طــفلی پــسرک ...
مـعلّم ، پـسرک را صـدا زد ، تا انـشایـش را با مـوضوع عـلم بهتر است یا ثـروت ، را بـخواند .
پــسرک ، با صــدای لـرزان گـفـت : نـنـوشــــته ام ،
مـعلّم ، با خـط کش چـوبی ، پـسرک را تـنبیه کرد ، و او را پـائین کلاس ، پـا درهـوا نگه داشـت .
پـسرک ، درحــالیکه ، دســتهای قــرمز و بـاد کرده اش را ، بــه هــم مـی مـالید ،
زیــر لـب می گـفت : آری ، ثــروت بــهتر اســت ،
چــون ، اگــر داشــتم ، دفــتری می خــریدم و انــشایم را مــی نــوشــتم .
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 10:15 توسط
|