من آدم خوش خنده ای بودم

کسی که دنیا قدّ ِ مُشتش بود

اون لحظه های غرق آرامش

چه اتفاقایی که پُشتش بود
.
حالام نه که اصلن نخندم...نه!

بغض ِمیون ِجمع ، بی فایده س

من بیشتر توی خودم می رم

گریه نمی کنم جلو هر کس
.
یه فرق ِعمده با همه داری

فرقی برات نداره هیچ حالم

اونقد چشاتو پیش ِروم بستی

که بی هوا افتادی توو فالم
.
گفتی نمی خوای با کسی باشی

گفتی و سخته باورش ، جونم!

گفتم کسی دیوونَته شاید

کسی به غیر از من...چه میدونم!!؟
.
منو نجاتم بده از عمق ِ

کابوس این فکرای آشفته

وقتی تو رو می بینمت هر روز

از سَرَم عشقت مگه می افته؟
.
اگه احساس من از دست بره باعث و بانیش تویی

اگه این عاشق الان یه شاعره باعث و بانیش تویی
.
م.ر

خوش به حالت عزیزِ دلم
که چشات شادن و دلت قرصه
خوش به حالت که بعد من هر شب
یکی هَس حالتو یه ریز می پرسه!!
.
سرِ من ، گرم شعر و درسه هَمَش
با همین غصه های روو دوشم
وانمودَم نکن که غمگینی!!
خبرش چون رسیده به گوشم
.
فرقی بین نبود و بودم نیست
زندگیت روو روال قبلیشه
کنج ذهنی که خاطراتم هست
عشق تازَه ت چطور جا می شه؟؟
.
پُرَم از مرور هر شَبَه ت و
کوله باری که توش اشکه فقط
تیکه تیکه دلی که می شکستی
تنها یادگاره که مونده ازت!!
.
تا ازم راجع به تو می پرسن
هیچ جوابی توو آستینم نیست
واسه برگشتنت به آغوشم
نورِ امّیدی که ، ببینم، نیست!!
.
دست و پاتو نبستم از اول
که بری بدون ترس و عذاب
من دچارم به شعر و بی خوابی
تا برام بمونه ترس و عذاب!!
.

م_ر 

 
ترانه ای که داستانش برام تعریف شد و نوشتم!
  • قصه رو از زبون مردی که بعد از سی سال فرد مورد علاقه شو اتفاقی دیده بخونید! .

    نفس نفس بغضم
    بی وقفه می بارم
    سی ساله می خوامت
    سی ساله تب دارم
    .
    هر کوچه ی شهرو
    دلتنگ و دل خسته
    هر روز رفتم تا
    مرزی که بن بسته
    .
    کاش ولی امروزو
    نِمیمَدَم بیرون
    اصلا نمی دیدیم
    هَمو دوباره چون
    .
    تا دیدمت امروز
    با دخترِ اون مرد
    دلتنگیام انگار
    فرق بزرگی کرد
    .
    چقد شبیهت بود
    عین خودت، آروم
    عین خودت، زیبا
    عین خودت، مظلوم
    .
    وقتی زمان روی
    چهرهَ ت اثر می کرد
    این (من) ِ دور از تو
    حس خطر می کرد
    .
    گذشتی و کلِ
    گذشته پیشم موند!
    چی بود توو انگشتت؟
    چی دلمو لرزوند؟
    .
    انگشترت...اون نیست
    که من بِهِت دادم؟
    تولدت، اون سال،
    نِمیره از یادم
    .
    رد شدی ،مثل قبل
    رفتی... چقد آسون
    حتی نمی شد گفت:
    نرو...
    بمون...
    بمون... .
    هی زیر آوار ِ
    بغضاااام جون دادم
    رفتی...برات از دور
    باز دس تکون دادم
    .

قدس


فرقه میون بچه ی جنگو


اون بچه که توو نعمت و نازه


فرقه میون من و تو وقتی


دشمن روو خوابم بمب میندازه!
 

 


از لحظه ای که چشم وا کردم


رویای ما با هم تفاوت داشت


تو خوابت از عروسکات پر بود


خواب من از مین ها که بابا کاشت!
 

 


تو فکر اون مهمونیا هستی


که دامنت چین چین و گُلداره


من فکر این َم مهمون امشب


توو خونه مون توپه یا خمپاره؟؟!

 



تو اضطرابت دَرسِته...نمره س


اصلا اینا عین خیالم نیست


برا منی که قَرضیه جون َم،


فرقی نداره یازده با بیست

 



کاشکی منم شبیه تو بودم


دنیامو آرامش بغل میکرد


کاش درد و دل های توی شعرام


مُشتی از این غَمارو حل می کرد

 



توی جهانتون نمی دونم


چرا فقط سهم من ، این ، می شه؟


چرا فقط مرگ من و دوستام


به چشم دنیا باید عادی شه؟؟
 

 


گرفتن این خاکو ، جووناشو


گرفتن هرچی حقمون بوده


عجیبه این زمین با این وسعت


به ما که می رسه ، چه محدوده!

 



هیشکی به یاد درد اون کودک


که آرزوش می پاشه از هم نیست


انگار کسی چیزی نمی بینه


با اینکه دوربین ، ظاهرا کم نیست
 

 


وقتی جهان منفعتش اینه،


وقتی می خواد نبینه این حالو


تنهایی می جنگیم و می جنگیم


شبیهِ این چن سال ، باز امسالو
 

 


خدا ولی خیلی حواسش هست


پاداش اشکامونو پس می ده


جبران هر نفس که از دَس رفت


توو قلبِ قدس ، به ما نفس می ده!!

