پیش نوشت:خط خط نوشته هایم را تقدیم میکنم به کودکی بدون رزم جامه،یتیمی ازآل احمد که برای دفاع از ولایت دستش وسپس جانش را فدا کرد،تقدیم به روح پاک عبدالله بن حسن ،کودکی که دست از دست عمه جدا نمود تا دست را سپر جان عمونماید .تولد خانم بزرگوار کریمه اهل بیت سرور و چراغ ایران زمین خانمم فاطمه معصومه را به همه دوستان تبریک عرض میکنم ،روزدختر هم به همه دوستای گلم مبارک ،باشد که معصوم وار ره فاطمه بگیریم. (پنجشنبه شبها به مطهرون سر بزنید و نظر بدید دعای کمیل و ندبه هم منو از دعا فراموش نکنید)

مقاله را با مهم‌ترین ابعاد فكری و اندیشه‌ای انجمن حجتیه آغاز میکنم تا در ادامه شما با کمی تفکر به حجتیه بودن یا نبودن دولت پی ببرید
از جمله مهمترین قوانین وتبصره ها در انجمن جدایی دین از سیاست (عقاید سکولار)می باشد ،تمسك به مرجعیت ترفندی برای تضعیف ولایت فقیه دربین اعضای انجمن می باشد (اولین فرقه رسمی که بصورت علنا با ولایت مطلقه مخالفت اعلام کرد)بعنوان مثال کتاب" به سوی نور"که به این موضوع می پردازد.
انتظار از دیدگاه انجمن اینست که هر گونه اقدامی جهت اصلاح كاروامور، تأخیری در ظهور حضرت ایجاد می نماید(برای تداوم این امر هزاران روایت جعلی منتشر میکردند)

و اما..........

با درگذشت شیخ‌محمود حلبی(بنیانگذار ورهبر حجتیه)، سیدحسن ابطحی جانشین ایشان شد و هواداران واقعی انجمن هم موضعی در برابر ابطحی نگرفتند و عملاً او را پذیرفتند.

با روی كار آمدن دولت آقای خاتمی و انتصاب محمدعلی ابطحی پسر سیدحسن ابطحی در مقام معاونت حقوقی و ریاست دفتری رئیس جمهور قرارگرفت. در این دوره،علیرضا نعمتی از نزدیكان حسن ابطحی و همراهان قدیمی او در نزدیكی مسجد جمكران، مجله خورشید مكه را منتشر كردند و طرفداران ابطحی را به عنوان سالكان الی‌الله دانستند كه تحت نظارت و مراقبت استاد خویش مراحل سیر و سلوك را طی می‌كردند و هر كس كه به نحوی (در خواب یا بیداری) و به زعم خود، به امام عصر(عج) متصل می‌گشت به عنوان نشانه صحت تعالیم دیده می‌شد. این گروه آزادانه فعالیت خود را پی می‌گرفتند و كسی مانع آنها نمی‌شد.

با روی كار آمدن دولت آقای احمدی‌نژاد گرهک حجتیه که فعالیت خود را بصورت مخفی و بدون نام آغاز کرده بود با محدودیت‌هایی روبه‌رو شدند و سرانجام در یكی از روزهای اواخر خرداد ۱۳۵۸، سیدحسن ابطحی و فرزندش سیدمحمدتقی (یعنی پدر و برادر معاون رئیس‌جمهور سابق) و عده‌ای از مریدانش دستگیر شدند.

در باب انتصاب دولت نهم به حجتیه برخی اطلاعیه ها با عناوین کاذب زیر پخش ومورد استناد قرار گرفت(به عنوان طنز جالبه بدونیم):

-  آقای احمدی‌نژاد و اعضای كابینه او ادعای آن دارند كه در جلسات هیأت دولت امام زمان حاضر است.یه موقع هم شیخ اصلاحات یه چیزائی میگفت مثل دیدن هاله نورانی، قراردادن ظرف غذای اضافی و......(تو مناظره ها که دکتر اصلا اهمیت به جملاتش ندادند و حرف خودشونو زدند کلی کیفور شدیم)

- لیست نامزدهای انتخابات را امام زمان تأیید كرده است.

-  دولت  برای چاه جمكران بودجه سنگینی تعیین كرده‌اند.

