زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

شعر استاد شهریار در مدح قرائت نماز جمعه آیت الله هاشمی رفسنجانی :

ای غریو تو ارغنون دلم / سطوت خطبه‌ات، ستون دلم

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تو / نقشه حمله با قشون دلم

چه فسونی است در فسانه‌ی تو / که فسانه ‌است از او فسون دلم

با دلی لاله‌گون، تو را گوشم / ای لبت، لعل لاله‌گون دلم

چشم از نقش تو، نگارین است / می‌نگارد، مگر به خون دلم

عقل من، پاره می‌کند زنجیر / که به سر می‌زند، جنون دلم

 

من هم از آن فن و فنون دانم / که جنون زاید از فنون دلم

کلماتت، چو تیشه‌ی فرهاد / می‌شکافند، بیستون دلم

و ز مواعظ که می‌کنی، آن گاه / صبر می‌زاید از سکون دلم

انقلاب من، از تو اسلامی است / که حریفی به چند و چون دلم

گوهر شبچراغ رفسنجان / ای چراغ تو، رهنمون دلم

کفه‌ای، هم‌تراز خامنه‌ای / در ترازوی آزمون دلم

بازوان امام، آنکه دگر / بی‌قرین است و در قرون دلم

چشم امیدی و چراغ نوید / هم شکوهی و هم شکون دلم

 

 

در رکوع و سجود هاشمی / من هم از دور سرنگون دلم

خاصه، وقت قنوت او کز غیب / دست‌ها می‌شود، ستون دلم

او به یک دست و من هزاران دست / با وی افشانم از بطون دلم

عرشیان می‌کنند صف به نماز / از درون دل و برون دلم

من برونی نیم، خدا داند / کاین صلا خیزد از درون دلم

من زبان دلم، ولی افسوس / بس که بی همزبان، زبون دلم

پیرم از چرخ واژگون و علیل/ بشنو از بخت واژگون دلم

چون کمانی خمیده‌ام، لیکن / تیر آهی است در کمون دلم

طوطی عشقم و زبان از بر / جمله ما کان و ما یکون دلم

در ترازوی سنجشم مگذار / ای کم عشق تو، فزون دلم

درس من خارج است و حاشیه نیست / که دگر فارغ از متون دلم

دگرم بخشی از تن و جان نیست / دل به جانان رسیده جون ِ دلم

"شهریارم" لسان حافظ غیب / شعر هم، شأنی از شئون دلم

:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x

شعر آیت الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به شعر شهریار :

 

ای صفای تو، رهنمون هنر / شعرهایت پر از طلا و گهر

ادبت اسوه‌ی هنر‌جویان / هنرت، جلوه‌گاه خوش منظر

پارس گوی ترک کشورمان / هم‌نوا ساختی، سهند و خزر

همدلی، رمز عزت ملت / همرهی، راز قدرت کشور

عاشق اهل‌بیت پیغمبر(ص) / مادحِ فاتح دژ خیبر

عشق تو در "همای رحمت" تو / جلوه دارد به صورت اختر

که تماشا کنی، خدایت را / در وجود ولی حق محور

از خدایت، گرفته‌ای پاداش / که شدی رهرو ره حیدر

دعبل عصر ما که خود گویی / طوطی عشقی و زبان از بر

طوطی اهل‌بیت را زیبد / خلعت "هل أتی" کند در بر

خطبه‌های من و نماز علی / در مسیر هدایت رهبر

می‌شود ارغنون ترا در دل / می‌فزاید، تو را جنون در سر

شهریار، ای عجبوبه‌ی دوران / حق نگهدارت ز خوف و خطر

دشمنان خدا، از تو دلگیر / که چرا سفته‌ای به عشق، دُرر

چون کمان خمیده‌ای اما / می‌زنی با ادب به کفر اژدر

تو که در جبهه‌ها خدا جویی / می‌سرایی، سرود از سنگر

اشک و آهیست چو پیک خوش فرجام / در پس جبهه‌ها، چو نجم سحر

خاک پاک دلاوران جهاد / می‌نماید به چشم خود زیور

استخوان شکسته‌ی جانباز / مومیای دل شکسته ز شرّ

پیر به افلاک می‌کشد سرباز / در نگاه چو زفزف اخضر

نخله‌ی طورِ سینه‌ی سینا / می‌نماید کلیم را آذر

ساقی تشنگان تو می‌گویی / آن بسیجی عشق حق در سر

 

در عبادت، بسان مرغ سحر / در شجاعت، یل است و شیر جگر

بت شکن دیده‌ای خمینی را / که بتازد به شر به دست تبر

فجر و خورشید را تو می‌بینی / در طول امامت رهبر

کز امامش گرفته خط امان / به ره حق و خلق بسته کمر

آتش افکن به جان استعمار / که بسوزد بُن ستم یکسر

کرده آزاد کشور ایران / از جنایات پهلوی و قجر

از سلیمان برفت ملک و نگین / او گرفته ز دیو، انگشتر

"هاشمی" الحذر ز صحنه‌ی شعر / که در آنجا بریزد عنقا پر

یا مَیا در مصاف استادان / یا بپرداز، شعر از این بهتر

نظرات 2 + ارسال نظر
محجوبه یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:13 ب.ظ http://www.lebaseshokr.mihanblog.com

یا حق
سلام
جالب بود !
راستش برام سخته باور اینکه هاشمی چنین شعر سروده باشه !!!!!!!!!
به نظرم کس دیگری جوابیه شهریار را سروده ...
اللهم عجل لولیک الفرج

هادی سروری جمعه 24 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 06:44 ب.ظ http://poem-eight-2.blogfa.com

آقا من این شعرو روی وبلاگم کپی کردم اگه ح مینی که هیچ ولی اگه حلال نمیکنی بیا وبلاگ نظر بده حتما حذفش می کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد