مرگ بیست و نهم
جدیدترین کتاب من
مرگ بیست و نهم
در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
اردیبهشت 1398
جدیدترین کتاب من
مرگ بیست و نهم
در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
اردیبهشت 1398
کربلا یعنی تیمم بر عطش
حتی اگر فرات
مجنون قد قامت علی اکبر لیلا شود
نم پس نمیدهد
...
فاطمهجهانبازنژاد
کربلای معلی - اربعین
سخنرانی ادبی من در
هشتمين همایش بين المللی
انجمن ترويج زبان و ادب فارسي ايران
با مقاله ای تحت عنوان:
بازتاب صداي زنانگي در ادبيات ايران
بین خودمان باشد!
من هوای لبهای تو را دارم
و زمین مادریات را
بر گندمزار دستهای خود،
خوشه خوشه درو خواهم کرد.
کربلای معلی - اربعین
صل علی محمد و صل علی علی
ذکر خدای عزوجل ذکر یا علی
.
بر طاق عرش حک شده نامت ز لم یزل
يا مظهر العجائب و يا مرتضي علي
.
اين اسم اعظم است و یا واِلیَ الوَلِیِ
يا غافِرَ الذُنوبْ تَعالَيتُ يا علي
.
نادعلی که مظهر هرچه عجایب است
فرمانروای مقتدر و مقتدا علی
.
هوهوی ذوالفقار تو والشمس والضحی
در إهدنا الصّراطِ حب تو یا مرتضي علی
.
شرط حيات کوثر و معراج و انبیاء
شاهنشه ولایت و مشکل گشا علی
.
"یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب"
از هر لبی که میشنوم ذکر یا علی
.
"روزی که خاک را به نظر کیمیا کنی"
آیا شود برات کرب و بلا سهم ما علی
.
فاطمه جهانبازنژاد
نگاهي به شعر خاورمیانه
http://www.shereno.com/29017/36797/326306.html
سروده ی شاعر گرانقدر: احمد الماسی
و نقدی کوتاه به قلم: فاطمه جهانبازنژاد
.
شعر با تركيب و به هم آميختگي ميان عينيت و ذهنيت، با زباني ساده و روايي آغاز ميشود و آستانه ي واقعيت را در تمام آنات شعر دروني ميكند:
بوی مرگ
بوی گندیدگی خورشید
بوی لجنزاری برای ماه
بوی انهدام رویا
...
شعري گفتاري که در چیدمان واژگاني كه در يك فرآيند نوستالوژيك، در كلّ متن جريان يافته و تمام ضربه را به بدنه و انتهای کار القاء نموده و از طرفی دیگر، نگاه بغض آلود شاعر را در متن و بطن اثر پیاده می نماید. آنهم با تكيه بر بن مايه اصلي اين اثر كه همان مرگ و کشتار انسان هایی بیگناه می باشد.
آنقدر كه ظرفيت زبان شاعرانه الماسی گرانقدر
لبالب گسترده دیدن
پُر از بوی نوعدوستی و انسانیت و طعمِ نازکِ نگاه کودکانی بیگناه و محکوم به مرگ شده
در عصیان انسانیت که این روزها در چنگال داعش
از چکه چکه خونخواری
بوی لبخند مرده های توحش گرفته است
و از تقابل همین تضادهاست که زندگی و مرگ در اثر جریان مییابد و از همین منظر، نگاه خاص شاعر به اين مقوله قابل تأمل است که از زاويههاي مختلف به آن نگريسته و در فرا روایت اثر با دريغ خوردن بر گذشته با نمادهایی چون جنگل، کوه و دشت به شرح عمق فاجعه پرداخته است:
شگفتا!
که نطفه های دنیای دوستی ها
در کنار رودی که هوس آب تنی را یادم داد
مأوای کاشتن دانه ام بود
جایی برای فرود آمدن
از تخته سنگهای دل کوه تفتانم بود
از جنگل های زور مدار
به دشت زندگی ام امیدی بود
جانی گرفت ....
.
واژه نمادين جنگل از جمله واژگاني است كه شاعرانی چون نیما و شاملو با ذهنيتي منفي، از آن بهره گرفته اند،
و الماسی - شاعر کرمانشاه نیز با تکیه بر این نماد، جهت آفرينش معناي شعرش و در نتيجه حركت شعر از حالت تك معنايي به سوي چند معنايي بهره می گیرد.
جنگل که با صفت زور مدار آمده، نشانگر استبداد و خفقان شديد داعش می باشد
همچنین واژه نمادين دشت که در ترکیبی با زندگی همراه شده، با توجه به زمينه و بافت كلي شعر، می تواند نماد جامعه اي غارت شده و گرفتار استبداد و ظلم و ستم باشد و بدین ترتیب شاعر بافتي سمبوليك در متن و بطن اثرش پیاده می کند و اوج این شاکله نمادین در این قسمت نقش می بندد:
هم سنگ کوه هایی هستم
که ایستادن را دیکته می کنند
.
کوه با ژرفساختي از حقيقت و روساخت افسانهاي خود، نماد پایداری ، ابدیت و استحکام می باشد و از آنجایی که نزدیکترین مکان به آسمان است پس میتواند نردبان عروج انسان خاکی به آسمان باشد از همین منظر همیشه مقدس بوده است.
.
و در جایی دیگر شاعر اینگونه از کوه تفتان می گوید. کوهی که در اصطلاح محلی به چهل تن معروف است که چهل تن از راشدین مذهبی در این کوه ناپدید شده اند :
جایی برای فرود آمدن
از تخته سنگهای دل کوه تفتانم بود
و به این ترتیب ، شاعر در معنای ژرف ساخت کوه ، با ضرب فرمی زیبایی در چیدمان "تخته سنگهای دل کوه تفتان"
نقطه ی عطفی در شعر پدید می آورد که ضربهای به انرژی مضاعف شعر وارد میسازد.
.
و در بند آخر شعر:
می خواهم به کنار رود بروم
آبی به چشمانم بزنم
و خیال تو را در آغوش کشم
و رُخ ماه و خورشید را
"سروه ای"
از جنس خدا بفرستم
.
مشاهده می شود شاعر با بکارگیری نمادهای مثبت شعر را به اتمام رسانده
و از "سروه " می گوید که کلمه ای در گویش " کردی" بوده به معنای نسیم صبح که نمادی است که از دل سياهي و تاريكي و ناباروري آمده و رمز اشراقِ شاعرانه و بينش عميق و بارور شاعر را در ذهن مخاطب متبادر مي كند و فضاي نويدبخشي مي آفريند که در تقابل نماد جنگل که در سطور بالا بدان اشاره شد و نشان سياهي پليدي و ضد ارزش هاست، قرار می گیرد و "سروه " نماد پاكي ها و ارزش ها می شود.
.
خاورمیانه به عنوان اسم شعر یک ابژه است و طبعاً هر ابژهای بر بستری قرار دارد و مناسباتی با پیرامون خود برقرار میکند. گذشتهای را بیدار میکند و براي رسيدن به آیندهای مبهم، حال را به نمایش میگذارد.
با این که درونمایه شعر بر محور کشتار میچرخد؛ اما صبغه اقلیمی نیز از جمله درونمايه هاي این اثر بوده که در خلال روایتی یکپارچه با آن مواجه می شویم، روایتی که به کمک توصیف واقعی رخدادها همراه با بیان احساسات شاعر پیش میرود. در شعلههای اعتراض واژگانی نگران که با خیزش، جوشش و تپندگی خود
شعری به نام خاورمیانه را در رآکسیون بیان شاعر نطفه می بندد
که در ژرف ساخت خود به حوادثي چون: جولان داعش اشاره می کند که محصول خشونت سياسي حاکم در خاورميانه شده اند. گروهی که محصول جهل و عقبماندگي و توسعهنيافتگي سياسي و اجتماعي زمان حال بوده و در اندیشه باطلی که رهبران مذهبيشان به روي آنها گشودهاند؛ هرکه و هرچه هست گمراه و فاسد است و فقط آنها هستند بندگان مقرب و برگزيده خدا و آنها هستند که راهي بهشت موعود ميشوند و در راستای تفکر سلفي و تکفيري خودشان، به مبارزه و مقابله و نسلکشي با شيعيان در عراق و سوریه و همچنین کردهاي ايزدي عراق در سلسله کوههاي شنگال پرداخته اند.
و شاعر در روساخت این اثر که بين مونولوگ و ديالوگ دست به دست ميشود؛ خشم و نفرت خود را با طنزي سياه ميآميزد و نگاه معترض و نقادانه خود را در بطن وقايع با حوادث اخیر سيال كرده و می گوید:
چه سال مردن های شومی است
چه توهمات کوری
و چه بهشت موعودهای مضحکی !...
.
که در واقع بهشت موعدهای مضحک و توهمات کور اشاره به همان اعتقاد باطل داعش دارد که در سطور بالا بدان اشاره شده است.
.
یکی دیگر از رخدادهای تلخ و شومی که شاعر با نگاهی اعتراضی در لفافه ی طنزی تلخ به آن می پردازد؛ "جهاد نکاح" است. اصطلاحی که اولین بار توسط یک مفتی وهابی از کشور تونس مورد استفاده قرار گرفت و بر اساس آن، از دختران و زنان عرب برای تأمین نیازهای جنسی جنگجویان مسلح که علیه حکومت سوریه می جنگند، استفاده می شود. که به دنبال آن، بسیاری از مفتی های وهابی دیگر کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی نیز از چنین فتوایی حمایت کرده و خواستار افزایش "جهاد نکاح" زنان شدند.
و دخترکانی
که جهادنکاح را
گونه ای بازی هراس
با دیوانگانی گندیده ریش می دانند
مردان و زنانی که رهایی را
در حلقه های دار می جویند ....
.
همانگونه که مشاهده می شود واضحترين رگههاي رمانتيك دخترکان، جای خود را به بازی هراس با دیوانگانی گندیده ریش داده و ماهیت دینامیک و پویای عشق با حلقه های دار خلاصه می شود که در آيينهي اين قبيل ساختواره ها ، ساخت كلّي اثر شکل می گیرد و به هويت ميرسد آنگونه که شعر را به پايان ناتمام و آغاز ناگهان سوق میدهد.
.
با مهری به وسعت واژه ی مقدس آزادی
فاطمه جهانبازنژاد
لینک نقد در سایت شعر نو
بی مقدمه
مقدمه ای به قلم من بر یکی از کتاب های امین عزیزم - شاعری با زاویه ی دیدی به وسعت دزفول و غروبهای اندیمشک و گرمای خوزستانش
...
به نام خداوند لوح و قلم ...
شعر کوتاه، فرزند زمان خویش است. زاییده ی لحظه ها و نگاه هایی تفکرانگیز و انتقادآمیز که در نهایت ایجاز، خواننده را در دنیایی از زیبایی و ابهام و سؤال و واقعیت های تلخ فرو می برد .
شعر کوتاه، مجموعهای از امکانات و توانمندیهای شعر فارسی از گذشته تا امروز است که از یکسو ریشه در سنتهای دیرین ادبی دارد و از دیگر سو، ضرورت زمانه و اقتضای دنیای دیجیتال است که با ایجاز پیوندی ناگسستنی دارد.
در دوران معاصر، فرمهای کوتاه جدیدی تحت تأثیر ادبیات دیگر ملل جهان و از راه ترجمه (به ویژه ترجمه هایکوهای ژاپنی) تحت عنوان «طرح» و «طرحواره» وارد شعر فارسی شده و شکل بومی و ایرانی به خود گرفتهاند.
از جمله شاعران پویا و جوان، امین افضل پور (تاراز) (متولد 7 آذر 1364- دزفول) ، سراینده این مجموعه شعر و یکی از مصداقهای این نگارش میباشد که در متن شعر زندگی میکند و تواناییهایش را در قلمرو شعر کوتاه با ثبت 3 مجموعه شعری "خواهرز" و " پنیر ما گربه به دام انداخت" و "سقط جبین" به منصه ظهور رسانده است.
او کاتب کلماتی است که در ذهنش مثل باران شمال، جاری میشود. کلماتی که گاهی سر به زیر و مطیعند و رام، و گاه عاصی و غافلگیر کننده و غیر منتظره.
مجموعه "سقط جبین" شامل شعرهای کوتاه در فرمهای طرح، طرحواره، سپيد، هایکو، شعرپاره، پریسکه و کاریکلماتور میباشد و تکیه شاعر در این مجموعه نیز همانند دو اثر قبلی، بر ایماژ و تصویرسازی و بازیهای زبانی و همچنین ایجاد تضاد و ارتباط میان صورتهای واژگانی صورت گرفته که در واقع، نقطه عطف کارهایش وابسته ی همین ویژگی است.
افضل پور در این مجموعه شعري ثابت كرده كه داراي جهانبيني خاصي است و تمايل به سادگي و فاصله گرفتن از بغرنج گويي، از مشخصههاي شعري او در اين دفتر است و نکته ی قابل توجه در این مجموعه، اقبال شاعر به گنجاندن عشق این يلداترين بوسه ي كوتاه در لا به لای اشعارش میباشد که به تبيين و تعريف ديگري از دلش میرسد.
در این مجال به ابیاتی از اشعار عاشقانه سراینده مجموعه شعر توجه میکنیم که در آن از تصویر و تخیل برای ایجاد رابطه عاطفی کارکرد گرفته شده است که بیانگر توانایی شاعر در بیان عاطفهاش به مخاطب میباشد:
(1)
در دست تو
گل باشد یا پوچ مهم نیست
مهم تو هستی
که به گل نشستهای
(2)
گیرم که شیر شوم
باز
گرفتار حلقه ی لبهای آتشین تو هستم
(3)
تهران باشی یا اصفهان
مازندران یا که خوزستان
بازهم تنها شیرازه ی من هستی
به این امید که در آیندهای نه چندان دور،
مجموعه شعرهای دیگری از جناب آقای افضل پور بخوانیم.
با مهر
فاطمه جهانبازنژاد
قائمشهر / بهار 94
در لا به لاي عهد و سمات غائبي هنوز
آقاي جمكران! ته اين انتظار كو؟
...
فاطمه ی تو
به نام عشق
و باز هم عشق که با قلم و افکار و جانم یکی شده ...
در کنگره بین المللی ادبیات، عرفان و فلسفه
مقالهای از من اکسپت شده تحت عنوان:
سيري در زندگي، احوال و شخصيت شیخ ابوسعید ابوالخیر
این کنگره بین المللی در 4 محور تخصصی همراه با برگزاری نشست،
سخنرانی و ارائه مقاله، کارگاه تخصصی و هم اندیشی علمی
با همکاری استادان ایران و ترکیه در شهرستان تربت حیدریه برگزار میگردد.
از برنامه های جنبی این همایش، تور علمی، فرهنگی ،
در شهر مه ولات (مهنه) و بازدید از مقبره عارف نامی ابوسعید ابوالخیر مهنه
و شرکت در بزرگداشت و مراسم های خاص آن می باشد.
و از همه مهم تر این که
مقالات پذیرفته شده در مجلات تخصصی بین المللی معتبر به چاپ خواهند رسید.
جدیدترین کارهای ویرایش شده ی من در سالی که گذشت
کتابهای شعر " پنیر ما گربه به دام انداخت" ، "سقط جبین" و
"در سختی چون ماهی صبور باش"
از دوست خوب شاعرم امین افضل پور (تاراز) بوده
که در انتشارات اهورا قلم به چاپ رسیده
و هم اکنون در کتابخانه ها موجود میباشد.
و همچنین ویرایش کتاب "خواهرز"
که در نشر کتاب ارزان سوئد در استکهلم به چاپ رسیده است.
..
بيا هفت سين را از سر بچينيم:
سپيديِ تن و سرخي لبخند
....
با آرزوی بهاری سبز و سرشار نور و برکت
جدیدترین ترانه ی شب یلدا
اگه من شب سرد و تکراری ام
توی عطر پیراهنت جاری ام
تو آغوش گرمت پناهنده ام
تو دوس داشتنت، سخت و یکدندهام
ورق میخورم توی عمق تنت
شدم خوابگرد شب ِ پیرهنت
اگه هی خزون سد راه میشه و ...
مسافت شده گرگ تو بیشه و ...
لبم گهگداری تو شعرات بیار
واسم از تب بوسه هات کم نذار
دلم تنگ و تو بی خیال منی
نگفتم مگه توی فال منی!
درخت دلت آشیونم شده
چشات وسعت آسمونم شده
غزلهات شب شعر آغوشمه
لبات تا همیشه عسل نوشمه
مث گلنراقی: لبامو ببوس
به سبک عراقی: لبامو ببوس
میخوام با تو آیینه عریون بشه
شب مخملی مون چراغون بشه
دوست و هم/سایه ی عزیزم والایار علیزاده را
در دو سایت شاعران پارسی زبان و سایت ادبی ناب
و دیگر اینکه:
به زودی ترانه ای از من با عنوان " بانوی احساس"
که خیلی دوستش میدارم و میان ترانههایم جایگاه خاصی دارد؛
با آهنگسازی و صدای گرم و پر حجم والایار عزیز منتشر خواهد شد.
هنرمندی ترانه سرا که در منشور ادراك موسیقی،
با ثبت آلبوم "فصل حقیر" در پروندهي هنری خود
و همچنین با تک آهنگهایی ناب همچون: مادر، بازی، جاده،
آبی نپوش، بارون عیدی، گل آویشن، بی تو ، خسته ،
خونه ی خیالی ، دختر دریا و دلای سنگی
از جمله شنیدنی ترین آثار پاپ را طی این چند سال اخیر
داشته است. آنهم فارغ از هیاهوی
بازار پررنگ و لعاب این روزهای موسیقی...
لب نوشت:
من که از بین ترانه های والایار
گل آویشن را بیشتر میپسندم و برای دوستان
صمیمی زمزمه های شب یلدا؛ لینک این آهنگ را میگذارم و
پیشنهاد میکنم دانلود کنید و از شنیدن آن لذت ببرید.
(روی عکس کلیک کنید.)
كلمه
در طالع دستانم
نام تو را مينويسد
امروز بیست و نهم آبان روز تولد منه
که مقارن شده با میلاد باسعادت امام هفتم- امام موسی کاظم (ع)
این تقارن زیبا رو
به فال نیک میگیرم و به خودم تبریک میگم تولدم رو
و با عشق دستان پر مهر مادرم را بوسه باران خواهم کرد
امیدوارم زندگی و روش و منش فاطمه
مطابق صاحب اسمش حضرت یاس باشه .
با تبرک به نام امام موسي كاظم (ع) فرداهای زیبای زندگیم را ادامه
خواهد داد که ماحصل عشقی ازلی ست
دوستانه نوشت:
بی نهایت سپاس دوستان اندیشمند، شاعر و هنرمندم
بابت تبریک تولدم و ابراز مهر بی دریغ تان
نوش تبریک قلمتان را
به هزاران شادباش و سلام که نام دیگر حضرت "هو" است
به استقبال نشستم
میخواهم بدانید که دوستتان دارم به مهر
مثلِ بارانِ تشنه به طعمِ نی.
مهر نگاهتان را سپاس و شرط سينِ سلام
دل نوشت :
تولدم مبارک
دارم به خدا میگویم الله اکبر، لم یلد و لم یولد ...
میخواهم شمعها رو فوت كنم كه صد سال زنده باشم
تولد ... تولد ... تولدم مبارك.
حالا بگم سيب
...
با مهر
فاطمه جهانبازنژاد
إقرأ بسم لب- لب ساقی بسم الله تو
کاشف کرب و بلا از روی همچون ماه تو
..
شاه بیت مثنوی عاشق من در کتاب زمزمههاي شب يلدا
فاطمه جهانبازنژاد
با عشق
میخوام که تک پرت باشم تا که آفتابی شه شبهات
میون هق هق بارون بخوابه غصه ها- تب هات
میخوام یلدای شبهاتو یه خورشید سایه بون باشم
توی فصل هم آغوشی باهات تا پای جون باشم
نگو از بی کسی از شب - نگو از دلهره از تب
بخون آهنگ بارونو، تو کابوس لب و عقرب
توی فالای حافظ هم میشه خوشبختی مونو دید
روی گیسوی شب بوها- توی مجنون ترینِ بید
جای خالی من از نو: گل سرخی بذار بازم
بتابون برق چشماتو : تویی آغاز پروازم
من از عمق صدات باید شریک و همدمت باشم
واسه زخمای گیتارت یه دنیا مرهمت باشم
رفیق واژه های من! عزیز هر شب یلدا!
باید از نو بخندی تا ، نَمونه تک پرت تنها
ميخواهم
تا آخرين فصل بدن
با تو باشم.
اين بار
تو ورقام بزن.
يعني خطاي اول و خطهاي سرنوشت
إياك نستعين ِ قد و قامتت نوشت
باور كن اي خدا كه مرا آفريدهاي
آدم نميشوم! به جهنم روَد بهشت
از تو بالا میروم
تا چشم هایت را
در ماهِ کامل بغل کنم
ورق ام بزن
شايد زمزمههاي شب يلدا
به چشمك ستاره قطبي شمال اضافه شد
و سالهاي دور
يكي بيايد بر صندلي دانشگاه درشت بنويسد
به نام يلدا
و دوباره ايستادن بوسه را
به مستي تمام ببينند كه از تو زندهام.
به آیات مقدّس نخلستان و سورهی کوچک چاه و ختم انعام ماه،
"عین" روشنای امامت
و "لام" لسان هوهوزن کوی هو
در/"یای" علی شناور است.
مَظهَرَ العَجائِب از ابتدای همین نوشته پیداست.
عیدانه ای از کتاب شعر من "زمزمه های شب یلدا"
بهارتان سبز و پر نور و برکت
..
بيا هفت سين را از سر بچينيم:
سپيديِ تن و سرخي لبخند
ستاره پاش چشماني كه ميخواست
شود مال تو اما ... حيف! هرچند ...
واسه اون چشمای شرقی، يه سبد بهار ميارم
وسط يه شعر تازه، سه تا بوسه جا ميذارم
فاصله هرچي كه باشه رو لبم زودي ميشيني
پاي اون درخت سيب ات، حس دستامو ميكارم
ميگويند خاستگاه بلدرچین، دريا ست،
بلدرچین تن ات به كجا ميرسد
كه اينگونه بي تاب موج تنم،
بدبده ميخواند
دو تا فانوس روشن هست و سنجدها و سطحي ليز
و بازم پلك چشمانم پريده سمت چشمت نيز