آقای زادسر، نماینده اصولگرای مجلس هفتم ،به نقل از دکتر در باب رابطه و عضویتش در انجمن حجتیه می گویند: او با تأكید براینكه انگ حجتیه به وی نمی‌چسبد از من سئوال كرد كه آیا انجمن حجتیه‌ای‌ها هیچ‌گاه از عدالت، مبارزه با مفاسد اقتصادی، تبعیض و ... سخن می‌گویند؟ و سابقه مبارزه و جهاد دارند؟ و برخوردهای آنها با بنده به این علت است كه همه سخنرانی‌هایم را با اللهم عجل لولیك الفرج والعافیه والنصر و... آغاز می‌كنم و آنها می‌خواهند كسی جرأت نكند در جامعه حرف از امام زمان بزند و قصدشان تخریب دولت در افكار عمومی است.

  از رئیس‌جمهور درباره تعامل و رابطه‌اش با آیت‌الله مصباح یزدی پرسیدم و وی گفت: آیت‌الله مصباح یكی از بزرگان دین و شیعه است و رهبر معظم انقلاب از آیت‌‌الله مصباح یزدی به عنوان مطهری دوم یاد كردند و من به ایشان به عنوان یكی از بزرگان دین و حوزه احترام می‌‌گذارم و ارادت دارم و هیچ ارتباط خاصی بین بنده و آیت‌الله مصباح نیست. همه مواضع من برگرفته از اسلام، امام و رهبر معظم انقلاب است و اینجانب ضمن احترام و ارتباط با همه مراجع عظام تقلید و علما با آقای مصباح نیز ارتباط دارم.

اما در باب حضور برخی از افراد در انجمن حجتیه

در میان افرادی كه درجلسات انجمن حضور داشتند، عناصری انقلابی، مؤمن، صادق، دلسوز برای انقلاب، مؤمن به امام و ولایت فقیه و در خدمت كشور و جمهوری اسلامی پیدا می‌شود، همچنان كه افراد منفی، بدبین، كج‌فهم، بی‌اعتقاد و در حال نق زدن و اعتراض هم پیدا می‌شود.چنان كه خاطرات و مبارزات برخی از آنها در دوران پیش از انقلاب و سمت‌گیری سیاسی آنها بعد از انقلاب نشانگر تناقض فكری جدی میان ایشان و حجتیه است. برای نمونه می‌توانید به كتاب «مصباح دوستان» نوشته آقای علیرضا صنعتی مراجعه كنید. اگر چه صرف حضور فردی در جلسات پیش از انقلاب انجمن، به معنای انجمنی بودن ایشان وبرخی دیگر نمی‌باشد. چرا كه شخصیت‌های متعددی سراغ داریم كه سوابق فعالیت در انجمن داشته‌اند و از انجمن بریده و برخلاف آنها گام برداشته و در رده‌های بالای حكومت اسلامی خدمت كرده‌اند.

حرف آخر۱:مقام معظم رهبری در سخنان خود در آغاز سال 1386، در مشهد از دولت حمایت خاص كرده و از آن به عنوان دولت انقلابی پرتلاش و ارزشی نام بردند.

حرف آخر۲: ادامه مطلب رو بصورت کامل دسته بندی قرار دادم ببینید کدوم بدردتون می خوره بخونید ،ولی پیشنهاد میدم قسمت نامه ها رومطالعه کنید طولانیه ولی با افراد که امروزه در سمتهای مختلف هم هستند آشنا میشید. تازگی با نام این فرقه دارند بشدت دولت رو میکوبند سعی کردم بهترین ،کاملترین ومطمئنترین منابع رو برای نوشته هام انتخاب کنم،قصدمم ثبات و ارتقا همسنگریهام و رفع شبهه وعناد از غیر همسنگریها بود،امیدوارم مفیده فایده باشد.

در ادامه مطلب میخوانید

حجتیه چگونه تشکیل شد وبرای چه منظور واهداف

انجمن حجتیه قبل از انقلاب اسلامی ایران

انجمن حجتیه بعد از انقلاب اسلامی ایران

 مبارزه با ماركسیسم به جای بهائیت

حجتیه وجنگ تحمیلی

حجتیه تعطیل میگردد

 انجمن حجتیه پس از تعطیلی

نامه ها به دربار وبیانات برخی بزرگان درباب حجتیه

التماس دعا باحاجاتی روا.........

حجتیه چگونه تشکیل شد وبرای چه منظور واهداف
نام كامل انجمن حجتیه كه به انجمن ضدبهائیت نیز مشهور بوده، «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است. این انجمن مقارن با كودتای آمریكایی ۲۸مرداد ۱۳۳۲ تأسیس شد. نهایتاً در سال ۱۳۳۶ آن را به نام انجمن حجتیه مهدویه به ثبت رساندند.  مؤسس این گروه آقای شیخ‌محمود ذاكرزادة تولایی است كه به نام شیخ محمود حلبی شناخته شده بود. هنگامی كه مردم ایران درگیر مبارزه با ظلم شاه بودند، اعضای این انجمن، وقتشان را صرف راهنمایی بهائیان می‌كردند و خودشان را از جریان انقلاب دور نگاه می‌داشتند.

اساس‌نامه انجمن دارای یك فصل، دو ماده، هشت بند و دو تبصره بود؛ تبصره یك عبارت است از اینكه، هدف انجمن تا ظهور موعود غیرقابل تغییر است. در تبصره دو آمده است: «انجمن به هیچ‌وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت) همون سکولار خودمون به زبان ساده )و نیز مسئولیت هرنوع دخالتی را در زمینه سیاسی كه از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد بر عهده نخواهد داشت.( . در حالی كه بهائیت یك پدیده كاملاً سیاسی و شبه جاسوسی بود و متقابلاً یكی از راه‌های مبارزه با آن، برخورد سیاسی بود)

انجمن حجتیه قبل از انقلاب اسلامی ایران

جالب اینکه انجمن هیچ موضعی نسبت به  هویدا نخست‌وزیر معدوم شاه، دكتر ایادی، دكتر ثابتی، یا هژبر یزدانی و غیره كه از مسئولان و متنفذان حكومت ، با وجودی كه بهائی بودند نداشتند

از جمله عملکرد فرقه می توان:

به سخره گرفتن حرکت مردمی علیه رژیم با عباراتی همچون«وزوز پشه را چه به فانتوم» مشت بر درفش چه می‌تواند بكند»

تبیین قدرت جسمانی امام علی(ع) و میزان تیزی و برندگی ایشان بود

 مبارزه با پپسی كولا نه بخاطر حرام بودن شربت بلکه بخاطر صاحبانش که بهائیند
مواخذه حضرت امام در باب خونهای ۱۵خرداد وحمایت مردم از قیامهای متعدد

عدم صدور هیچ بیانیه و همراه نشدن با مردم در حرکات جوششی سالهای ۵۶و۵۷

 انجمن حجتیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی انجمن حجتیه كه در حیرت پیروزی انقلاب اسلامی بود تضعیف شد زیرا آنها اعتقادی به پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند، لذا پنج شش ماه در حالت تردید بودند. انجمنی‌ها كه تا واپسین روزهای پیروزی انقلاب می‌گفتند امام سیزدهم در پاریس نشسته و مردم را جلوی گلوله می‌فرستد در نیمه شعبان سال اول انقلاب عكس همه مراجع را زد و بعد از چندماهی به تأییدات خود از رهبر انقلاب اشاراتی داشت و خود آقای حلبی از مضامینی چون عظیم‌الشأن و رهبر كبیر برای امام خمینی(س) استفاده كرد.
وقتی انجمنی‌ها به موضع انفعال افتادند نیروهای تربیت شده در انجمن، پس از انقلاب به سه دسته تقسیم شدند:
۱.از دسته اول برخی مانند آقای پرورش، دكتر صادقی، استاد دانشكده الهیات مشهد، عبدالكریمی، استاد دانشگاه مشهد، مهندس مصحف و بسیاری دیگر به انقلاب پیوستند. در میان اینان، جوانانی نیز حضور داشتند كه دست كم چند سالی انجمن را تجربه كرده و به صف انقلابیان پیوسته بودند. برخی نیز مانند آقای طیب كه مسئولیت برگزاری مراسم سخنرانی‌ها را در تهران بر عهده داشت، نه تنها به انقلابیان پیوستند، بلكه به نوعی در برابر انجمن هم قرار گرفتند.
۲. دسته دوم در برابر انقلاب بی‌تفاوت ماندند.
۳. دسته سوم به انتقاد از انقلاب پرداخته و به صف مخالفان – از نوع دیندار – پیوستند.

 انجمن پنج ماه پس از پیروزی انقلاب، مبادرت به تجدیدنظر و اصلاحاتی در اساسنامه‌اش با افزودن تبصره‌ها و متمم‌هایی نمود كه در شرایط انقلاب، قادر باشد گاه به میخ و گاه به نعل بزند و دو پهلو موضع بگیرد.

 مبارزه با ماركسیسم به جای بهائیت
یكی دیگر از خط‌مشی‌های انجمن حجتیه بعد از پیروزی انقلاب جایگزینی مبارزه با ماركسیسم به جای بهائیت بود. هر چند سعی می‌كردند تا دو سه سال بعد از انقلاب همچنان خطر بهائیت را زنده نگه دارند ولی اهتمام اصلی خود را معطوف به ماركسیسم كردند و در كلاس‌های آموزشی خود ماركسیسم را نقد می‌كردند، این در حالی بود كه حداقل به خطر و خسران فرهنگ غرب كه تا مغز استخوان دانشگاه‌‌ها، مراكز تربیتی، ادارات و جامعه رسوخ كرده بود بی‌توجه بودند و ماركسیسم را مسئله اصلی نشان می‌دادند.

 انجمن حجتیه و جنگ تحمیلی
انجمن در ابتدا كه عراق به ایران حمله كرد هیچ‌گونه عكس‌العملی مانند كلیه گروهك‌ها و مجامع بین‌المللی از خود نشان نداد و پس از مدتی با همان دلایلی كه علیه نظام وابسته رژیم شاه مبارزه نكردند و حتی با آن سازش و در مواردی همكاری داشتند، شروع به محكوم كردن جنگ در زمان غیبت امام زمان(عج) كردند و آقای حلبی در سخنرانی خود گفت:
اول شما یك افسر و یك پیشوا و رهبر معصوم پیدا كنید. رهبری كه بتواند اداره اجتماع كند روی نقطه عصمت نه عدالت، دیشب گفتم اول او را پیدا كنید او را اقامه به كار بكنید. طرح داشته باشید، نقشه صحیح طبق نظر دین، رهبر معصوم داشته باشید... از من هم واجب‌ است منبر را ول كنم. هفت تیر به كمر ببندم، بروم جلو... این كلمات علی جایش آنجاست نه هر جایی، نه به هر هدف غلطی و هر راه كجی و معوجی و خلافی... باید جنگ روی موازین دین به رهبری معصوم نه عادل، عادل كافی نیست... عادل گاهی اشتباه می‌كند، خون مردم، مال مردم، عرض مردم، ناموس مردم را نمی‌توان داد به كسی كه خطا می‌كند. حلبی حتی گستاخی را تا آنجا ادامه داد كه گفت امام زمان(عج) هم كه بیاید خودش جلوتر از همه در لشكر حركت می‌كند. او بدون توجه به اهمیت جان امام امت برای نظام جمهوری اسلامی، بدون توجه به كهنسالی او و بدون نگاه به جنگ مدرن گفت: «بنده توی خانه‌ام بنشینم، پلو بخورم، به جناب آقا بگویم برو میدان، می‌گوید: برو آقا دنبال كار خودت. خیلی خوب است، خودت بیا عمل بكن... .»

برخي جملات توهین آمیز دیگر مانند :

مشت بر درفش چه مي تواند بکند... چه کسي با آمريکا مي تواند طرف بشود... يک خودکاري دستش گرفته يک اعلاميه اي نوشته و مي خواهد آمريکا را شکست بدهد
 حجتیه تعطیل میگردد
همه اقدامات طرفداران انجمن در برابر نظریات امام خمینی(س) رنگ باخت و یك اشاره ضمنی از ایشان كافی بود كه مسئول انجمن خود تعطیلی انجمن و البته نه انحلال آن را اعلام كند. با بروز اختلافات بین افراد حجتیه و طرفداران دولت در سبزوار، كار به زد و خورد نظامی كشید كه نتیجه آن كشته و زخمی شدن عده‌ای از طرفین بود. در شهرهای دیگر مثل بوشهر، اصفهان و كرمانشاه هم اختلافات به تظاهرات و زد و خوردهای خیابانی منجر شد. انجمن آن قدر در كارشكنی و تبلیغات مغرضانه خود به روش‌های مختلف ادامه داد تا امام امت در عید فطر سال 1362 خطاب به انجمن فرمودند:
یك دسته دیگر هم كه تزشان این است كه بگذاری كه معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی می‌آید؟ حضرت صاحب می‌آید معصیت را بردارد ما معصیت می‌كنیم كه او بیاد؟ این اعوجاجات را بردارید. این دسته‌بندی‌ها را برای خاطر خدا اگر مسلمید و برای خاطر كشورتان اگر ملی هستید. این دسته‌بندی‌ها را بردارید. در این موج خودتان را وارد كنید و برخلاف این موج حركت نكنید كه دست و پایتان خواهد شكست.

 انجمن حجتیه پس از گذراندن مراحل مختلف، سرانجام در مرداد سال ۶۲ پس از اشاره به بیانات امام درباره عملكرد مغایر با اهداف نظام جمهوری اسلامی به ظاهر، تعطیلی فعالیت‌های خود را با انتشار بیانیه زیر اعلام می‌دارد:

بسم‌الله الرحمن الرحیم
اعضای محترم انجمن حجتیه مهدویه، خدمتگزاران آستان مقدس حضرت بقیه‌الله‌الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه‌الفداه
با ابلاغ سلام و تقدیم مراتب مودت به اطلاع می‌رساند: روز سه‌شنبه ۲۱ تیرماه جاری (عید سعید فطر) رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی حضرت نایب‌الامام آیت‌الله العظمی امام خمینی(مدظله‌العالی) در بخشی از بیانات مبسوطه خویش فرمودند: «یك دسته دیگر هم كه تزشان این است كه بگذارید كه معصیت زیاد بشود .............» در پی این فرمایش، شایع شد كه طرف خطاب و امر مبارك این انجمن است اگر چه به هیچ‌وجه افراد انجمن را مصداق مقدمه بیان فوق نیافته و نمی‌یابیم و در ایام گذشته بویژه از زمانی كه حضرت ایشان با صدور اجازه مصرف انجمن از سهم امام(ع) این خدمات دینی و فرهنگی را تأیید فرموده بودند، هیچ دلیل روشن و شاهد مسلمی كه دلالت بر صراحت معظم‌له، به تعطیل انجمن نماید در دست نبود مع‌ذلك در مقام استفسار برآمدیم. البته تماس مستقیم میسر نبود. لیكن برای تحقیق از مجاری ممكنه و شخصیت‌های محترمه موثقه و بنا به قراین كافیه محرز شد كه مخاطب امام «معظم‌له» این انجمن می‌باشد؛ لذا موضوع توسط مسئولان انجمن به عرض مؤسسه معظم و استاد مكرم حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حلبی (دامت بركاته) رسید و فرمودند: در چنین حالتی وظیفه شرعی در ادامه فعالیت نیست. كلیه جلسه‌ها و برنامه‌ها باید تعطیل شود.» علی‌هذا همان‌گونه كه بارها كتباً و شفاهاً تصریح كرده بودیم بر اساس عقیده دینی و تكلیف شرعی خود، تبعیت از مقام معظم رهبری و مرجعیت، حفظ وحدت و یكپارچگی امت و رعایت مصالح عالیه مملكت و ممانعت از سوءاستفاده دستگاه‌های تبلیغاتی بیگانه و دفع غرض‌ورزی دشمنان اسلام را برای ادامه خدمات و فعالیت مقدم دانسته، اعلام می‌داریم كه از این تاریخ تمامی جلسات و خدمات انجمن تعطیل می‌باشد و هیچ‌یك مجاز نیست تحت عنوان این انجمن كوچك‌ترین فعالیتی بكنند و اظهارنظر یا عملی مغایر تعطیلی نمایند كه یقیناً در پیشگاه خدای متعال و امام زمان «سلام‌الله علیه» مسئول خواهد بود. با این امید كه تلاش‌ها و كوشش‌های صادقانه انجمن در سی‌ساله اخیر مقبول ساحت قدس الهی و مرضی خاطر مقدس حضرت بقیه‌الله الاعظم ارواحنا فداه قرار گرفته باشد.
از خدای متعال عزت و سربلندی مسلمانان به ویژه شیعیان اثنی عشری و ذلت و سرافكندگی كافران و منافقان و طول عمر امام امت و پیروزی رزمندگان اسلام را خواستاریم.
انجمن خیریه حجتیه مهدویه
دوازدهم شوال ۱۴۰۳، پنجم مردادماه ۱۳۶۲(۴۶)

 انجمن حجتیه پس از تعطیلی

البته انجمن پس از تعطیلی بیکار ننشست و به موارد چون

- چاپ مطالب زد سنی و تفرقه افکنی از جمله چاپ کتاب بدون مجوز«حقیقت وحدت در دین» نوشته فردی به نام یعسوب‌الدین رستگاری جویباری و انتشارش در شهر قم

- نوشتن شعارهایی مبنی بر حقانیت امیرالمؤمنین(ع) و اهانت به خلفای سه‌گانه و نكوهش عملكردشان

- ارتباط با گروهک تروریستی القاعده

- دادن حکم وترور شخصیتها با نام مسببین تاخیر در ظهور

- ترویج نمایندگی حضرت حجت و ملاقات با ایشان

- ترویج خرافتا و ورود مسائلی که در اصالت دین وجود ندارد

نامه ها به دربار وبیانات برخی بزرگان درباب حجتیه

«پیشگاه مبارک اعلی‌حضرت همایون شاهنشاه آریا مهر

با کمال احترام به عرض خاک پای مبارک می‌رساند: جامعه روحانیت ایران از اعمال خائنانه گروه بی‌دین و ضد وطنی که بلوای پانزدهم خرداد را بر پا کردند، ابزار تنفر و انزجار می‌کند و ارادت خالصانه اعلی‌حضرت همایونی را به خاندان نبوت تصدیق و تأیید دارد و آن اعلی‌حضرت را حامی دین اسلام و پیرو مذهب جعفری می‌شناسد و مورد تکریم و احترام جامعه روحانیت و خادمان مکتب اسلامی هستند و ـ ان شاء الله ـ سالیان سال سلامتی وجود اقدس شهریاری باقی و برقرار باشد....»

منبع: نامهٔ انجمن حجتیه خطاب به محمدرضا شاه، (آرشیو، سند ۷۲۲/ ۱۹ه‍، ۳۱/ ۴/ ۱۳۵۴) برگرفته از کتاب: قصه هویدا، ابراهیم ذوالفقاری، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶.

رئیس واحد اطلاعات دستگاه امنیت دستور می‌دهد كه هراقدام نسبت به گروه حجتیه با نظر آقای حلبی باشد:

پیرو نامه شماره ۲۰۱۷۱/۱۲۵۲۵-۱۷/۱/۳۶سازمان اطلاعات و امنیت تهران خواهشمند است دستور فرمایید از هرگونه اقدام و نظراتی كه نسبت به اعضای پنج نفر (هیئت مدیره فرقه) در نامه پیروی مذكور به عمل خواهند آورد، این واحد را نیز آگاه سازند. ضمناً چون تجمع نامبردگان جنبه ضدیت با مسلك بهایی را دارد و برابر اطلاع حاج شیخ‌محمود ذاكرزاده تولایی معروف به حلبی از گردانندگان این جلسه با بخش 21 سازمان اطلاعات و امنیت تهران همكاری‌هایی دارد اصلح است هرگونه اطلاعی در مورد جلسه متشكله را قبل از احضار بقیه از مشارالیه استفسار نمایند.
رئیس واحد اطلاعاتی كمیته مشترك ضدخرابكاری، ناصری ۲۳/۱/۳۶


علی‌اكبر پرورش(یکی از اعضای انجمن) درباره عكس‌العمل دستگاه امنیت از استعفای خود از انجمن حجتیه می‌گوید:
وقتی ساواك متوجه شده بود كه من از انجمن كنار رفته‌ام همین نادری [از مسئولان عالی‌رتبه دستگاه امنیت] ملعون ما را خواست و خیلی فحاشی كرد و گفت چرا دیگر در انجمن نیستی.
دستگاه امنیتی می‌دید افراد مذهبی كه از انجمن جدا می‌شدند به سوی نیروهای انقلابی و ضدرژیم می روند پس اصرار به حضور در این فرقه بی فایده داست


آقای طیب از مسئولان سابق انجمن كه پس از انقلاب خود را از انجمن خارج كرد می‌گوید:
از ابتدای این نهضت و از گذشته‌های دور این نهضت آقای حلبی با ناباوری با آن برخورد می‌كرد و معتقد بود كه نمی‌شود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه كرد و عقیده داشت كسانی كه به این راه كشیده می‌شوند خونشان را هدر می‌دهند و كسانی كه افراد را به این راه می‌كشانند مسئول این خون‌ها هستند و معتقد بودند كه كار صحیح فعالیت‌های فرهنگی و ایدئولوژیك است نه مبارزه علیه رژیم.


 و اما امام این پیشوای الهی، پیش از روز ۱۵ خرداد چنین فرموده بودند كه «اسلام در معرض خطر است» و به مناسبت احیای كاپیتولاسیون در یك نطق آتشین فرمودند:
من اعلام خطر می‌كنم...این آقایانی كه می‌گویند باید خفه شد و دم نیاورد، آیا در این مورد هم می‌گویند باید خفه شد؟ در اینجا هم ساكت باشیم و دم نیاوریم؟ ما را بفروشند و ما ساكت باشیم، استقلال ما را بفروشند و ما ساكت باشیم والله گنهكار است كسی كه داد نزند والله مرتكب كبیره است كسی كه فریاد نزند... امروز تمام گرفتاری ما از آمریكاست تمام گرفتاری ما از اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریكاست. این وكلا هم از آمریكا هستند. این وزرا هم از آمریكا هستند، هم دست‌‌نشاندة آمریكا هستند. و در همان زمان‌ها بود كه امام تقیه را نیز حرام كردند.


به طور مثال، در نیمه شعبان سال ۱۳۵۷ حضرت امام خمینی(س) فرمان دادند كه:
اكنون لازم است در این اعیادی كه در سلطنت این دودمان ستمگر برای ما عزا شده است بدون هیچ‌گونه تشریفات كه نشانگر عید و شادمانی باشد، در تمام ایران، در مراكز عمومی مثلاً مسجد بزرگ، اجتماعات عظیم برپا كند و گویندگان شجاع و محترم مصایب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند.
در حالی كه رژیم ستمشاهی برای مقابله با فرمان امام خمینی(ره) كوشش‌های فراوانی برای برگزاری جشن‌های نیمه شعبان مبذول می‌داشت، انجمن حجتیه هم همراه با رژیم در مقابل فرمان امام ایستاد و در تهران و شهرستان‌ها جشن‌های دلخواه خود را برگزار كرد و برای این كه پاسخی برای عمل خود داشته باشند هیأتی را به سرپرستی حسین تاجری، از مسئولان انجمن، نزد شریعتمداری فرستاده و از وی كسب تكلیف كرده بودند. این در حالی بود كه شریعتمداری خود مهره قابل اعتماد رژیم به شمار می‌رفت. شریعتمداری مهره قابل اعتماد رژیم منحوس درگفتگوی خود با مقامات ساواك در شب   ۵۷/۷/۱كه به شماره ۷۴۰۴/۳۱۲مورخ ۲/۷/۵۷در بولتن چهاربرگی ساواك موجود است گفته بود:
سلام مرا به پیشگاه اعلیحضرت برسانید و به عرض برسانید كه اعلیحضرت اطمینان داشته باشند. همان مشكلاتی كه امروز ایشان دارند، ما هم داریم... یكی از پایگاه‌های مخالف با رژیم سلطنتی ایران نجف است كه من صد در صد با این پایگاه مخالفم. من برای حفظ مملكت، دیانت و سلطنت فكر می‌كنم... من معتقد به آزادی همه زندانیان نیستم آنهایی را كه اطمینان دارید بعد از آزادی تحریكات نمی‌كنند، آزاد كنید ولی بقیه را نگه دارید، مخصوصاً كسانی را كه اهانت به مقام سلطنت می‌كنند.

نتیجه كسب تكلیف از چنین فردی، مشخص است كه همراه با نظر رهبری انقلاب نخواهد بود.


دكتر محمدرضا سیاهی نقل می‌كند:
در سال 1359 با یكی از اعضای انجمن ملاقات داشتیم كه به همان تغییر رویه انجمن از مبارزه با بهائیت به مبارزه با ماركسیسم اشاره می‌كرد. می‌گفت كه: «امروز مبارزه با ماركسیسم در اولویت برنامه ماست.» در واقع این هدف اشتباهی بود و با رشد انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام كمونیستی شوروی، بطلان این مكتب الحادی بر همه آشكار گردید.


غلامحسین الهام، رئیس دفتر رئیس‌جمهور در خصوص رابطه اعضای دولت احمدی‌نژاد با انجمن حجتیه گفت: «هیچ ارتباطی بین تفكر دولت نهم كه معتقد به حكومت اسلامی و اجرای احكام دین از طریق تشكیل دولت در عصر حضرت حجت(عج) و ولایت فقیه است با انجمن حجتیه وجود ندارد.


به گفته استاد رحيم پور ازغدي: اين روند مسخ مذهب؛ تفكيك مذهب از حكومت، تفكيك اخلاق از سياست، حذف "محتوا" و "حفظ شكل" بود كه به مبهم و مجهول الهويه كردن اسلام، هزار قرائتي كردنش، تفسير به راي قرآن، تحريف دين و منحط كردن اسلام انجاميد و همين هدف آنهاست؛ نه از صحنه روزگار برانداختن اسلام، كه مي دانند ممكن نيست. آنان نمي خواستند اسلام را محو كنند، مي خواستند آن را مات كنند. اسلامي مي خواستند و مي خواهند بسازند كه ديگر با گنج قارون و تخت فرعون، كاري نداشته باشد. يك اسلام بي طرف كه با سياست و اجتماعيات و حكومت و عدالت و حقوق بشر، كاري نداشته باشد. يك مذهب فردي و عبادي و خصوصي كه ربطي به اين مسائل عيني نداشته باشد و در حوزه حقوق بشر دخالت نكند. مي خواستند دين را به مقداري شعائر خنثي و غير عيني و غير سياسي تبديل كنند و يك اسلام خواب و گيج و كور بسازند و تحويل مردم بدهند.


