2 فاکتور در مورد  موفقیت زندگی....(فعالیت و مسئولیت پذیری)

ویکتور فرانکل می گوید: بین محرک و پاسخ خلاء وجود دارد و در حدفاصل این خلاء، تمامی آزادی ما نهفته است. با اینکه وی از محرومیت های شدید در اردوگاه های کار اجباری نازی رنج می برد، اما به این باور رسید که خود مسوول اندیشه ها و اعمال خود است و فقط برخی واکنش های شرطی نیست.

همانند فرانکل، ما نیز باید تلاش کنیم با همنوا کردن تمامی تجارب زندگی، سرنوشت خود را بیافرینیم. هر چیزی از ذهن ما آغاز و به بیرون ساطع می شود بنابراین هر آنچه در اطراف ما رخ می دهد بازتابی از دنیای درون خود ماست. اینکه ما به این دنیای درون اجازه دهیم سرکش شود، اینکه بگذاریم علف های هرز رشد کنند و همه جا را بگیرند یا اینکه بوستان سرسبز و دلپذیری را پرورش دهیم، همه انتخاب خود ماست؛ این معنی واقعی فعال بودن است.



از آنجا که ما این قدرت را داریم که تجربه ها را انتخاب کنیم، نیاز داریم مسوولیت این انتخاب را هم پذیرا باشیم. شاید هر چیزی که در سر راه ما قرار می گیرد نتیجه مستقیم افکار ما نباشد (هر چند برخی ممکن است بگویند باشد) اما هر آنچه ما به زندگی مان جذب می کنیم، تا حد زیادی، بازتابی از نحوه اندیشیدن ماست. اکثر اینها در سطح ناخودآگاه رخ می دهند اما همین ناخودآگاه از ذهن اندیشمند ما خط می گیرد بنابراین تغییر در نحوه اندیشیدن، دنیای ما را متحول خواهد کرد و ما در برابر آن مسوول هستیم.

رفتار ما نتیجه طبیعی تصاویر ذهنی ماست بنابراین مسوول رفتارمان نیز هستیم، همچنین در برابر رفتاری که در دیگران تحمل می کنیم. اگر بگذاریم دیگران روی اعصاب ما راه بروند، آن وقت باید خودمان را سرزنش کنیم.

این پست رو از سایت تابناک به خدمت شما مخاطبین ارزشمندم هدیه میکنم

خودم خوندم دیدم واقعا مطلب تاثیر گذار و جذابی ست

تصمیم گرفتم در اولین پستم قرار بدم تا شما هم تحلیل بکنید و نهایت استفاده روببرید

اما سه فاکتور دیگه در پست بعدی بزودی!!!!!!!!!!

منتظرم......

اجزای تشکیل دهنده اراده من کدامند؟


من به عنوان یک فرد لذت جو، آدمی خودخواه، لذت جو و بی تعادلی هستم که به هیچ چیز فکر نمی کنم، مگر تمایلات درونی خود و حرکت در راستای اراده مخرب و آشوبگر خود( نه در تمامی حالت بعضی مواقع):

اراده من تشکیل شده است از:

:

عدم تمایل

:

تمایل( اشتیاق,انگیزه به عادات نیک) یکی از اصول روحانی و ارزشی است، به شرط آنکه در راستای کارهای روحانی و ارزشی بکار گرفته شود. اما از آنجا که ما آدم های  لذت جویی هستیم، اصلاً تمایل به کارهای روحانی ( ایثار ,گذشت,مهربانی,خوبی,صداقت,.....) نداریم( در خدمت هوای نفس هستیم)

بسته بودن دریچه افکار

:

به علت وجودنواقص شخصیتی، ما همیشه خود را از لحاظ فکری، از دیگران بالاتر می دانیم و هیچ وقت حاضر به قبول ایده های جدید و نو نیستسم و حتی حاضر نیستیم که بپذیریم که شاید دیگران هم چیزی می فهمند

.

کوته بینی

:

از آنجا که به عنوان آدم های لذت جو، همیشه به دنبال لذت های آنی هستیم، همیشه جلوی پای خود را می بینیم و هیچ وقت به عاقبت و نتیجه کاری که انجام می دهیم فکر نمی کنیم. شعاع دید ما محدود هست و همیشه با دید منفی و تونلی به زندگی نگاه می کنیم.

خود محوری

:

که همیشه در زندگی عادی ما دو چیز محور اصلی هست: خودمان و لذتهایمان, دوست داریم که همیشه همه چیز مطابق میل ما، به خواسته ما و مفت و مجانی از آن ما باشد و در راه رسیدن به خواسته های خود حاضر هستیم که پا بر روی هر مانعی بگذاریم، در غیر اینصورت رنجش می گیریم و آزرده خاطرمیشویم

در این پست اجزای اراده رو فهمیدیم که برایمان پیامدههای منفی رو در پی دارد که من خودم شخصا تجربه کردم و در این راستا با تکیه بر اراده خودم و پیروی از خواسته خودم نه نیازم به دیگران واطرافیان و اشخاص حقیقی و حقوقی خسارت عاطفی زدم که شایدم منجر به خسارتهای دیگر ( مالی,معنوی,..) هم شده باشد

نقطه مقابل اراده من اراده خداوند رحمان است که دقیقا عکس اراده من است و از او می خواهم منو تحت اراده خودش هدایت کند و خواستار اجرای اراده او و قدرت اجرای اراده او و همچنین نیازمند یک رابطه اگاهانه با خدا هستم........

این اتفاق می افتد اگر که من سعی و تلاشم با نیت درست برای انجام کار درست باشد این فرمول ساده در هرزمینه راهگشای مشکلات من میتواند باشد

این نظریه نیست من نظریه پرداز نیستم یک تجربه کاملا شخصی ست

نظر وتحلیل شما مخاطبین ارزشمند من چیست؟!

در قالب یک کامنت عمومی متشکرم

دلایل حسادت مردان به زنان...

1. نام هر گل زیبایی كه در طبیعت است را روی شما میگذارند.

2. هنگامی كه رنگ پریده و بیمار هستید با كمی وسائل آرایش میتوانید خود را زیباتر كنید و هیچ كس هم از شما ایراد نمیگیرد.
3. تمام شاعران ایران زمین در وصف شما شعر گفته اند و خط و خال و چشم و ابروی شما را ستوده اند.
4. مجبور نیستید سر كار بروید و پول یك ماه كار و تلاشتان را برنج و گوشت و نخود و لوبیا بخرید.
5. به راحتی و با اعتماد به نفس هروقت كه لازم بود،گریه میكنید و غم و غصه هایتان را در دل جمع نمیكنید تا سكته كنید!!!
6. عمرتان بسیار طولانی است.
7. آن قدر حرف برای گفتن دارید كه هرگز كم نمیاورید.
8. همیشه یك عالم دوست و رفیق ناب دارید و كم تر گرفتار رفیق ناباب میشوید.
9. عشق و هنر ابداع شماست.
10. همیشه جوانتر از سنتان به نظر میرسید و كسی نمیداند چند سال دارید.
11. از نه سالگی به بلوغ عقلی و جسمی میرسید و حالا حالا ها باید بدوند تا به پای شما برسند.
12. بهشت زیر پای شماست.
13. همیشه در كیفتان آئینه دارید.
14. اگر موهایتان مرتب نبود با سر كردن یك روسری حل میشود.
15. همیشه تمیز،نظیف و خوشبو هستید.
16. همیشه مقداری پول برای روز مبادا دارید كه كسی غیر از خودتان از آن خبر ندارد.
17. به وزنتان اهمیت میدهید و شكمتان جلوتر از خودتان وارد نمیشود.
18. مجبور نیستید از این خانه به آن خانه بروید و خواستگاری كنید،مثل خانم ها در خانه میشینید تا دیگران با كلی منت،خواهش،التماس و گل و هدیه!!!از شما اجازه حضور بگیرند.
19. میتوانید موهایتان را بلند یا كوتاه كنید و هر نوع لباسی كه دوست داشته باشید بپوشید از دامن تا شلوار... و هرنوع كفشی را كه پسندیدید به پا كنید از اسپرت گرفته تا پاشنه سه سانتی و بالاتر.
20. حق تقدم با شماست.
21. هرگز از شدت خشم نعره نمیزنید و از فرط حسادت كبود نمیشوید و خون راه نمی اندازید.
22. ضعیف كش نیستید و دق و دل رئیس اداره تان را در خانه خالی نمیكنید.

زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است

ســـرچشمهء محبت و الطاف داور است

بهر صفا و لطف خـــدا عشق مظهر است

بعد از خـدا به سجده بوَد زآنکه مادر است...

تقدیم به تموم بانوانی که در پست قبلی ازم رنجیدند...

حالا تحلیل شما چیست؟!!!

منتظرم....

● گامهای رهایی، برای زنان حسود از این قرار است:

این حقیقت را که شما هم انسان هستید قبول کنید و در کمال رضایت بپذیرید که شما نمیتوانید از همه دنیا بخواهید مطابق میلتان رفتار کنند. هرچند :

▪ شما صاحب این قدرت هستید که انتخابهای بسیاری داشته باشید.
▪ شما همواره میتوانید بر رفتار دیگران تاثیر بگذارید. (اما نمیتوانید آنها را کنترل کنید)
▪ اگر عاقلانه تصمیم بگیرید و از نفوذ خود به طرزی مثبت استفاده کنید، احتمال اینکه احساس اعتماد به نفس، امنیت و احترام به خودتان افزایش یابد، بسیار بیشتر خواهد شد.
شما به عنوان یک زن بیش از آنچه تصور میکنید توانایی مقابله با مسائل را دارید. این چیزی است که باید هر از گاهی به خود یادآوری کنید. اگر به یادآوری بیشتری نیاز دارید، روی آینه میز آرایشتان بنویسید : "از عهده هر کاری بر می آیم!"
مسئولیت کامل حسادت خود را بر عهده بگیرید، هیچ کس به غیر از خودتان مسئول آن نیست. اگر میخواهید تنها یک جمله از این مطلب را به خاطر بسپارید، بهتر است این را انتخاب کنید :
"اگر اجازه بدهید حسادت بر شما غلبه کند، شانس از دست دادن آنچه که به خاطرش مبارزه میکنید، افزایش خواهد یافت.
چون اکثر مخاطبانم بانوان گرامی هستند این پست رو گذاشتم قصد جسارت یا بی احترامی نیست مشکلی هست که وجود دارد

تحلیل شما چیست؟!!


منبع وویرایش و تلخیص:آکاایران

دغلبازی و حقه‌بازی های ما از کجا می آید؟

انسان تنها موجودی است که با نقشه و طرح از پیش ساخته به دغلبازی و کلک متوسل می شود، بدین معنا که او کاملاً آگاهانه و هدفمند و بدون هر گونه ندانم کاری برای انجام رساندن اهدافش به حقه بازی روی می آورد. چیزی که حیوانات برای به دام انداختن شکارشان انجام می‌دهند، هر چند شکل و ظاهری توطئه و کلک دارد اما این کار با زیست آنها رابطه دارد و عمل آنها مانند انسان اندیشمندانه و عمدی نیست.

انسان از زمان کودکی بسیاری از خواسته های خود را در تبیین با قوانین، اخلاق، سنن و فرهنگ در جامعه می بیند، و برای انجام دادن آنها به حقه و کلک متوسل می شود. در دنیای ذهنی کودکان موانع اجتماعی علاوه بر قدرت، ابزارهایی هستند که فقط بر ای رسیدن به خواسته‌هایشان بکار گرفته می شود.
کودکان توانایی مقابله برای برداشتن موانع خواسته هایشان را در جامعه ندارند، آنها در ظاهر به روابط تن می دهد، اما بسیاری از خواسته‌ها یشان را در ناخودآگاهشان انبار می‌کنند و کم کم با انواع حقه و ترفند ها، آن را در دوران زندگی بکار می گیرند.
انسان‌ها در زندگی اجتماعی  در مجموعه‌ای از روابط و مناسبات با هم پیوند دارند، که با بسیاری از آن ها موافق نیستند، اما عده‌ای بخاطر ترس از نیروی سرکوبگر که حافظ این مناسبات هستند و عده ی دیگر بخاطر ترس از سنن، اخلاق و قوانین جمعی، اجبارا و در ظاهر آن را می پذیرند. این افراد برای دور زدن موانع به انواع ظاهر سازی و وانمود کردن دست می زنند.
اولین شیادان، دغلبازان و حقه بازان تاریخ کسانی بودند که دور زمینی خط کشیدند و گفتند این مال ماست. این‌ افرادها با کمک اسلحه و خدایان آسمانی و زمینی و انواع و اقسام حقه‌بازی عده‌ای را مجبور به پذیرش و قبول این کلک بازی کردند. این شیادان، امروزه به شکل مالک کارخانه ها، املاک برزگ، صاحبان عمده سهام و بورس ها در آمده اند.

اقتباس از دوست خوبم اکبرابادی........

به دلم نشست گفتم شاید به دل مخاطبانم بنشیند!!

تحلیل شما چیست؟!!

عوامل تقويّت اعتماد به نفس ....


1-با خود مهربان باشيم .
2- به موفّقيتهاي قبلي و واقعي فكر كنيم .
3- ذهن را با فروتني به آنچه كه مي خواهيم برنامه ريزي كنيم .
4- تمايل به يادگيري .
5- رفتن در زندگي و ترسها
6-مشورت كردن و توصيه پذير بودن       
 7-حق اِشتباه به خود وديگران دادن .
8- صادق بودن با خود «يعنى اين كه همه با ما موافق نمى شوند» 
9-  شناخت تواناييها بدون قضاوت خود با غرور يا خود كم بيني مؤثر است.
برای تقویت اعتماد بنفس
ابتدا باید " عزت نفس " داشت زیرا عزت نفس پله اعتماد بنفس است.
 عزت نفس یعنی « باور خویشتن » یعنی چه قدر خودمان را قبول داریم.؟!
 عزت نفس به دو شکل در ما وجود دارد:
* باور منفی در باره خودمان
* باور مثبت در باره خودمان!!!
-اینکه مسیر را چگونه طی کنیم انتخاب با خودمان هست
نظرات و درک شخصی شما دوستان عزیز هم به من کمک خواهد کردپس دریغ نفرمایید!!
یکبار هم از این ایتم استفاده کردم در سال 1390 اما به درخواست یکی از مخاطبین عزیز بازم
در این پست جای دادم....
نظر و پیشنهاد شما چیست؟
از تحلیل و نقد سازنده و بی نقص شما لذت می برم...


نگاه واقع‌بینانه به خود، چه ارتباطی با فروتنی دارد؟

این نگاه نسبت به خود موجب می‌شود هیچ‌گاه فراموش نکنم من دارای یک ظرفیت هستم مثل تمام انسان‌ها نه بیشتر نه کمتر. تمام واقعیت خود را به دور از انکار ببینم و این نکته را در نظر داشته باشم همان طور که من اشتباه می‌کنم دیگران هم می‌توانند مرتکب اشتباه شوند. به همین دلیل هیچ کس را نه از خود کمتر نه بیشتر می‌بینم و در مورد خود غلوّ نمی‌کنم. مسوولیت رفتارم را می‌پذیرم و نقاب نمی‌زنم. با کنار گذاشتن غرور ، حس مسوولیت‌پذیری در من زیاد خواهد شد. با فروتنی حضور خداوند را درک می‌کنم و از اتصال به منبع فیض او از دردها رهایی می‌یابم می‌پذیرم که من پر از نواقصم و از یک سلسله افکارانحرافی  تبعیت می‌کردم. راه اشتباهی را که تا به امروز طی کرده‌ام را رها نموده و راه‌های دیگری انتخاب و امتحان می‌کنم در واقع با نگاه واقع‌بینانه به خود و بالا بردن سطح آگاهی راه جدیدی پیدا خواهم کرد.

فروتنی هیچ وقت دست یافتنی نیست, فروتنی رو باید همیشه تمرین و تکرار کرد

فروتنی به این معنا نیست عزت نفس ما زیر سوال برود نه نه! فروتنی یعنی اول پذیرش خودم انی که هستم و بعد هم

پیدایش راههای جدید برای ادامه زندگی و مسائلی که مختصر در نگارش بالا توضیح داده شد

یه جمله و این پستم رو میبندم:

(( فروتنی عجیب ترین واژه ایی ست که تا بحال شنیدم هر وقت احساس کردی فروتن شدی در نقطه

مقابلش قرار می گیری یعنی غرورو از دستش می دهی))

ازاقا مجتبی دشتی هم تشکر می کنم که منبع رو در اختیارم قرار داده است....

تموم پیشنهادات ونظرات شما نشان از درایت و لطف شما به این بنده حقیر هست تک تک نظرات شما رو به دقت خوندم و تایید کردم و درس بزرگی گرفتم

امروز زمانیکه کامنتارو بررسی می کردم احساس غرور کردم .....دستتان را می فشارم و همیشه وهمیشه منتظر شما هستم:

 اتفاق عجیب در مغز هنگام دعاکردن

دانشمندان دانشگاه آرهاوس با استفاده از سیستم اسکن مغزی به مطالعه بر روی مغز انسان در هنگام دعا و صحبت با خداوند پرداخته‌اند.
 
به گزارش شمال نیوز به نقل از قدس آنلاین، محققان با اسکن مغز بیش از 20 داوطلب در هنگام دعا و صحبت با خداوند اعلام کردند مغز افراد در هنگام دعا به گونه ای که در هنگام صحبت با یک دوست فعال می‌شود، فعالیت می‌کند.

محققان دانشگاه آرهاوس دانمارک به منظور مطالعه بر روی این پدیده از داوطلبان خواستند یک بار به خواندن یک دعای مذهبی و یک بار به خواندن یک متن غیرمذهبی و اجتماعی اقدام کنند. به گفته محققان در هنگام انجام عملیات اول و خواندن دعای خداوند مخصوص مسیحیان، قسمتهایی از مغز که با مرور ذهنی و تکرار در ارتباط است، فعال شد.

طی آزمایش دوم، داوطلبان قبل از خواستن آرزوهای خود از شخصیت خیالی بابا نوئل مشغول به خواندن دعاهای شخصی خود شدند که این عمل باعث فعال سازی قسمت‌هایی از مغز که در هنگام برقراری ارتباط با انسانی دیگر فعال می‌شود، شد. این محدوده از مغز با تئوری ذهن (هشیاری از اینکه دیگران دارای انگیزه و غرض مستقل هستند) در ارتباط نزدیک است.

به نظر می‌رسد هر دو منطقه فعال شده مغز در این آزمایشها، رفتار خواستن و توجه به عکس العمل مخاطب که در این آزمایش خداوند بوده است را پردازش می‌کنند. همچنین قسمتهای فعال شده قسمتی از قشر پیشین مغز به شما می‌روند که با توجه به قصد فرد دیگر در ارتباط است.

قشر پیشین مغز در انسان یکی از عوامل کلیدی تئوری ذهن است. به گفته محققان، این قسمت از مغز داوطلبان در هنگام انجام آزمایش دعاهای شخصی و صحبت با شخصیت بابانوئل غیر فعال بوده است. این پدیده نشان می‌دهد داوطلبان بابا نوئل را شخصیتی کاملا خیالی و خداوند را موجودیتی واقعی می‌دانند.

در عین حال مطالعات گذشته نشان می‌دهد که قشر پیشانی مغز در انسانها در هنگام تعامل با اجسام بی جان نیز فعال نمی‌شود. زیرا مغز از چنین اجسامی انتظار عکس العمل ندارد و به همین دلیل نیازی برای فکر کردن به آن جسم احساس نمی‌کند.

محققان بر اساس نتایج نهایی اعلام کردند افراد در هنگام دعا این تصور را دارند که در حال صحبت با شخصی خاص هستند که این نتیجه از نظر مسیحیان نشانه ای جدید از قطعیت وجود خداوند است....

برگرفته از یکی از سایتهای خبری تحلیلی

برای تقویت روح گفتم از این پست استفاده کنم

نظر شما مخاطبین عزیز چیست؟!!

تمرین  صداقت با خود چگونه به من کمک می‌کند تا خود را بپذیرم؟


صداقت موجب می‌شود به خود دروغ نگویم و نیز خود را باور کنم خود را بهتر ببینم و بشناسم. آنچه را که هستم بپذیرم نه بیشتر نه کمتر با داشتن صداقت متوجه می‌شوم تافته‌ی جدابافته نیستم،من یک انسانم و اشتباه می کنم!

صداقت همه آن چیزی است که پیرامون من اتفاق می‌افتد، صداقت باعث می‌شود که من تمام نقاط ‌ضعف و قوت خود را بهتر ببینم و سعی در برطرف کردن آنها کنم (به تعادل رساندن). با تمرین صداقت به آزادی بیشتری می‌رسم. زمان‌هایی که مسایل آن طوری که من فکر می‌کردم پیش نرفت و از پذیرش خود دور شدم در اصل صداقت را فراموش کرده‌ بودم. وقتی که خود را صادقانه خودم و افکارم رومرور می‌کنم بهتر می‌توانم با حقیقت زندگی آشنا شوم. من خودم را همان طور که هستم با همین زندگی می‌پذیرم. من باید با تمرین اصل روحانی متوجه باشم برای هدف خاصی به دنیا آمده‌ام پس نیازی نیست ناصادقی کنم. صداقت حیطه‌ی آزادی من را بیشتر می‌کند.

برای صداقت تمایل لازم است و لازمه صداقت است که در نهایت ماحصل ان روشن بینی و نوع نگرش و جهان     بینی  مون از نوک دماغمون فراتر می رود ودریچه جدید برای بهتر زیستن برای ما باز می شود

اصلهای دیگریست مانند مشورت, همفکری,....که در این پست نمی گنجد این بحثمون ادامه دارد.....

 پیشنهاد ونظر شما چیست؟!! منتظرم

فاضلابهای جوشان یا رودههای خروشان؟! کدامیک؟!


انسان ها دو دسته اند بعضی از آنها فاضلاب های جوشان هستند و بعضی هم رود های خروشان هستند:

بعضی انسان ها  درونشان خراب است مانند استخری که تماماً آلوده است

و هر چقدر آب پاکیزه و تمیز درون آن بریزیم تأثیری ندارد .

باید آلودگی های درون آب پاک شود ناخالصی ها پاک شود

تا آب پاکیزه خود را نشان دهد


انسان ها در هر شرایطی می توانند چشمه های جوشان شوند

ربطی به مسن بودن ،

سواد داشتن ، پولدار بودن ندارد تک تک ما می توانیم

به چشمه های جوشان تبدیل شویم .

چشمه جوشان بودن یعنی آرامش . ضد ارزش ها ، دروغ گفتن ، غیبت کردن

  مانع رسیدن به آرامش می شود . انواع ضد ارزش مثل تهمت ،

دروغ تجسس ، قضاوت ، خشم ، کینه ، نفرت ،

همه تو را تبدیل به فاضلاب های جوشان می کند .

فاضلاب های جوشان افرادی هستند که آگاهی ندارند

و در آخر به باتلاق می رسند و همین طور قدرت پتانسیل ندارند

و با اندک چیزی به هم می ریزند و قدرت تحمل بعضی از موضوع ها را ندارند .

پافشاری می کنیم که آن چیز را بدست بیاوریم ولی وقتی بدست آوردیم

می بینیم هیچ تازه گی برایمان ندارد .

ما همه چیز را درجا و به بخاطر حفظ منفعتمان  می خواهیم

وقتی وارددایره خود شناسی می شویم همه چیز را باید بیرون در بگذاریم

هر چه که هست را باید بگذاری پشت در تا بتوانی آموزش ها را بگیری,

نقصامون رو بپذسریم, اشتباهاتمون رو بپذیریم,عذر خواهی رو بپذیریم,

به دیگران فرصت اشتباه بدهیم,اموزش پذیر باشیم,

به فکر خودمون اکتفا نکنیم,هر روز بیاموزیم,....

  همه چیز را جدی بگیریم اگر این ها را نپذیریم

فاضلاب های جوشان هستیم

انسان باید مدام منابع اطلاعاتی خود را قوی کند .

دانایی هایی را که می آموزیم

به زندگی مان کمک زیادی می کند اگر بخواهیم به مقصد برسیم

باید منابع اطلاعاتی و

آگاهی در تمام سطوح - نه فقط در یک رشته - به دانایی موثر برسیم .

یعنی سه ضلع مثلث دانایی تفکر، تجربه ، آموزش را کاربردی کنیم

نکته اصلی : ما باید جوهره ذات خود را بشناسیم .

وقتی به خودمی آییم باید با خودمان خلوت کنیم و

بدانیم که می خواهیم چشمه باشیم و

بدانیم در کجا و در چه شرایطی قرار داریم .

اگر بخواهیم درخود شناسی به درمان برسیم

باید منیت (مانند تحصیلات،وجهه اجتماعی،خانواده خوب)کنار بگذاریم

و هم رنگ بقیه شویم پس هر فرد باید فرمانبرداری را بپذیرد

تا فرماندار خوبی شود!