http://ayandeh-abi.blogfa.com/post-36.aspx
امروزه، سرطان به عنوان یکی از بیماریهای شایع شناخته میشود. عوامل بسیاری دست به دست هم دادهاند تا در دهه اخیر با روند رو به رشد و سریع سرطان در کشور مواجه باشیم. برخی از گزارشها حاکی از چند برابر شدن تعداد بیماران سرطانی در این دهه است. گفته میشود تعداد کودکان مبتلا به سرطان خون نزدیک به دو برابر شده است و هر روز بر تعداد آنان افزوده میشود. وضعیت رشد سرطان به گونهای است که علیرغم افزایش تختهای بیمارستانی در این سالها، همچنان امکان خدماترسانی به این بیماران با ضعفهای بسیاری مواجه است و برخی از بیماران باید در نوبتهای چند ماهه، تحلیل جسمی و حرکت به سوی مرگ را درخود نظاره کنند تا شاید امکان درمان بیابند. برخی از متخصصان از این وضعیت با عنوان «سونامی سرطان» یاد میکنند؛ یعنی موج بلندی از سرطان که جامعه را درمینوردد، و آسیبهای دیگری بر پیکر جامعه ایجاد خواهد کرد. با وجود چنین وضعیتی، ما همچنان نظارهگریم و کمتر خود را در قبال آن مسئول و پاسخگو میدانیم. این بیمسئولیتی را هم در سطح فردی میتوان مشاهده کرد و هم در سطح نهادی و نیز اجتماعی.
علیرغم این که سرطان به عنوان یک بیماری سخت، صعبالعلاج و پرهزینه، میزانی از ترس و وحشت را با خود به همراه دارد، ولی جامعه در مقابله با آن، چنان که باید حساسیت نشان نداده و مبارزه با آن به خواستی عمومی و اجتماعی تبدیل نشده است. این در صورتی است که این بیماری از وضعیتی فردی و شخصی خارج شده و به مثابه امری اجتماعی خودنمایی میکند؛ به این معنی که به عنوان واقعیتی فراگیر و فراتر از بیماران و با منشأیی عمدتا غیربیولوژیکی و بیشتر اجتماعی در جامعه شیوع پیدا کرده و بخش قابل توجهی از خانوادهها و سرمایههای اجتماعی و اقتصادی جامعه را به خود مشغول داشته است. با این همه، مقابله با این بیماری و بهتر است گفته شود مقابله با عوامل اجتماعی مؤثر بر افزایش آن هنوز به خواستی عمومی تبدیل نشده و همچنان در سطح رسیدگیهای فردی جا مانده است. گویی جامعه در صورت پذیرفتن مسئولیت اجتماعی خود در قبال این بیماری، از تغییر برخی رفتارهای خود ترس دارد و یا این که نمیخواهد منافع کوتاهمدت خود را در مقابل منافع بلندمدتش از دست دهد. نوعی فرصتطلبی، دمغنیمتی، بیخیالی، قدرگرایی و غفلت تعمدی نسبت به آن در سطوح گوناگون جریان و سیلان دارد.
این دمغنیمتی و غفلت تعمدی به این موضوع را میتوان از جمله در رهاشدگی مدیریت زیستمحیطی در دهه گذشته و فزونی آلایندههای محیطی، نبود نظارت کافی بر وضعیت تولید مواد غذایی و کیفیت پایین برخی از خوراکیها، شیوع استفاده از مواد غذایی آلوده و با کیفیت پایین بویژه در شهرها، بیتوجهی به استانداردهای تولید مواد غذایی از مرحله تولید و استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات نباتی، استفاده از آبهای سطحی نامطلوب و گندابها در مزارع، تقلب برخی در تولید مواد خوراکی با هدف پیمودن ره صدساله استغنا در یک شب، فقدان مسئولیتپذیری و پاسخگویی برخی سازمانهای مسئول در قبال اثرات نامطلوب و مخرب تولید و توزیع بنزین غیراستاندارد، بیتوجهی عجیب و غریب به عمر مفید خودروها، و نیز ارسال پارازیت بر فضای شهرها بویژه در کلانشهرهایی چون تهران، در کنار سختی زندگی و افزایش بیسابقه فشارهای عصبی و روانی و پایین آمدن آستانههای تحمل فردی و اجتماعی و عدم احساس مسئولیت اجتماعی در آلوده کردن محیط زیست توسط افراد مشاهده کرد. اگر روزگاری نه چندان دور در همین تهران و دیگر شهرهای بزرگ تعداد روزهای ناسالم را با انگشتان دست میشمردیم، اکنون تعداد روزهای دارای هوای سالم و پاک را با انگشتان دست میشمریم. در چنین وضعیتی کک هیچ کداممان هم نمیگزد. تنها و تنها مدارس را تعطیل میکنیم، محدوده طرح زوج و فرد را افزایش میدهیم، به شهروندان بویژه کودکان و سالمندان و بیماران چند توصیه تکراری میکنیم و گاه همه چیز را به تمسخر میگیریم و با هواپیمای سمپاش قطراتی آب بر این دریای بیکران آلودگی میافشانیم و یا چند برابر بودجه افزایش امکانات حمل و نقل عمومی را برای ساخت طبقه دوم اتوبانی هزینه میکنیم تا اتومبیلهای آلودهکننده راحتتر و بیشتر از پیش تردد کنند.
این در صورتی است که متخصصان پزشکی به جد تأکید میکنند که فزونی آلودگیهای زیستمحیطی و تنشهای روانی نقش مؤثر و غیرقابل انکاری در بروز و افزایش سرطان داشتهاند؛ عواملی که هر کدام از ما دیگری را در بروز آن متهم میکنیم. اما حقیقت این است که ما هم در سطح فردی با رفتارهای فرصتطلبانه و ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی و اجتماعی نسبت به این موضوع نقشآفرین و بیتوجه هستیم و هم در سطح میانی و پاسخگو نبودن سازمانهای مسئول در تولید محصولات فاقد استاندارد لازم و با کیفیت پایین (مانند بنزین و خودرو) و ناهماهنگیهای ساختاری و مدیریتی در مواجهه و کنترل آلایندهها و نیز در سطح کلان و ناتوانی نهادهای اجتماعی در تولید شهروند مسئول و مشارکتجو، در شکلگیری این وضعیت و افزایش سرطان تأثیرگذار بودهایم وعلیرغم تأثیرگذاریمان، حساسیت چندانی به شیوع سرطان نشان نمیدهیم و تلاش میکنیم نقش خود را در این زمینه کمرنگ نشان دهیم.
اگر توجه کنیم که سرطان نوعی بیماری نیست که تنها و تنها بیمار و حداکثر خانواده او را با مشکلات درمان و زندگی مواجه میکند، بلکه فزونی آن در فرسایش سرمایههای اقتصادی و اجتماعی مؤثر است، در افزایش اضطراب و نگرانی نقش ایفا میکند، افسردگی را در خانوادهها ریشهدار میکند، خودکشی را افزایش میدهد، از شادمانیهای جمعی میکاهد، امید به زندگی را کاهش میدهد، و ...، آن گاه آن را فراتر از نوعی بیماری میشماریم و شیوع آن را به عنوان عاملی اجتماعی در بروز مسائل و مشکلات اجتماعی مؤثر مییابیم. از این رو، تلاش برای مقابله با عوامل تأثیرگذار بر ایجاد و گسترش سرطان، به نوعی تلاش برای مبارزه با بخشی از مسائل اجتماعی خواهد بود.
سخن آخر این که در این فضای کاهلی نسبت به مبارزه با عوامل ذکرشده در این یادداشت، در کنار قدردانی از تلاش شبانهروزی بخش درمان سرطان در کشور، وظیفه نهادهای مدنی از جمله مطبوعات در آکاهیبخشی و تبدیل این موضوع به مسألهای در خودآگاه اجتماعیمان بیش از گذشته است.
توی یک بغض همیشه ، گریه هامو دوره کردی
جای خالی نگاهت ، میگه تو برنمیگردی
منمو یه بغض پنهون ، خاطراتی پاره پاره
عاشق و غمگین و تنها ، این چه رسم روزگاره
وقتی که تو هر ترانه ، من به تو نمیرسم باز
وقتی که یه دنیا راهه ، برسم به اوج آواز
دلم از دنیا میگیره ، شعر چشماتو میخونم
کاش ببینمت دوباره ، ولی افسوس … نمیتونم
دوباره بیا به خوابم ، ای تو تنها عشق نابم
بگو این قصه دروغه ، من کجای این سرابم
بگو این دخیل عشقو ، به کجای خونه بستی
که توی طلسم پائیز ، گم شدی ، رفتی ، شکستی
آسمون پشت و پناهت ، ای عزیز بیسرانجام
من رو این زمین تنها ، عاشقونه تو رو میخوام
حالا این ابر قدیمی ، دست رو شونههام میذاره
سرنوشتمو میدونه ، که به حال من میباره
بانوی شعر منی تو ، اگه تنها اگه سردی
بغض بیوقفهی بارون ، میگه تو برنمیگردی …
سلام بر شما
یکی از بهترین راهای درمان شناخت و توجه به علایم هرچند این خرچنگ بدبختانه حالا حالاها مهار ناپذیرههست ..ما توشهرمون یه متخصص زنان وزایمان داشتیم از سرطان رحم فوت کرد...
سلام
متاسفانه هیچ چیز تو مملکت ما سرجای خودش نیس و بدبختانه همه ی اونایی که باید این آشفته بازارو سروسامون بدن فقط و فقط فکر منافع شخصیه خودشونن,هزار سال دیگه هم بگذره وضعیت مملکت ما بهتر که نمیشه هیچ, روز به روزم بدتر میشه...
خودمان باید بخواهیم که خوراکی آغشته به مواد شیمیائی نخوریم به سمت خوراکی ارگانیک برویم