حضرت آيت ا... خامنه اي (حفظه ا... تعالي) در زمانیکه سمت رياست جمهوري را بر عهده داشته اند چنين مي فرمايند :

انجمن حجتيه به آن عده‌اي گفته مي‌شود كه در طول بيست و چند سال همت خود را مصروف مي‌كردند براي پاسخگويي و مقابله با شبهات بهائي‌ها در ايران. البته مي‌دانيم كه بهائي‌ها بيشتر يك باند سياسي بودند تا يك گروه مذهبي و فكري،‌ اما اين سؤال كه اينها چگونه هستند...‌ به نظر من اين سؤال يك سؤال طبيعي و درستي نيست. من بدون اينكه شما را در طرح اين سؤال متهم بكنم، نفس وجود اين مسأله را و عمده كردن مسأله انجمن حجتيه را در جامعه متهم مي‌كنم و كساني را كه براي اولين بار اين شايعه و اين بحران مصنوعي را سعي كردند كه به وجود بياورند ناخالص مي‌دانم. به نظر من در ميان افرادي كه در انجمن حجتيه هستند، عناصري انقلابي، مؤمن، صادق، دلسوز براي انقلاب، مؤمن و به امام و ولايت فقيه و در خدمت كشور و جمهوري اسلامي پيدا مي‌شوند. همچنانكه افرادي منفي،‌ بدبين، كج‌فهم، بي‌اعتقاد و در حال نق زدن و اعتراض هم پيدا مي‌شود. پس انجمن از نقطه‌نظر تفكر سياسي و حركت انقلابي يك طيف وسيعي است و يك دايره محدود نمي‌باشد. بنابراين ما نمي‌توانيم بگوييم كه انجمن نوع اول است يا نوع دوم. زيرا در انجمن هم از نوع اول و هم از نوع دوم كساني هستند و شايد هم از هر دو نوع كسان زيادي وجود دارند و من وقتي كه نگاه مي‌كنم يك چنين حقيقتي را مي‌بينم و از طرف ديگر كه نگاه مي‌كنم مي‌بينم كه سؤال از حال انجمن و اصرار بر رد يا قبول انجمن امروز از سوي گروه‌هايي در جامعه ما دارد اوج مي‌گيرد. احساس مي‌كنم كه اين يك حركت طبيعي نيست و حركتي است كه امروز دارند به وجود مي‌آورند... من معتقدم كه تضادهاي اصلي ما در جامعه اينها نيست. تضاد اصلي ما تضاد انقلاب يا ضدانقلاب‌هاي جهاني و آنگاه ضدانقلاب‌هاي داخلي است


سیدعباس نبوی درباره انجمن حجتیه و مرجع تقلید می‌گوید:
انجمنی‌ها از اسم امام می‌ترسیدند همیشه می‌گفتند اسم امام را مطلقاً نبرید خودشان هم نمی‌بردند... افرادی كه من از بدنه این جریان می‌شناسم هیچ‌وقت نام او را به عنوان امام ذكر نكردند همیشه تعبیر به آقای خمینی می‌كردند... ساواك از آنها خواست: آقا مرجعی را كه می‌خواهی معرفی كنی از ایران بیرون ببرید و اینكه آقای خمینی را معرفی نكنید.


منبع: صحیفه امام خمینی (ره)، بخش ضمیمه، ص ۵۷۹

«حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه‌ای‌ها همه چیزتان را نابود کرده‌اند.»

منبع: صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۸۱

«دیروز حجتیه‏ای‏ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده‏اند! ولایتی‏های دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‏اند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‏اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده‌است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‏خورند!»


قاسم روانبخش، سردبیر هفته‌نامه «پرتو سخن» و از شاگردان و طرفداران آیت‌الله مصباح یزدی طی یادداشتی در روزنامه «سیاست روز» با عنوان «انجمن حجتیه و مدعیان اصلاحات» به نقد سخنان برخی از گروه‌های سیاسی در ارتباط با دولت دكتر احمدی‌نژاد می‌پردازد و می‌نویسد:
... هرگاه آقای احمدی‌نژاد نام مبارك امام زمان(عج) را بر زبان جاری می‌كند می‌گویند انجمن حجتیه‌ای است و گمان می‌كنند جز انجمن حجتیه هیچ‌كس از امام زمان(عج) دم نمی‌زند. هنگامی كه احمدی‌نژاد با تشكیل دولت اسلامی، علی‌وار درصدد اجرای عدالت است، می‌گویند انجمن حجتیه‌ای نیست زیرا حجتیه‌ای‌ها با تشكیل حكومت پیش از ظهور مخالف‌اند. به نظر می‌رسید مدعیان اصلاح‌طلبی باید عمیق‌تر بیاندیشند تا با شناخت درست، این جریان را درك كنند كه این همان جریان فكری حضرت امام(ره) است كه مبدأ هویت انقلاب اسلامی را تشكیل می‌دهد.

+ نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مهر ۱۳۸۹ساعت ۱۱:۴۵ ب.ظ توسط زینب |

 
”"