 

 

 

 

دکتر افشین یداللهی... :(

 

فیس بوک :)

اون شعرا که گفتم به قصدت
نخوندمش واست یه بارم
عادتمه شعرامو هر شب
بیام توو فیس بوکم بذارم

از بس که با احساسی شاید...
هر شعریو دیدی بخونی
نه...شایدم طَبعِت بلنده
مولوی رو شاعر می دونی

شاعر نمیشم هیچ وَق(ت) اما
ناشاعری از روو نبردم!
بگم چرا تو رو ندارم؟؟
از بی زبونیم ضربه خوردم...

بر عکس خیلیا که توی
دنیاااات می تابَن عزیزم
من بی ریا و صاف و ساده م
بلد نیستم زبون بریزم!

اگه توی فیس بوک و اینستا
فالوم کنی...اعجاااااز میشه
اینستام پِرایوِته...ولی تو
دَرخواس(ت) بِدی زود بااااز میشه

کانال یا فَن پیجی ندارم
من خودمم...با چَن تا دوستام
همین که تو گاهی بخونیم
کافیه...لایک اصلا نمی خوام!!

 

 

 

 

پ.ن:من قرن هاست که فیس بوک ندارم دیگه!!!

شطرنج

بارِ یه مُش گریه

روو دوش چشمامه

(تویی) که از دَس رَف

اونی که می خوامه

شما بگید اصلن،بدتر از اینم هس؟

 

شطرنجیه دنیام

سهمم فقط کیشه

می شه با لبخندت

ماتم کنی،می شه؟؟

توو بازی عشقت،بازندگی عشقه

 

بکُش منو...من که

عینِ خیالم نیس

دیوونه مثلِ من

آدم،توو عالَم نیس

اینه خودآزاری،من یه خودآزارم...

 

بَدی و شَکّی نیست

بَدی ولی ماهی!!!🌙

گفتم که دیوونَه م

هذیون می گم گاهی

ببین چیکا کردی،با منِ بیچاره!

 

جامو کسی پیشت...؟

دِ اعتراضی کن!

یه بازی تازه ست!!؟؟

پس یالّا...بازی کن...

کاشکی ببازی تا...! اَمّا نمی بازی!تو خوبه شطرنجت...

راهی به جز مردن نمی ذاری
واسه کسی که عاشقت بوده
دنیای بی عشقو نمیدونم
دنیا ولی با عشق محدوده

وقتی که پیشت خودکشی کردم
جهان من خودِ جهنم بود
از اینکه فکرت چی سرم آورد
هر قدری می گفتم برات کم بود

قرصام , اوایل همدمم بودن
ترکم نمی کردن...شبیه تو
وقتی باهاشون خودکشی کردم
درکم نمی کردن...شبیه تو

دوستام بهم گفتن که دس بردار!
الآن ولی دیره برام خیلی
مثل کمک های هلالْ احمر
به اون که جون داده توی سِیلی

خوبم و همین کافیست...

خدایا شکر

چهار سال گذشت...دارم بال در میارم از ذوق

از هفته ی دیگه میرم بیمارستان.

بالاخره دارم میرسم به اون چیزی که براش لحظه شماری میکردم مدتها

خدایا شکرت...

پاییز

پاییز نیمه جون همه ترسش

از سوز,از برف,از زمستونه

بیچاره توو تقدیرشم اینه

هر جا بره حرف از زمستونه...

م.ر

زمستون خوب و پر برفی رو براتون آرزومندم

هر چند که به نظرم تابستون و گرماش یه چیز دیگه ست :)

راه من از کل آدمای این شهر جداست...

 

ترانه ی جدید و نصفه نیمه م :)

دوباره دلهره

ترس از تموم شدن

صدتا به نفع تو

هیچی به نفع من!!

حلقه ی دار

دیره درد و دل کنم برات اما

بعد تو مرگم اختیاری بود

تو که آخرش میخواستی بری

اصلا این اومدن چه کاری بود

آخه تکلیفتو مشخص کن

 

من که تنها یه عمرو سر کردم

سخ(ت) نبود تا تهش ادامه بدم

رفتی که شبا خیالی بخوام

به تو عاشقانه نامه بدم

چن تا از نامه هام بهت نرسید؟؟

 

جای عکسات شبیه اون روزا

لای هر کتاب و دفترمه

حالا نامحرمیم جلو عکسات

خیلی وقته روسری سرمه!!

من هنوز اعتقااااد دارم به...!

 

حلقه ی ازدواج روو میزت

حلقه ی ازدواج توو دستم

سادگی شاخ و دم نداش وقتی

پای عشق تو شرط می بستم

من با اون حلقه خودکشی کردم

 

قبل اینکه بخونی این شعرو

کنج خونه خودم رو ، داااااار زدم

چی شد که داستان عشقمونو

اینجوری واسه دنیا جاااااار زدم؟

فک کنم زیادی خسته شدم!!!

امید

وضع هر کی از اون یکی بدتر

این روزا حال هر دومون زاره

ولی اینو بگم که دکتر گفت

قبل هر چی ، امید اثر داره

 

سرطانه!!!برات سخته!!! قبول

ولی راه گریزی نیست اینبار

خودتو گاهی به جای کسی

که بدتره حالش از تو بذار

 

بذا(ر) دنیا جلوی چشمامون

آرزوهامونو خراب کنه

حتی به دکترت اجازه بده

بیاد و هر دومونو جواب کنه

 

تو به این حرفا بی توجه باش

کلی برنامه واسه فردا هست

اونکه خط زد روو دفتر فرداش

در خوشبختیو به دنیا بست

 

پس ادامه بده!بجنگ تا آخر!

به امید امید زنده بمون

آخرین التماس من اینه:

که خدایا یه معجزه برسون