زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

زیتون

والتین و الزیتون(تقدیم به حبیبه ویاسمن)

تکنیک های رشد اجتماعی فرزند

قسمتی از کتاب "مردی در تبعید ابدی" (سرگذشت ملاصدرا )؛ نادر ابراهیمی

( وقتی ملاصدرا در 17 سالگی می خواهد با شیخ بهایی برای کسب علم به قزوین برود ، پدر پیرش با او مخالفت می کند! و ملاصدرا منصرف می شود ولی از شدت ناراحتی خانه را ترک می کند . پدر که با صبر و ادب فرزندش آشناست ؛ وقتی می بیند ناراحتی ، فرزندش را به ترک خانه واداشته ، سخت پشیمان می شود . از طرفی مهر پدری را نیز دلیل مخالفتش می داند . درمانده نزد یکی از دوستانش می رود تا راهی بنماید ... دوستش پاسخ می دهد ) عجب دشوارگرایی مرد ! جهان ، بر مردمانی چون تو ، بسیار سخت می گیرد و دمی به خویش رهایشان نمی کند . تو پیوسته به گردِ یک تار مو آنقدر می پیچی که همچون پیله ای شود و بیازاردَت ...  تو که خود مظهر عقل و عدالت هستی در خطه ی فارس می بایست این را بدانی که " فرزندی که در روزگار پیریِ پدر و مادر می آید ، برخلاف توقع ، مددکارِ اولیاء خود نمی شود ؛ چرا که در میان ایشان ، ادراکِ متقابل به وجود نمی آید . همصدایی . همگامی . هماهنگی . همنوایی . فرزندِ سر پیری علی الاصول ، با اولیاءِ خود کنار نمی آید . رنجیده است ؛ رنجیده از اینکه محصولِ عصرِ از کار افتادگی ست ؛ محصولِ عصر خستگی ؛ محصول یک اشتباه ، یک تصادف یا نتیجه ی یک احتیاج کور ... پدر ، اگر بتواند همپای فرزند خود راه برود ، بدَود ، شوخ طبعی کند ، تبر بزند ، تیر بیندازد ، کتاب بخواند ، وارد جدل شود و شور و شوقی بروز دهد ، آن وقت است که فرزند ، مددکار چنان پدری خواهد شد ، و بازویِ او و همسفر او ، و عصای او ... " 

(و اما پدر راضی به رفتن فرزند عزیزش شد...)           


نظرات 12 + ارسال نظر
عمو علی چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:57 ق.ظ http://forghanialiakbar.blogfa.com/

سلام

صبح عالی متعالی و پرتقالی [نیشخند][گل]


از اطلاع رسانی خوبتان سپاسگزارم.

هرزال چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:41 ب.ظ

جــآے خالیَتـــــــ آنقــــَدر بُــــزُرگـــــــ شُـــده

که حَـتـــــے مــــے شَــــــوَد دَر آنـــ ــــ

زِندِگـــے کَرد…


اپم دوست عزیز

الیاس زند چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:13 ب.ظ http://elyass-zand.blogfa.com

سلام و درود بر شما دوستی که در تمام فراز و نشیب های وب من همراه من بودید.
بارها از نظرات باارزش شما بهره مند شدم و شماهم تا اینجا در کنار من حقیر بودید دوست خوبم آقا هاشم.
دوباره هم آپ هستم بسیار خوشحال از شنیدن نظرات شما میشم.
منتظر حضورتون هستم

یاسمن چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:24 ب.ظ http://paktarinehsas.blogfa.com/

راستی اپم خوشحال میشم سر بزنی

چه خبر؟خوبی خوشی؟

هرجا هستی و باشی بهترینها رو برات ارزو دارم برادر بزرگوار و مهربونم


میترا جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:06 ب.ظ http://www.neyestan0.blogfa.com

وای چه داستان جالبی ... تا حالا نشنیده بودم ...
ولی خداییش الان تو این دوره زمونه چطور آدما میتونن تو سن پایینتر بچه دار شن ؟ با این گرونی؟ با این همه مسئولیت ...
بچه های پر توقع ... تو این روزگار و جامعه ی خراب...
طرف تازه تو 30 سالگی و بالاتر میتونه ازدواج کنه ...
تو 35 سالگی بچه دار شه ....
یعنی وقتی بچه 20 سال بشه پدر حداققققققل 55 سالشه و شور جوونی رو که نداره ...

بهار شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:18 ق.ظ http://bahareh1369.blogfa.com

همه چیز آرام است دل من

استثناست...... : )

سمانه شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:03 ق.ظ http://transworld.blogfa.com

گل نرگس شهلا دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:04 ب.ظ http://nargeseshahla.persianblog.ir/

چه عالی بود این روایت.
کاش همه چنین فرزندی داشته باشند . بازو و همپای پدر...
افسوس که بچه های حالا بر عکس اند

raha سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:11 ب.ظ http://z1raha.blogfa.com

دو نفر از اهالى خراسان ، با هم به سفر رفتند، یکى از آنها ضعیف بود و هر دو شب ، یکبار غذا مى خورد، دیگرى قوى بود و روزى سه بار غذا مى خورد، از قضاى روزگار در کنار شهرى به اتهام اینکه جاسوسى دشمن هستند، دستگیر شدند، و هر دو را در خانه اى زندانى نمودند، و در آن زندان را با گل گرفتند و بستند، بعد از دو هفته معلوم شد که جاسوس ‍ نیستند و بى گناهند. در را گشودند، دیدند قوى مرده ، ولى ضعیف زنده مانده است ، مردم در این مورد تعجب نمودند که چرا قوى مرده است ؟!
طبیب فرزانه اى به آنها گفت : اگر ضعیف مى مرد باعث تعجب بود، زیرا مرگ قوى از این رو بود که پرخور بود، و در این چهارده روز، طاقت بى غذایى نیاورد و مرد، ولى آن ضعیف کم خور بود، مطابق عادت خود صبر کرد و سلامت ماند.

باران چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:26 ق.ظ http://mehrekhoban121.blogfa.com

[گل][گل][گل]

تا ابد این نامه را انشاء کنید
پای این طومار را امضا کنید
هر کجا ماندید در کل امور رو به سوی حضرت زهرا کنید
میلاد با برکت حضرت زهرا(س) را به شما دوست عزیز تبریک عرض میکنم .

التماس دعا دارم [گل][گل][گل]

فهیم یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:51 ق.ظ http://nesho0oni.mihanblog.com/

سلام

داستان جالبی بود

ممنون از نظر لطفتون نسبت به وبلاگم

موفق باشید

یا علی

hashem جمعه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:50 ب.ظ http://www.hashem2013.blogfa.com


salam
chr ghad jalebe weblogetan
hamnam ham hastim
be ma ham sar bezan hamzadam
mamnoon

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد