زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

ماه عسل

ازشب عروسی بمدت یک ماه عسل استفاده میکنندکه به آن ماه عسل می گویند درآسیا این ازقدیم رسم بوده است  

عسل گرم وخشک است وایام عروسی بایدازاین غذای پرکالری استفاده کرد غذای کم کالری سبب استرس باعلائم تهوع واسهال میگردد  (منبع :معجزات درمانی عسل )

پیغمبرنیزبه امام علی فرموده اند ازشب عروسی به مدت یک هفته شیر،سیب ترش و گشنیرو...که سردوترواسترس دارهستند نخور (منبع : اولین دانشگاه واخرین پیامبر)

نظرات 4 + ارسال نظر
رها پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:18 ب.ظ http://z1raha.blogfa.com

ماه عسل جالبه با اینکه اسمش روشه بازهم وقتی اسمش میاد فکرا میره جای دیگه
اصلا نمیدونن که واقعا باید عسل بخورن
شاید نسل بعدی که میاد اینارو پیاده کنه

یاسمن جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:18 ق.ظ http://paktarinehsas.blogfa.com/

در مجموع باید بگیم
عسل بر هر درد بی درمان دواست

یاسمن جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:18 ق.ظ http://paktarinehsas.blogfa.com/

اینم وجه تسمه ماه عسل

ابوذر اکبری دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:14 ب.ظ http://boghzebaroon.persianblog.ir

قلب هاتان چون بهار سبز و نجیب

رویش عشق و سرورت در نصیب

روز نو جشن کهن پدرام شور

زنده باشی و سلامت یار دور



سال نو رو تبریک میگم تو این تـرانـه سعی شده لحظات کشنده ی اول یک تصادف رانندگی رو از زبان راننده شرح بدم . سال جدید و سفرهائی که باز هم بدون تردید و متاسفانه شاهد کشته و زخمی شدن هزاران هموطنمون تو جاده ها خواهیم بود ، ذره ای احتیاط بیشتر ، این تنها یه تلنگره هماره شاد سلامت کامروا و پیروز



یکدفعه پیش اومد

زیر پل عابر

دوید جلو ماشین

به من میگن قاتل

خـدا چیکار کردم

چطوری پیش اومد

انگاری کابوسه

اینم یکیش اومد

دنیا انگار واستاد

خـدا چقدر دوره

تاریک و پر وحشت

بی نور و بی نوره

یکی دوید پیشش

تو اون سر جاده

گفت که جوون مرده

در دم اون جون داده

کُپ کرده با لرزش

رو زانو افتادم

دنیا جلوم تار شد

انگاری جون دادم

بدجوری وا دادم

حالا چطور میشه

گفتن که تو کشتی

گفتم مگه میشه

زنده نمیشه باز

این لحظه ها شومه

مـا هر دومون مردیم

راهی که مسمومه

خونش رو شیشه بود

تو جاده تا اون سر

بگو که کابوسه

یکی بگه آخر

یک دل پر آشوب

دستام که می لرزه

تا مرگ پریشونم

این غصه بی مرزه

یکدفعه پیش اومد

خـدائی سعی کردم

جاده رو می دیدم

اما بازم خوردم

حالا چطور میشه

مادر پدر داره

خواهر برادر وای

زندم نمی ذاره

زمین دهن وا کن

تا گم بشم حالا

زنده نمونم من

تو راهِ بی فردا . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد