زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

درمان نازائی با غذاهای طبیعی (که آتش وحرارت ندیده باشد)


 

عکس یک روزه « رسـتا » (که الان ماشالله سـه ماهـه شده) دختر ناز خانم پروین برزگر، که با شجاعت تمام در میان هزاران دلسوزان سم پاش !، همچنان با مقاومت تحسین برانگیزی، توصیه های « طب دنسروخ » را طی کرد، و برخلاف نظر دیگران، فرزند را سالم به دنیا آورد و اینک که بیش از سـه ماه، میگذرد هم مادر و هم فرزند صحیح و سالم و شادمان هستند، با سرسختی شجاعانه، موفق شد که این روش « طب دنسروخ » مارا هم، مستندتـر کند، مبارک است.

     سـند1: گواهی پزشک فوق تخصص، و هشدار به مریض

     سـند2: نامه رسمی به پزشک قانونی و خطر مـرگ

این نوسینده خوشحال امروزی، در موقع درخواست درمان به روش « طب دنسروخ »، بیماریهایش را در پرسشنامه اش چنین یاد کرده است

 

معرف /علت مراجعه : اتفاقی در انترنت؛ نازائی، نارسایی کلیه/ تخمدان ضعیف، ناتوان در نگهداری نطفه و زایمان/

 

ناراحتی های دیگر؟: فشار خون وچربی خون/ وضع فشار خون؟ غیرعادی - همیشه بالا است و دارو میخورم که پایین بیاید؛دراثر استرس وضع خوبی ندارم، و خستگی، بالا میره

 

در حال حاضر مصرف دارو دارید؟ بله - لوزارتان 25 روزی 2تا؛اتورواستاتین10 روزی 1 تا؛الوپورینل نصف قرص /

 

آخرین بار چه وقت دارو مصرف کردید کی بود ؟ چه داروهایی بود؟ و به چه علت بود؟

اینها که گفتم هر روز مصرف میکنم با حذف انها ، همه فاکتورها بالا میروند و حالم بهم میریزد، میترسم قطع کنم

مطلبی که لازم میدانید اضافه کنید:

نمیدانم از چقدر قبل این بیماری با من بوده، چهار سال پیش سونو و ازمایشات گرفتم، درحاملگی چند سال پیش، بیماریهایم تشدید شدندو جنین متاسفانه رشد نکرده در 26 هفتگی هم جنین مرد، و مرا خیلی غصه دار کرد، کراتینین 3 و اوره 90 شده بود؛/ یک ماه بعد از زایمان ناموفق، کراتینین 1.9 اوره 46 شد؛/اما باز شروع به افزایش کرد؛/ الان کراتینین 2.2 اوره 50 دفع پروتیین +++ دارم؛/ هردو کلیه هام کوچک و خراب شده اند./ یعنی میشه روزی کلیه هام درمان شود؟! و روزی هم بچه دار شوم؟! این بزرگترین آرزوی من است

عکس یک روزه « رسـتا » (که الان ماشالله سـه ماهـه شده) دختر ناز خانم پروین برزگر، که با شجاعت تمام در میان هزاران دلسوزان سم پاش !، همچنان با مقاومت تحسین برانگیزی، توصیه های « طب دنسروخ » را طی کرد، و برخلاف نظر دیگران، فرزند را سالم به دنیا آورد و اینک که بیش از سـه ماه، میگذرد هم مادر و هم فرزند صحیح و سالم و شادمان هستند، با سرسختی شجاعانه، موفق شد که این روش « طب دنسروخ » مارا هم، مستندتـر کند، مبارک است.
    
سـند1: گواهی پزشک فوق تخصص، و هشدار به مریض
    
سـند2: نامه رسمی به پزشک قانونی و خطر مـرگ

 

 

 

 

غمگین دیـروز- خوشبخت امـروز

18/12/2014بنام خدا

 

من میخواهم در اینجا، قسمتی از سرگذشـت پرغصه و« نـازائـی » و پیچیده خودم را برای ثبت در پرونده درمانیم بیان کنم، همراه با مدرک و گواهی های پزشـکی از لاعلاج بودن مشکل من بدستم داده اند، و نیز گواهی مرگ مرا و مرگ فرزندم را به پزشـک قانونی شهرمان، هم صادر کردند، ولی قدرت روش شما، جناب پرفسور خورسند، همه آن استاندارد ها و دانش های پزشـکی را برهم زد، و سلامت من و فرزند دلبندم، سـند قطعی آن است و برای تایـید نتیجه بخش بودن « طـب دنـسـروخ » شـما بر خودم که بسلامت هم حامله شدم و هم سالم فرزندم را به دنیا آوردم علیرغم بیماریهای مختلفی که بر من آشکار کرده بودند، را مختصرا به شـرح زیر، بیان کنـم

 

 

حدود 3 سال پیش طی بارداری دچار نارسایی کلیه شدم دوتا کلیه هام هم کم کار شده و کوچک و چروکیده شدند . فشار خون بالا تنگی نفس چربی اوره کراتینین تری گلیسیرید همه بالا بودند وحتی بعد از آن زایمان ناموفق که بر روی روح و روانم اثر تخریبی زیاد گذاشت، تمرکز حواسم را حتی موقع صحبت های معمولی از دست دادم.

 

از دریچه دیگری به دنیا نگاه میکردم.برای بچه دار شدن پیش چند تا از بهترین متخصص زنان رفتم همگی گفتند حتی اگر بتوانم باردار شوم بچه با اوره و کراتینین بالا خواهد مرد، یعنی من تا آخر عمر بچه دار نخواهم شـد . نمی توانستم شرایط را تحمل و یا بپذیرم بر مغز و روحم اثر بد میگذاشت و از اینکه همسرم هم به خاطر بیماری من از نعمت داشتن بچه محروم شود عذاب وجدان داشتم.

 

دکتر متخصص کلیه ام، که از بهترین دکترهای متخصص کلیه تهران و ایران بود، هم گفت برای شـاید بچه دار شدن باید پیوند کلیه انجام دهم. هر بار که دکتری میرفتم و یا ازمایش میرفتم و شنیدن نتیجه بد آنها، تا مدتی بعدش افسرده و ناراحت میشدم و به امید اینکه سری بعد بهتر خواهد شد روزگارمو میگذروندم. به ناچار به فکر آوردن بچه از پرورشگاه بودم تا شاید کمی از افسردگیم بکاهـد، اما یکی از آشنایان گفت به خاطر بیماری صعب العلاج که من دارم، پرورشگاه ها هم به من بچه نمیدن این فکر هم از طرفی دیگر ناراحتی ام را بیشتر کرد، از روی بی چارگی، کم کم فکر خودکشی به سرم میزد بیماری خودم به کنار، بزودی به خاطر بچه دار نشدن کلی حرف و حدیث میشنیدم.

 

داشتم تا اینکه در اینترنت دنبال لیست بیماری های صعب العلاج میگشتم که ببینم آیا بیماری منهم جزو آنها هست یا نه.تا اینکه « سایت دکتر خورسند » در هلند، در درمان بیماریهای لاعلاج را دیدم. باورم نمیشد همچین چیزی بشه درباره دکتر پرس و جوکردم که دروغ نباشه، از هر طرف که تحقیق میکردم، بیشتر خوشحال میشدم، نورامیدی در دلم روشن شد، بعد از تایید های مختلف، از طریق وبسایت غذادرمانی پرفسور خورسند، پرونده تشکیل دادم و شروع کردم به اجرای توصیه های ایشان، و مداوا از طریق انترنت و روش « سیستم غذا درمانی »

 

ودر ضمن باید بگویم که آخرین باری که از دکتر زنان نا امید برمیگشتم خونه و از نتیجه بد آن ملاقات، پریشان بودم، تصادف کردم، و ماشین بهم زده بود و پایم توی گچ بود اما با همان وضع و با پا که داشتم، با دلخوشیهای بسیار ورزشهایی که دکتر خورسند ، توصیه میکردند ، انجام میدادم. بلافاصله وزنم کم شد بطوریکه با کمال تعجب و خوشحالی، بعد از 3 ماه یا حتی زودتر 20 کیلو وزنم کم شد ، بدون اینکه در جایی از بدنم یا صورتم، پوستم شل و آویزان بشه و برعکس، .پوست صورتم صاف و تمیزتر شده و حداقل 10 سال جوانتر شدم الان نمیتونم سن واقعیمو به کسی بگم. خوابم تنظیم شد و برعکس گذشته، ساعت 11 خوابم میگرفت 8 بیدار میشدم سرحال و امیدوار.

 

کلی سبک شده بودم. زانو دردم که زودشروع شده بود کلا از بین رفت. روز سوم فشار خونم شد 6/10 تمام داروهامو(10-12 تا دارو)، قطع کردم. و با کمال خوشحالی

 6 ماهی بعد ازاجرای توصیه های پرفسور خورسـند، دوباره باردار شدم،

هم خیلی خوشحال بودم و هم دلهره و دلشوره داشتم که نتوانم انرا تا با آخر نگهدارم، و خیلی ترسیدم چون 100 کلیه ام % خوب نشده بود. و نگرانیم را به آقای دکتر خورسند خبر دادم ، اما ایشون با کمال خونسردی، وضعی را که برایش تشریح کردم را، روند مثبت و خوب دانستند وحتی به من تبریک گفتند و ایشان، خوشحال شدند اما من با توجه سابقه بدی که داشتم و تلقین های پزشکان متخصص و اطرافیان، و بواسطه افسردگی و سابقه خودم، به اتفاقاتی که در گذشته ام، افتاده بود باز میترسیدم.

 

ریسک بزرگی در حق سلامتی ام میکردم برای همین بازبرای اطمینان بیش تحقیقاتی در مورد شرایطم انجام دادم و روش دکتر خورسند را از هر نظر منطقی و متعادل دیدم و به مشاوره با ایشان ادامه دادم.

باید برای کنترل ماهانه پیش دکتر زنان میرفتم که ایشان هم به دکتر کلیه معرفی ام کردند اما هردو این متخصصین به شدت منو میترساندند وکلی بیماری ام را کنکاش میکردند و حتی نامه ای دادن بهم برای پزشکی قانونی که بچه را سقط کنم ،

 

 

زیرا اخطار داده بودم که اگر سـقط نکنم، خودم خواهم مـرد، و در آن شکی نمی دیدند (نامه را هم برایتان میفرستم، متحییر بودم که چه کنم، دلم نمی آمد که نطفه ئی که در من در حال شکل گرفتن است، سقط و نابود کنم، که خود سقط هم برای من خطر داشت، و

هر بار که با پرفسور خورسند تماس میگرفتم، ایشان بصورت معجزه آسا، به روش شان اعتماد داشتند و تمام نگرانیهای مرا، و آزمایشات، و نظرات بزرگترین متخصص ها را ، مردود میدانستند و مکرر میفرمودند، نطفه را با قدرت تا اخر نگهدار که هم حال شما خوب است و هم حال نطفه در شکمم خوب رشد میکند

 

وهـمـواره دکتر خورسند می گفتند حتی آزمایش ساده هم لازم نیست بدم و خیالم راحت باشه. دو تا دکتر پیدا کردم که از کارشون به نسبت، راضی بودم ، و مکرر به من تاکید میکردند که لااقل چند نوع دارو که داده بودند برای کلیه ها برای کراتینی برای کم خونی، بخورم، ولی من تا پایان بارداری در کمال حیرتشان هیچ داروئی نخوردم، و طبق نظر پرفسور خورسند، پیش میرفتم منو ویزیت کردند اما من هیچکدام از داروهای آنها را نخوردم و خوشبختانه، هیچ اتفاق بدی هم نیفتاد.

 

موضوع دیگر که باعث شد بیخودی چندین شبانروز گریه کنم و عصه بخورم، این بود که با سنوگرافی، به من اخطار میکردند که -- پیچیده دور گلو بچه، و باید سزارین بشوم، تا باز هم

در این مورد با پرفسور خورسند، مشورت کردم، و ایشان بطورعجیبی بدون دیدن سنوگرافی و بدون توجه به آزمایشات، خیلی محکم و با اطمینان میفرمودند، محال است چنین باشد، و تاکید میکردند که شما که به روش من به تمیز خواری پرداخته اید، همه چیزت نرمال شده است و با خیال راحت، به روش طبیعی و نرمال خواهید زائید و بچه سالمتر و باهوشتر از مشابه ها خواهید داشت و واقعا هم همینطوئر شد

 

 

بالاخره در کمال سلامت دوران بارداری را بدون هیچ مشکلی سپری کردم و بسیار سبکتر و سالمتر از دیگر خانمهای باردار که به تنگی نفس و ورم و دیگر مشکلات کرفتار میشوند.و با تاکید های آقای دکتر خورسند، طبیعی زایما ن کردم. البته چون از دیدگاه دکتر زنان مشکل کلیه داشتم در 39 هفتگی زایمان القا شد. )مدت 39 هفته ، دقیق ترین موعد زایمان بوده است و شما سر موعد زایمان کرده اید- سیما ) الان خدا را شکر میکنم که یک دختر زیبا و باهوش و متفاوت از سایر نوزادان نصیبم کرده.

 

و باز هم از آقای دکترخورسند، به خاطر دقت و ووقتی که برایم گذاشتند تشکر میکنم چون خارج از ویزیت هم برایم وقت گداشتند و مکرر با تلفن و چت های زیاد دیگر هم از ایشان مشاوره گرفتم، و با حوصله پی گیرم بودند و بسیار با هوش هستند که هر چیزی را در مورد بیمارشان بدون نگاه کردن به پرونده اش به یاد داشتند.تنها یاورم بعد از خدا، ایشان بودند و بیشتر از هر کس دیگه آرامش دادند به من در این دوران.الان بعد از زایمان در شرایطی هستم حتی از لحاظ جسمی که اصلا معلوم نیست باردار شده و زایمان کرده ام.

 

چون نه اضافه وزن دارم و نه ترکیدگی پوست.دخترم 2.250 گرم وزن داشت ( آقای دکترخورسند، همون اولش گفتند که کم وزن اما باهوش خواهد بود ) حتی موقع دنیا آمدن هم بسیار هوشیار بود و شبیه نوزاد 5 دقیقه ای نبود. به همه توصیه میکنم حتی اگر بیماری هم نداشته باشند 3 ماه قبل از بارداری این روش را امتحان کنند تا از تمام عوارض بارداری مصون بمانند و نطفه ئی قوی و بچه ئی سالم و با هوش در خود پروش دهند.

 

خیلی خلاصه نوشتم تا حوصله خواندن داشته باشیدو باز هم از آقای دکترخورسند عزیز، تشکر میکنم و برایشان آرزوی طول عمر میکنم.

غمگین دیـروز- خوشبخت امـروز

 

 http://www.khorsand.org/main/archives/82parvin.html

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد