گذشته انجام شده است باید برای تولید محصولاتی در دولت‌های نهم و دهم به کشت سیب‌زمینی و پیاز بی‌توجهی شد. البته باید در نظر داشت که علاوه‌بر عدم مدیریت صحیح، بحث به‌هم‌خوردگی بارش‌ها و تغییر اقلیم نیز در ایجاد این وضعیت موثر بوده است. با این حال تاثیر عدم مدیریت صحیح و قول‌های بیهوده‌ای که مدیران قبلی داده‌اند، بیشتر است. مدیران قبلی فکر می‌کردند اگر بگویند طی چهارسال در تمام محصولات خودکفا می‌شویم، مجلس راضی‌تر می‌شود.

با توجه به مسایل بین‌المللی و اینکه اقلیم کشور در مسیر خشک‌شدن قرار دارد، برای مدیریت بهینه کشاورزی چه اقدا‌ماتی باید صورت گیرد؟

من متخصص اقلیم‌شناسی نیستم، اما برمبنای اطلاعات بین‌المللی، در اقلیم کره‌زمین به‌علت فشار افزایش جمعیت، نیاز به رفع نیاز جمعیت، رشد اقتصادی کشورها و افزایش مصرف به‌خصوص افزایش مصرف سوخت، در جو کره زمین انباشتگی گرما را به‌وجود می‌آورد. یک درجه افزایش متوسط دمای جهان در سال، صدمیلیمتر تبخیر را افزایش می‌دهد. این یعنی نیاز آبی گیاه افزایش می‌یابد. متوسط بارش ما در کشور در سال، ۲۵۰میلیمتر است. در نتیجه اگر متوسط دمای کشور ۵/۲ درجه افزایش یابد، کل آبی که برای کشت دیم استفاده می‌شود تبخیر خواهد شد. تغییرات رخ‌داده در جهان همراه با افزایش مصرف سوخت است که گرمای حاصل از این فعل و انفعالات در سطح زمین باقی می‌ماند. انباشتگی گرما تغییرات عدیده‌ای در ساختار اقلیم به‌وجود می‌آورد. در گرم‌شدن زمین، جابه‌جایی بارش‌ها و تغییرات در نوع آنها، شکی وجود ندارد. این موارد دوران گذار را به‌شدت دچار مخاطره و غیرقابل پیش‌بینی کرده است. سوءمدیریت در کنار کمبود سرمایه‌گذاری و تغییرات اقلیم وضع را وخیم‌تر می‌کند.

عدم استقلال وزارت جهاد کشاورزی برای تصمیم‌گیری و در مواجهه با شبکه‌های سودجویی و مافیایی واردات چه تاثیری روی توسعه‌نیافتگی بخش کشاورزی دارد؟

تاثیر زیادی دارد. وقتی کشاورز متضرر شود، سرمایه‌گذاری در تولید نمی‌کند و کار را رها خواهد کرد. پس باید این وزارتخانه استقلال و قاطعیت کافی برای برخورد با شبکه‌های رانتی و انحصاری در حوزه واردات را داشته باشد. از طرفی نباید فراموش کرد تنظیم بازار برعهده وزارت جهاد کشاورزی نیست، بلکه برعهده مسوولان تجارت و بازرگانی کشور است. در کنار این موضوع نباید از شبکه سنتی توزیع کالاهای کشاورزی به‌خصوص کالاهای فسادپذیر که یکی از بلایای مساله امنیت غذایی است، غافل شد.

یکی از مواردی که ذهن فعالان بازار را درگیر کرده است، بحث انتزاع بخشی از وظایف تنظیم بازاری از وزارت صنعت، معدن و تجارت است. آیا این اتفاق می‌تواند مفید واقع شود یا اینکه با مشکلات دیگری مواجه خواهیم شد؟

به‌نظر من تنظیم بازار مصرف محصولات کشاورزی باید برعهده وزارت صنعت، معدن و تجارت باشد. البته اینکه وزارت بازرگانی با وزارت صنایع و معادن یکی شده نیز موضوع جدایی است که به‌نظر من باید در آن تجدیدنظر شود. تنظیم و توزیع بازار مواد اولیه کشاورزی مثل خوراک دام، کود، سم، ماشین‌آلات، بذر و… باید برعهده وزارت جهاد کشاورزی باشد. اما تنظیم بازار نهایی مصرف جامعه باید به عهده ارگانی غیر از تولید‌کننده باشد. وزارت صنعت که تولید‌کننده است، نباید در زمینه بازرگانی و تنظیم بازار محصولاتی مثل خودرو، لوازم خانگی و… تصمیم بگیرد و به‌دلیل منافع تولیدکننده، کل جامعه را به‌سمت فقر بکشاند و تورم را بالا ببرد. نباید به‌بهانه حمایت از تولید داخل قیمت‌ها مدام افزایش یابد. وقتی تورم ایجاد شود، قیمت تمام‌شده بالا می‌رود و مردم فقیرتر می‌شوند، مصرف کاهش می‌یابد و قدرت خرید مردم کم می‌شود. در این شرایط تولیدکننده به‌دلیل قیمت تمام‌شده بالا قدرت صادرات هم ندارد و چون بازار داخل هم توان خرید ندارد، درنهایت تولید متوقف می‌شود. این فرآیند مثل حلقه‌های زنجیر است. اینکه وزارت صنعت یا جهاد کشاورزی در مورد بازار مصرف و واردات تصمیم بگیرند، صحیح نیست. تصمیم در مورد واردات نیز باید برعهده شورای رقابت و سازمان برنامه باشد. این شکل تصمیم‌گیری، نابسامانی ایجاد می‌کند و دود آن به‌چشم ملت می‌رود

پیگیری مسئله غبار وریزگردها درسطح بین المللی توسط سازمان محیط زیست

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به برنامه‌های این سازمان برای مقابله با پدیده ریزگردها گفت: به طور یقین برای موضوع پدیده ریزگردها در سطح بین‌المللی اقدامات لازم را انجام می‌دهیم.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، دکتر معصومه ابتکار گفت: یکی از کارهای اصلی ما در این سازمان بازنگری تمام مصوبات پیشین در بخش‌های مختلف است و به زودی این کار را انجام می‌دهیم و از منظر حقوقی، قانونی، زیست محیطی برنامه‌ها را بررسی خواهیم کرد و بعد از آن اقدامات لازم را انجام می‌دهیم.

وی همچنین با اشاره به برنامه‌های این سازمان برای مقابله با پدیده ریزگردها به پایگاه اطلاع رسانی دولت گفت: به طور یقین برای موضوع پدیده ریزگردها در سطح بین‌المللی اقدامات لازم را انجام می‌دهیم و در جلسه دولت هم این موضوع مطرح شد و در آینده نزدیک برنامه‌های خود را در این حوزه اجرایی خواهیم کرد