یک فعال در صنعت گردشگری در ایران گفت: ۱۸.۵ میلیون هکتار جنگل در کشور به ۱۴.۵ میلیون هکتار رسیده که چهار میلیون هکتار به اسم توسعه قطع شده است.
محمد طالع در حاشیه سمینار روستاهای هدف گردشگری و توسعه پایدار در تالار فخرالدین اسعد گرگانی در گفتوگو با فارس اظهار داشت: توریسم پایدار به معنای آن است که رشد و پیشرفت کنیم، اما به طبیعت ضربه وارد نکنیم.
بنیانگذار گردشگری در ایران با تاکید بر اینکه همه جاذبهها در روستاها است، تصریح کرد: درصد رشد توریسم در دنیا به طور متوسط چهار درصد اما رشد طبیعتگردی و جهانگردی روستایی ۱۲ درصد است. طالع با بیان اینکه توریسم امروز به دنبال هتل پنج ستاره نیست بلکه به دنبال هویت است، خاطرنشان کرد: ادبیات توسعه هنوز در ایران جا نیفتاده، مسائلی که در کشور شاهد آن هستیم رشد هستند نه توسعه، در حال حاضر سوئد ۸۰ درصد مواد سوختی خود را کنار گذاشته و از اتانول استفاده میکند که هیچ عوارضی برای منابع طبیعی نداشته باشد.
بنیانگذار گردشگری در ایران یادآور شد: گلستان از ۱۴۹ تپه تاریخی، ۱۰ غار، ۱۲ قلعه معروف، هشت پارک ملی و مناطق حفاظت شده، ۱۶ تالاب و منابع آبی، ۲۴ رودخانه کوچک کمآب، پرآب و متوسط آب، پنج آبشار و چندصد گونه گیاهی و حیات وحش برخوردار است که همه اینها ظرفیت روستایی است. طالع بیان داشت: روستاها از بیشترین ظرفیت برای توسعه صنعت توریسم برخوردار هستند که اگر این موضوع شناخته شود میتواند علاوه بر رونق اقتصادی زمینه اشتغالزایی را نیز فراهم کند
سلام. آمار تاسف باری بود. انشالله بیشتر به جنگل و منابعش توجه کنیم
بیایید ، باور کنیـــم
دلیـــل پــرواز " پـــر " نیست !!!
پریــدن ، باور پرنده ایست که به پرواز می اندیشد
شعرهای تنهایی
قسمت
ای کاش می شد درد دلها را بگویم
چون رفت بی همره، چه سود از دل بگویم؟
ای کاش من پنهان نمی کردم ز آغاز
حرفی که باید می زدم دیگر شده راز
اکنون که بگذشت و گذشت آن روزگاران
دیگر نمی آید بدست آن نوبهاران
قسمت چنان شد راه او از ما جدا شد
راهی که می شد یک طرف باشد، دو تا شد
اکنون به لب لبخند، اما دل غمین است
خود کرده من بودم، نگو قسمت چنین است
نوشته شده در چهارشنبه 10 مهر1392ساعت 10:26 توسط طهمورث| 5 یادگاری
حبیب
ما را پیاله ای بس، گر با حبیب باشد
حاجت دگر چه خواهیم، ما را مجیب باشد
طوفان غم بداند در کشتی نجاتیم
گر صد بلا ببارد، ما را طبیب باشد
نوشته شده در چهارشنبه 20 شهریور1392ساعت 14:36 توسط طهمورث| 7 یادگاری
امید رویش
شاخه ای سبز شده،
غنچه ای دارد، شاید، شاید
ابر را یاری هست؟
تک درختی بی بر
تک و تنها، تنها
در فراموشی یک باغ -کویر-!
آخرین خاطره باغ شده
قطره ای آب تمنای درخت
و چه امید به فرداهایش.
زیر لب می گوید :
هبچ امیدی نیست؟
آخرین برگ که افتاد، در آن وحشت سرد،
مرگ را باور کرد.
* * *
نه،
صدای نفسی می آید
کودکی با همه ی کودکیش
خسته از بار ملال آور سطلی در دست،
و پر از دلهره ی ریختن آب،
رسید.
دیر زمانیست که من خسته ام
دیر زمانیست که بشکسته ام
راه ندانم که بر آن پا نهم
چاره ندارم ز گره وا رهم
زندگیم چرخه تکرار شد
دل به غمی سخت گرفتار شد
کو نفسی تا که مسیحا شود
بر من مرده دم عیسی شود
عمر همه صرف گرفتاری است
زندگی امروز که بیزاری است
روز نه روزیست که بهروز باد
روز همه بدتر دیروز باد
آخر این راه خدایا کجاست؟
خسته شدم از همه مولا کجاست؟
کی برسد نوگل زهرای ما
ای نفست جلوه گر مصطفی
کاش که آن روز همین جمعه بود
سهم من و تو همه این نغمه بود
یوسف زهرا که علمدار شد
عدل علی باز پدیدار شد
باز بر می گردم
و نشان خواهم داد
که دلم این دل پاک، خون دل خورد بسی
واگر رفت،
نرفت.
رفت تابرگردد،
و بخواند از عشق،
از گل لاله سرخ،
از غم مام وطن
او صدا زد بر دار :
حرمت شعر بسی بیشتر از خون من است
حیف ای هم پیمان،
من و تو میدانیم
و
همه می دانند
***
و هنوزم که هنوز است در این شهر و دیار
شاعران نان به نرخ روز خور
شعرها میخوانند،
یا که نه
میرانند
تا متاعی دیگر،
یا مقامی دیگر
***
و چه گفت آن شاعر
-او که یادش خوش باد-
و کجا رفت که بیند امروز
آن د’رِ لفظ دری
سنگفرش همه خوکان شده است
وای بر آخر ما!!
از چه خاموش شدیم.
هیچ امیدی نیست ؟؟
***
ما همان آب زلال و پاکیم
که اگر لحظه ،
نه آنی،
غافل از راه شویم
قصه چشمه و مرداب شود.
دوستان،
قصه تکرار نباشیم هرگز
***
خون دلها خوردند، تا وطن پاک شود
باز ویران نکنیم
زحمت ترکش آرش،
حرمت خون سیاوش
باز ویران نکنیم ..
شبت به خیر ای مهربون
توی وبلاگم چندتاسوال مطرح کردم ممنون میشم حضورپیداکنی ولطف کنی وبه سوالاتم پاسخ بدی-بازهم سپاسگزارم عزیزم
تنها گروه کوچکی از درختان آواز قناری می خوانند
در این منطقه از جنگل انبوه
درختان را از ریشه می برند
و آفتاب اندوهگین از این دیار سفر می گیرد
سخنان پر طمطراق
وعده های پُر آب و تاب
سرزنده گی را به بیابان خشک شده باز نمی آورد
دُم روباه از همه جهت عیان است
جنگل سوخته را بپذیریم
یا قسم مدعیان را
گویی همه جا مرگ ، سکوت دلنشین را می آزارد
اره های برقی پیمانکاران
دل خونین مرا بر جای بگذارید
تا در کویر تنهایی نیلبک عزا بنوازد
قاسم حسن نژاد
به امید روزی که زمینی دورنگ سبز و آبی در کهکشان داشته باشیم
درود هم وطن
سپاس از حضورت
ببخش دیر اومدم